پای حرفهای محمد رشنو، بازیگر 23 نفر و سریال یاور
مثل دوره جنگ به ما نوجوانها اعتماد کنید
محمد رشنو 21 ساله است و احتمالا بازی او را در سریال یاور در ماه مبارک رمضان دیدید. یک سریال با طعم رفاقت. اما اولین تجربه جدی او بر میگردد به فیلم 23 نفر. به بهانه پرونده این شماره از نوجوانه و ایام آزادسازی خرمشهر و عملیاتهای بزرگ دقاع مقدس، سراغ او رفتیم و گپ و گفت کوتاهی با اوداشتیم که خواندنش خالی از لطف نیست.
دنیای بازیگری
کار بازیگری را با هفت سال تجربه تئاتر شروع کردم. با گروه هنری «سامران» و خب هنوز هم این تجربه ناب ادامه دارد و در آینده هم ادامه خواهد داشت. درکلاسهای بازیگری مقابل دوربین هومن سیدی شروع کردم و فعالیتهای تئاتر را زیر نظر دکتر قطبالدین صادقی و سعید نصیری پیش بردم. نکته مهم برای من این بود که اجازه ندادم ورودم به بازیگری به درسم لطمه بزند و میشود گفت یک روند طبیعی را طی کردم.
دفاع مقدس
خب هر کس ممکن است نسبت به این واژه یک نگاه داشته باشد. ولی نظر من این است که اگر ما الان در آرامش و سلامت اینجا هستیم و زندگی میکنیم، به برکت همان سالهای دفاع مقدس است. البته من به واسطه حضور در فیلم 23 نفر تجربه متفاوتی هم در این زمینه داشتم؛ چرا که خوشبختانه در آن کار خودآگاه یا ناخودآگاه از طرف گروه فیلمسازی یک حال و هوای خوب و دوستداشتنی برای گروه بازیگران و دیگر عوامل بهوجود آمد.
گذشته، حال، آینده
همانطور که گفتم من از تئاتر شروع کردم. البته به شنا، تناسب اندام و سوارکاری هم علاقه دارم. اما خب فیلم و سینما جای خودش را دارد. اتفاقا خیلی هم فیلم میبینم. چون دوست دارم در آینده بازیگری باشم که برای همه باورپذیر است. هرکسی زمانی که پا در مسیری میگذارد، دوست دارد در آن راه اتفاقات خوبی انتظارش را بکشد. من هم امیدوارم اتفاقات خوبی در مسیرم بیفتد.
واژه جنگ
وقتی کلمه جنگ را میشنوم یاد ریخته شدن خون مظلوم در بعضی موارد و دفاع از ناموس و حیثیت در بعضی موارد دیگر میافتم. مثلا در مورد ریختن خون بیگناه میشود به نمونه بارز آن که در این ایام در افغانستان شاهد آن بودیم و کشته شدن مظلومانه و بیدفاع زن و بچههای نازنین اشاره کرد یا اتفاقی که هر روز در غزه میافتد.
23 نفر
نقش من با بقیه بچهها تفاوت داشت. چون وجود خارجی نداشت و زاده ذهن نویسنده بود. ولی زمانی که چندینبار با خود ۲۳ نفر حقیقی روبهرو و همکلام شدیم حس جالب و خوبی به من دست داد. حسهایی که به ما منتقل میشد خیلی ناب و دوستداشتنی بود و ۲۳ نفر واقعی بهشدت انسانهای شریفی بودند. البته نوجوانهای امروز هم خوبند. نمی دانم اگر خدای نکرده جنگ بشود، کدامشان میروند.
نوجوان و جامعه
شاید نوجوانهای دوران جنگ خودشان را در صحنه نبرد نشان داده اند ولی من معتقدم اگر به ما هم اعتماد کنند و شرایط فراهم شود، میتوانیم در اوضاع کشورمان نقش جدی داشته باشیم. البته موجه بودن خود نوجوانها نیز از همه لحاظ مهم و شرط موفقیت آنهاست. خود من خیلی دوست دارم بتوانم وضع روحی مردم کشورم را بهتر کنم تا بتوانند با آرامش بیشتری زندگی کنند.
کار بازیگری را با هفت سال تجربه تئاتر شروع کردم. با گروه هنری «سامران» و خب هنوز هم این تجربه ناب ادامه دارد و در آینده هم ادامه خواهد داشت. درکلاسهای بازیگری مقابل دوربین هومن سیدی شروع کردم و فعالیتهای تئاتر را زیر نظر دکتر قطبالدین صادقی و سعید نصیری پیش بردم. نکته مهم برای من این بود که اجازه ندادم ورودم به بازیگری به درسم لطمه بزند و میشود گفت یک روند طبیعی را طی کردم.
دفاع مقدس
خب هر کس ممکن است نسبت به این واژه یک نگاه داشته باشد. ولی نظر من این است که اگر ما الان در آرامش و سلامت اینجا هستیم و زندگی میکنیم، به برکت همان سالهای دفاع مقدس است. البته من به واسطه حضور در فیلم 23 نفر تجربه متفاوتی هم در این زمینه داشتم؛ چرا که خوشبختانه در آن کار خودآگاه یا ناخودآگاه از طرف گروه فیلمسازی یک حال و هوای خوب و دوستداشتنی برای گروه بازیگران و دیگر عوامل بهوجود آمد.
گذشته، حال، آینده
همانطور که گفتم من از تئاتر شروع کردم. البته به شنا، تناسب اندام و سوارکاری هم علاقه دارم. اما خب فیلم و سینما جای خودش را دارد. اتفاقا خیلی هم فیلم میبینم. چون دوست دارم در آینده بازیگری باشم که برای همه باورپذیر است. هرکسی زمانی که پا در مسیری میگذارد، دوست دارد در آن راه اتفاقات خوبی انتظارش را بکشد. من هم امیدوارم اتفاقات خوبی در مسیرم بیفتد.
واژه جنگ
وقتی کلمه جنگ را میشنوم یاد ریخته شدن خون مظلوم در بعضی موارد و دفاع از ناموس و حیثیت در بعضی موارد دیگر میافتم. مثلا در مورد ریختن خون بیگناه میشود به نمونه بارز آن که در این ایام در افغانستان شاهد آن بودیم و کشته شدن مظلومانه و بیدفاع زن و بچههای نازنین اشاره کرد یا اتفاقی که هر روز در غزه میافتد.
23 نفر
نقش من با بقیه بچهها تفاوت داشت. چون وجود خارجی نداشت و زاده ذهن نویسنده بود. ولی زمانی که چندینبار با خود ۲۳ نفر حقیقی روبهرو و همکلام شدیم حس جالب و خوبی به من دست داد. حسهایی که به ما منتقل میشد خیلی ناب و دوستداشتنی بود و ۲۳ نفر واقعی بهشدت انسانهای شریفی بودند. البته نوجوانهای امروز هم خوبند. نمی دانم اگر خدای نکرده جنگ بشود، کدامشان میروند.
نوجوان و جامعه
شاید نوجوانهای دوران جنگ خودشان را در صحنه نبرد نشان داده اند ولی من معتقدم اگر به ما هم اعتماد کنند و شرایط فراهم شود، میتوانیم در اوضاع کشورمان نقش جدی داشته باشیم. البته موجه بودن خود نوجوانها نیز از همه لحاظ مهم و شرط موفقیت آنهاست. خود من خیلی دوست دارم بتوانم وضع روحی مردم کشورم را بهتر کنم تا بتوانند با آرامش بیشتری زندگی کنند.