حاشیه
خدا یکی ... عشق یکی
در طول 32 سالی که تیموری در غم و فراق دختر عمهاش میسوخت، مردان زیادی از اهالی ده به او پیشنهاد دادند دست از عشق بدون فرجامش بکشد و با یکی دیگر از دختران روستا ازدواج کند، اما جواب تیموری همان نه همیشگی بود و میگفت فقط دختر عمهاش. بعضی از دختران روستا که وفاداری تیموری را دیده بودند، گاهی دور از چشم بقیه به او پیشنهاد ازدواج میدادند که جواب تیموری هم مثل همیشه یک نه محکم بود.
خانه هم ندارم
تیموری با اینکه تمام عمرش را کار کرده است، اما مال و منال زیادی ندارد:« من حتی خانه هم از خودم ندارم و بعد از برگزاری مراسم ازدواج قرار است با همسرم در خانه پدر و مادرم زندگیکنیم. همسرم هم چیزی در مورد اینکه دوست دارد در شهر و خانه شهری زندگی کند، به من نگفته و به همین خانه روستایی پدری من راضی است. یک پراید دارم که با آن در روستا مسافرکشی میکنم و با نیسان هم خرج زندگیام را در میآورم.
رازم را نمیگویم...
از تیموری میپرسیم تو که اینقدر عاشق هستی، چطور توانستی 32 سال دوری از محبوبت را تحمل کنی؟ در این مدت سعی کردی پنهانی و دور از چشم اهالی روستا با دختر عمهات جایی قرار بگذاری و با او صحبت کنی؟ داماد میانسال در جواب از ته دل میخندد و وسط خندههایش میگوید نمیتوانم بگویم اذیت نکنید....شما چه سوالاتی میپرسی....
114 سکه مهریه عروس خانم
با وساطت بزرگترها، مهریه عروس خانم 114 سکه تعیین شد، اما ظاهرا تیموری به این هم فکر نکرده بود که اگر مادر زنش سر سفره عقد بگوید مهریه عندالمطالبه است و همان لحظه باید مهریه عروس را نقد کند، چه اتفاقی برای او میافتد. آنطور که تیموری میگوید، ظاهرا اهالی لرستان نظر دیگری در مورد مهریه دارند:« اینجا مثل بعضی از شهرها نیست که عروس مهریه بخواهد و داماد آن را پرداخت کند. بین ما این رسم وجود دارد که تا وقتی که زن و شوهر با هم زندگی میکنند، زن مهریه نمیگیرد، اما وقتی طلاق گرفت، آن موقع مهریه را میپردازیم.»
در طول 32 سالی که تیموری در غم و فراق دختر عمهاش میسوخت، مردان زیادی از اهالی ده به او پیشنهاد دادند دست از عشق بدون فرجامش بکشد و با یکی دیگر از دختران روستا ازدواج کند، اما جواب تیموری همان نه همیشگی بود و میگفت فقط دختر عمهاش. بعضی از دختران روستا که وفاداری تیموری را دیده بودند، گاهی دور از چشم بقیه به او پیشنهاد ازدواج میدادند که جواب تیموری هم مثل همیشه یک نه محکم بود.
خانه هم ندارم
تیموری با اینکه تمام عمرش را کار کرده است، اما مال و منال زیادی ندارد:« من حتی خانه هم از خودم ندارم و بعد از برگزاری مراسم ازدواج قرار است با همسرم در خانه پدر و مادرم زندگیکنیم. همسرم هم چیزی در مورد اینکه دوست دارد در شهر و خانه شهری زندگی کند، به من نگفته و به همین خانه روستایی پدری من راضی است. یک پراید دارم که با آن در روستا مسافرکشی میکنم و با نیسان هم خرج زندگیام را در میآورم.
رازم را نمیگویم...
از تیموری میپرسیم تو که اینقدر عاشق هستی، چطور توانستی 32 سال دوری از محبوبت را تحمل کنی؟ در این مدت سعی کردی پنهانی و دور از چشم اهالی روستا با دختر عمهات جایی قرار بگذاری و با او صحبت کنی؟ داماد میانسال در جواب از ته دل میخندد و وسط خندههایش میگوید نمیتوانم بگویم اذیت نکنید....شما چه سوالاتی میپرسی....
114 سکه مهریه عروس خانم
با وساطت بزرگترها، مهریه عروس خانم 114 سکه تعیین شد، اما ظاهرا تیموری به این هم فکر نکرده بود که اگر مادر زنش سر سفره عقد بگوید مهریه عندالمطالبه است و همان لحظه باید مهریه عروس را نقد کند، چه اتفاقی برای او میافتد. آنطور که تیموری میگوید، ظاهرا اهالی لرستان نظر دیگری در مورد مهریه دارند:« اینجا مثل بعضی از شهرها نیست که عروس مهریه بخواهد و داماد آن را پرداخت کند. بین ما این رسم وجود دارد که تا وقتی که زن و شوهر با هم زندگی میکنند، زن مهریه نمیگیرد، اما وقتی طلاق گرفت، آن موقع مهریه را میپردازیم.»