ماجرای پیچیده تشکیل نشدن شورای عالی نوجوان
ما که آب از سرمون گذشته!
یعنی این بزرگترها برای یک سفر ساده تا ابر و باد و مه خورشید و فلک دست به دست هم ندهند تصمیم نمیگیرند. مثلا باید سازمان هواشناسی خیالشان را راحت کند و در نهایت بگوید: «هوا آفتابی است همراه با وزش باد و غبار محلی» تا بار و بندیلشان را ببندند. البته استعلام پلیس راه و استانداری و وزارت راه و ترابری هم جای خودش. تازه برای همین سفر کردن، هزار جور شورای تخصصی هم تشکیل میشود و تصمیم میگیرد. بهخصوص این روزها با وضعیت بدی که کرونا ایجاد کرده. حالا چطور است که بخش مهمی از جامعه که قرار است در مسیر پیشرفت آن نقش درست و حسابی بازی کند، بدون هیچکدام از این متولیها و کارشناسان اهل فن و شوراهای تخصصی رها شده، نمیدانیم تا گیج نشدید توضیح بدهم که اصل مطلب این است که چرا قشر نوجوان یک مرجع اصلی برای اینکه به فکرشان باشد و برای ابعاد مختلف زندگیشان تصمیم بگیرد، ندارد؟
مسأله وقتی وخیمتر میشود که دور و برمان خوب نگاه کنیم و ببینیم مجموعههایی که ظاهرا باید به فکر قشر نوجوان باشند هم، اغلب یک پایشان میلنگد. مثلا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان 90درصد تمرکزش روی همان بخش کودک است و اساسا حوالی سیزده چهارده سالگی یکجورهایی خودت میفهمی که بهتر است کمتر از قبل به کتابخانه یا مرکزی که از کودکی به آن رفت و آمد کردهای سر بزنی یا مجموعههایی مثل انجمن اسلامی دانشآموزان و بسیج دانشآموزی که تعریفشان از نوجوان همان دانشآموز است در مدرسه و با وجود همه فعالیتهای خوبشان، باز برای نقشآفرینی او در کف جامعه برنامه خاصی ندارند. از همه بدتر این است که این مجموعهها هر کدام یک جزیره شدهاند که کاری به بقیه ندارد و حالا نوجوان میماند و حوضش که به ساز کدامشان برقصد؟!
آب دستتونه بذارید زمین
این درخواست درست؛ یعنی وجود یک شورایعالی و تصمیمگیرنده که حرفش حرف باشد و بتواند با ایجاد قوانین خودش بستر رشد و پیشرفت نوجوانها را در زمینههای مختلف فراهم کند، جلوی چشممان قرار داشت و با همین فرمان رفتیم تا رسیدیم به مجلس شورای اسلامی که همین خواسته را چند وقت پیش به دست رئیسجمهور رسانده است. عباس مقتدایی یکی از همان نمایندههای مجلس است که حرف ما را به گوش سایر مسؤولان رسانده و الان بیش از پنج ماه است که پیگیر راهاندازی شورایعالی نوجوانان است. قبل از ادامه پرونده بد نیست حرفهای ایشان را بخوانید و از چند و چون پیگیریهایشان باخبر شوید.
آب در دلتان تکان نخورد
پیگیری مسائل جوانان و عملکرد وزارت ورزش و جوانان، در این حوزه قطعا قابلقبول نیست، ما در حال پیگیری این موضوع در مجلس هستیم.
بعلاوه، همانطور که میدانید تاکنون شورایی تحت عنوان بررسی مسائل نوجوانان نیز وجود نداشته است. درحالی که برای جوانان وجود دارد.
نمایندگان مجلس پیگیر تشکیل این شورا از سمت دولت هستند. رئیسجمهور، نامهای را به وزیر ورزش و جوانان، جهت تشکیل این شورا ارجاع میدهد و معاون جوانان وزیر هم طی نامهای اعلام میکند ما در این زمینه اختیاری نداریم و شورایعالی آموزش و پرورش باید بررسی کند.
بنده نامه ایشان را به معاونت قوانین مجلس ارجاع دادم و خواستار اعلام نظر شدم که این معاونت با بررسی دلایل برخلاف قانون بودن این مساله را تاکید داشت.
البته در ادامه، رئیسجمهور در دو نامه به وزارت ورزش و جوانان، تاکید بر تشکیل و قرار گرفتن این شورا، ذیل شورایعالی جوانان داشته است. شورایی که لازم به ذکر است با تغییر سن جامعه مخاطب خود، از سن ۱۵ تا ۳۰ به ۱۸ تا ۳۵، بدنه نوجوان خود را از معادلات حذف کرد.
با توجه به نزدیکی ساختار شورایعالی نوجوانان با جوانان میشود این شورا ذیل شورایعالی جوانان قرار بگیرد. همچنین میشود شورایی مختص نوجوانان نیز جداگانه تشکیل شود.
در حال حاضر نیر دولت از طریق وزارت ورزش و جوانان با هماهنگی شورایعالی انقلاب فرهنگی، پیگیر به نتیجه رسیدن تصمیمات نهایی است.
آب از سرچشمه گلآلود است
شاید گره اصلی همان جایی ایجاد شده که مسؤولان محترم وزارت ورزش و جوانان یکهو دلشان خواسته است سن موجود در اسناد بالادستیشان را که معلوم میکرده باید به فکر چه افرادی باشند و برای چه گروه سنی برنامهریزی کنند، از ۱۵تا ۳۰ سال را به ۱۸ تا ۳۵ سال تبدیل کردند. حالا خدای نکرده فکرتان نرود سمت اینکه لابد اینطوری نرخ بیکاری و ازدواج و امثال آن تغییر کرده و توانستهاند آمار بهتری به قوای نظارتی کشور ارائه بدهند؛ نه. لابد همه فکرشان این بوده که خب دغدغهها و مسائل حوزه نوجوانهای ۱۵ تا ۱۸ساله، با افراد بالاتر از آن یعنی قشر جوان خیلی متفاوت است و چون طبیعتا وزارت ورزش و جوانان مسائل مهمتری مثل بدهی به ویلموتس، دوپینگ وزنهبرداران و دعواهای همیشگی فدراسیون کشتی را دارد، دیگر سرش برای رسیدگی به نوجوانها با این همه معضلات و نیازمندیهای گوناگون درد نمیکند.
آب تو لونه مورچه افتاده
مخالفت با این خواسته مجلس یا بهتر بگوییم خواسته نوجوانها (چراکه خیلی از نوجوانان دغدغهمند هم مدتهاست پیگیر این موضوع هستند و بهویژه در شبکههای اجتماعی مطالبه خود را مطرح کردهاند) فقط در وزارت ورزش و جوانان نبود. در تحقیقاتمان رسیدیم به یک پویش که جوانها راه انداخته بودند و خیلی هم طرفدار پیدا کرده است. ادعای اصلی پویش هم این بود که ایده تشکیل شورایعالی نوجوانان زیر نظر شورایعالی جوانان، کارشناسی نشده و اصلا چرا باید وزارت ورزش و جوانان که خودمان سنش را بردیم بالای ۱۸ سال؛ به مسائل نوجوانها بپردازد؟ نکته دیگری که خیلی جای اعصاب خردی دارد بند دوم این پویش است:
«به دلیل زمین ماندن مطالبات جوانان از جمله حوزه اشتغال، مسکن، ازدواج و... اضافه کردن قشری جدید سبب تشدید این مشکلات و ایجاد موانع جدید برای حل این موضوعات خواهد شد».
قطعا دارید شاخ درمیآورید که چرا باید یک قشر از جامعه، با وجود یک شورایعالی برای قشری دیگر از همان جامعه مخالفت کند؛ نکند که مسائل خودشان روی زمین بماند! ما هم همینقدر شاخ درآورده بودیم و برای همین رفتیم سراغ حامی اصلی این پویش یعنی مجمع ملی جوانان و دبیر آن جناب راشد پرستار.
وقتی آب هست، تیمم باطل است
بزرگترین مشکل در زمینه تصمیمگیری برای نسل جوان و نوجوان، عدم وجود فراکسیون جوانان و نوجوانان در مجلس است.
از طرف دیگر، شورایعالی جوانان هم که برای پیگیری مسائل جوانان وجود دارد، در هشت سال گذشته سه بار تشکیل شده که تعداد جلسات آن در مقایسه با دولتهای قبلی بهمراتب کمتر بودهاست.
در این بین، توسط نمایندگان مجلس نظراتی مطرح میشود که کارشناسی شده نیست. ادغام شورایعالی جوانان و نوجوانان زمانی که مسائل جوانان مانند اشتغال، ازدواج، مسکن و... روی زمین ماندهاست، نظر معقولی نیست.
نمایندگان مجلس ابتدا باید خود به پیگیری این مسائل بپردازند و بعد از طریق مراجع قانونی پیگیر مشکلات نوجوانان شوند.
افزایش فشار مطالبات بر شورایعالی جوانان با اضافهشدن مسائل نوجوانان به عدم توجه به مطالبات بیش از ۲۵میلیون جوان ایرانی در عرصههای مختلف ختم میشود.
باید عرض کنم، من موافق تشکیل کمیتهای تخصصی در حوزه نوجوانان ذیل شورایعالی آموزش و پرورش هستم چون مباحث نوجوانان بیشتر در شورایعالی آموزش و پرورش مطرح میشود؛ چنانچه که ارکان عضو این شورا در این حوزه تخصصی فعالیت میکنند.
از آب گلآلود ماهی گرفتن
اینکه باید کمیسیون تخصصی در مجلس شکل بگیرد چه برای جوانان و چه نوجوانان، درست؛ اینکه باید جلسات شورایعالی جوانان به موقع برگزار شود هم درست؛ قطعا مسائل جوانان کشور هم اهمیت بالایی دارد و نباید کمکاری در این خصوص صورت بگیرد. ولی سؤال ما درخصوص پویش که با صحبتهای راشد پرستار حل نشد هیچ، تازه یک سؤال دیگر ایجاد شد که آیا واقعا شورایعالی آموزش و پرورش جای بهتری برای تشکیل شورایعالی نوجوائان است؟ و خب معاونت حقوقی مجلس جواب خوبی به ما و این پیشنهاد را مناسب ندانست. خود ما و کارشناسان حوزه نوجوان هم معتقدیم مسائل نوجوانان خیلی فراتر از مسائل مهارتی و آموزشی است که بخواهد در چنین شورایی به آن رسیدگی شود. اصلا همه دعوا سر این است که چرا نوجوان را صرفا در حد یک دانشآموز مورد توجه قرار میدهند. مثلا خوب است هر وقت پای جوانان وسط آمد بگوییم «دانشجو» و همه مسائل آنها را بیندازیم روی دوش وزارت علوم؟
وقتی آبها از آسیاب افتاد
داستان از اینجا به بعد هم دراماتیک شد و هم تراژدی و هم معمایی. مجبورم ماجرا را با یک مثال برایتان تعریف کنم. شما به پدرتان میگویید من یک اتاق برای خودم نیاز دارم. او هم فکرش را میکند و به برادر یا خواهر بزرگترتان میگوید بخشی از اتاقش را به شما بدهد. خواهر یا برادر بزرگتر میرود سراغ مادر و میگوید اصلا خوب نیست شما با او در یک اتاق باشید و طبیعتا مادر هم مخالفت میکند. در حالی که اولا نظر پدر این بوده که اتاق به دو بخش تقسیم شود و از آن مهمتر خواسته بحق شماست که به پدرتان گفتهاید و راهحلش را هم به خود او واگذار کردهاید. اما حالا برادر بزرگتر میخواهد اصل خواسته شما را هم زیر سؤال ببرد. چیزی که الان وزارت ورزش و جوانان در دستور کارش قرار داده و برای اینکه نظر مخالف کارشناسان و حتی نماینده ولیفقیه در انجمن اسلامی دانشآموزان را بگیرد؛ خواسته مجلس را ادغام شورایعالی نوجوانان با شورایعالی جوانان مطرح کرده است. اما مطالبه ما و مجلس و همه دغدغهمندان حوزه نوجوان تشکیل این شوراست که اساسا وجود ندارد و با ترفند وزارت ورزش و جوانان برای تغییر سن در اسنادشان، موانع بیشتری هم سر راهش ایجاد شده است. اما نوجوانه از آن بیدها نیست که با این بادها بلرزد. پس سفت و محکم پیگیر تشکیل شورایعالی نوجوانان هستیم و بازهم مخالفتمان را با تغییر سنی که در اسناد وزارت ورزش و جوانان ایجاد شده، اعلام میکنیم. در ضمن به انتخابات پیش رو هم خیلی امیدواریم.