جنگها انواع و شیوههای مختلفی دارند:
آدمها چه جوری میجنگند ؟
شمشیر، توپ و تفنگ
ابتداییترین شیوه جنگیدن از همان قبایل اولیه این بوده که دو طرف سنگ و چوب دست بگیرند و توی سر و کله همدیگر بزنند، آخرش هم یا یکی تسلیم میشد یا کشته. کمکم آدمها یاد گرفتند برای خودشان تیرکمان و شمشیر و نیزه بسازند و لشکر دست و پا کنند که درست و حسابیتر بتوانند همدیگر را تکه پاره کنند.
هر چقدر تمدن بشر پیشرفت کرد بهرغم تصورات جنگیدنهایش هم وحشیانهتر شد. بعد از اختراع باروت و تفنگ حالا دیگر یک لشکر توپ و تانک داشتند و طرف مقابل با همان نیزه و شمشیرشان میجنگیدند مثل سرخپوستها در مقابل اروپاییهای مهاجر.
اما انگار تانک، موشک و تفنگ هم کافی نبود و چیزهایی ساخته شد که میتوانستند رسما یک جهان را منهدم کنند و نسل بشریت را به باد دهند؛ سلاحهای هستهای.
آن قدر که خود سران دنیا هم با دیدنش دست و پایشان را گمکردند و گفتند حالا ساختیم ولی خدا وکیلی بیایید قول بدهیم جایی نزنیمها! بماند که تا به حال هم تنها کشوری که از این سلاح در جنگی استفاده کرده جناب مدعی حقوق بشر، آمریکاست که حالا دو قورت و نیمش هم باقیه و برای بقیه کشورها سر مساله هستهای خط و نشان میکشد! خلاصه که به این جور جنگ که با کشت و کشتار همراه است، میگویند جنگ سخت!
بریدن سر با پنبه!
از آنجا که جنگ با توپ و تفنگ هزینه و دردسر زیادی داشت و جان آدمهای زیادی را هم در هر دو طرف به باد میداد، کمکم کشورها به فکر راههایی افتادند که به منافعشان برسند، آن هم بدون یک قطرهخون!
توی این جنگ چیزی هدف قرار میگرفت دیگر شخص نبود، بلکه شخصیت بود! اصلا شما کافی است کاری کنید که مردم یک کشور طوری که میخواهید فکر کنند، طوری که میخواهید عمل کنند دیگر چه نیازی به بزن بزن؟ به این جنگ میگویند جنگ نرم یا جنگ فرهنگی! یکی از ابزارهای مهم جنگ نرم در جهان امروز رسانه است. یعنی شما رسانه را داشتهباشی پیش پیش جنگ را بردهای!
رسانه آنقدر در حال حاضر مهم است که حتی روی نتایج جنگ سخت هم تاثیر میگذارد. اینطوری که رسانهها میتوانند فشار افکار عمومی را بر روی یک طرف به قدری زیاد کنند که دست از جنگ بردارد، مثل اتفاقی که اخیرا بین اسرائیل و فلسطین افتاد و باوجود همه تلاشهای اسرائیل برای سانسور، باز هم وادار شد برای رضایت افکار عمومی آتشبس یکطرفه اعلام کند! همین است که میگویند در این عصر جنگ، جنگ رسانه است!
خود درگیری!
یک وقتی ست که شما و داداشتان دوتایی با بچههای همسایه دعوا میکنید، یک وقت است که شما با خود داداشتان دعوایتان میشود!
حقیقتش این است که جنگی که توی خانه خود آدم اتفاق بیفتند از همه جهت خانهمانسوزتر است، برای همین معمولا از کشورهایی که درگیر جنگ داخلی میشوند چیز زیادی به سلامت خارج نمیشود! جنگ داخلی جنگ بین گروه ها، احزاب یا قومیتها در داخل یک کشور است که گاهی به نیت جدایی و استقلال طلبی انجام میشود مانند کردهای عراق یا کاتالانهای اسپانیا و گاهی بر سر بهدستگرفتن کنترل کشور مانند جنگهای داخلی سوریه و لیبی.
جنگ داخلی در بدترین شرایط به تجزیه یک کشور به چند کشور کوچک تر منجر میشود مثل اتفاقی که برای اتحاد جماهیر شوروی یا امپراتوری عثمانی افتاد؛ برای همین یکی از راهکارها برای از سر راه برداشتن یک کشور ایجاد تفرقه بین گروهها و قومیتهای داخل آن کشور است، چون کشوری که در داخل خودش اتحاد نداشتهباشد فرصت پاسخ دادن به شاخ و شانه کشیدنهای خارجیها را ندارد و همه جوره ضعیف و آشفته میشود! پس هر جا ندای تفرقه شنیدید حواستان باشد که تفرقه انداختن حیله دشمن است برای حکومت کردن!
ابتداییترین شیوه جنگیدن از همان قبایل اولیه این بوده که دو طرف سنگ و چوب دست بگیرند و توی سر و کله همدیگر بزنند، آخرش هم یا یکی تسلیم میشد یا کشته. کمکم آدمها یاد گرفتند برای خودشان تیرکمان و شمشیر و نیزه بسازند و لشکر دست و پا کنند که درست و حسابیتر بتوانند همدیگر را تکه پاره کنند.
هر چقدر تمدن بشر پیشرفت کرد بهرغم تصورات جنگیدنهایش هم وحشیانهتر شد. بعد از اختراع باروت و تفنگ حالا دیگر یک لشکر توپ و تانک داشتند و طرف مقابل با همان نیزه و شمشیرشان میجنگیدند مثل سرخپوستها در مقابل اروپاییهای مهاجر.
اما انگار تانک، موشک و تفنگ هم کافی نبود و چیزهایی ساخته شد که میتوانستند رسما یک جهان را منهدم کنند و نسل بشریت را به باد دهند؛ سلاحهای هستهای.
آن قدر که خود سران دنیا هم با دیدنش دست و پایشان را گمکردند و گفتند حالا ساختیم ولی خدا وکیلی بیایید قول بدهیم جایی نزنیمها! بماند که تا به حال هم تنها کشوری که از این سلاح در جنگی استفاده کرده جناب مدعی حقوق بشر، آمریکاست که حالا دو قورت و نیمش هم باقیه و برای بقیه کشورها سر مساله هستهای خط و نشان میکشد! خلاصه که به این جور جنگ که با کشت و کشتار همراه است، میگویند جنگ سخت!
بریدن سر با پنبه!
از آنجا که جنگ با توپ و تفنگ هزینه و دردسر زیادی داشت و جان آدمهای زیادی را هم در هر دو طرف به باد میداد، کمکم کشورها به فکر راههایی افتادند که به منافعشان برسند، آن هم بدون یک قطرهخون!
توی این جنگ چیزی هدف قرار میگرفت دیگر شخص نبود، بلکه شخصیت بود! اصلا شما کافی است کاری کنید که مردم یک کشور طوری که میخواهید فکر کنند، طوری که میخواهید عمل کنند دیگر چه نیازی به بزن بزن؟ به این جنگ میگویند جنگ نرم یا جنگ فرهنگی! یکی از ابزارهای مهم جنگ نرم در جهان امروز رسانه است. یعنی شما رسانه را داشتهباشی پیش پیش جنگ را بردهای!
رسانه آنقدر در حال حاضر مهم است که حتی روی نتایج جنگ سخت هم تاثیر میگذارد. اینطوری که رسانهها میتوانند فشار افکار عمومی را بر روی یک طرف به قدری زیاد کنند که دست از جنگ بردارد، مثل اتفاقی که اخیرا بین اسرائیل و فلسطین افتاد و باوجود همه تلاشهای اسرائیل برای سانسور، باز هم وادار شد برای رضایت افکار عمومی آتشبس یکطرفه اعلام کند! همین است که میگویند در این عصر جنگ، جنگ رسانه است!
خود درگیری!
یک وقتی ست که شما و داداشتان دوتایی با بچههای همسایه دعوا میکنید، یک وقت است که شما با خود داداشتان دعوایتان میشود!
حقیقتش این است که جنگی که توی خانه خود آدم اتفاق بیفتند از همه جهت خانهمانسوزتر است، برای همین معمولا از کشورهایی که درگیر جنگ داخلی میشوند چیز زیادی به سلامت خارج نمیشود! جنگ داخلی جنگ بین گروه ها، احزاب یا قومیتها در داخل یک کشور است که گاهی به نیت جدایی و استقلال طلبی انجام میشود مانند کردهای عراق یا کاتالانهای اسپانیا و گاهی بر سر بهدستگرفتن کنترل کشور مانند جنگهای داخلی سوریه و لیبی.
جنگ داخلی در بدترین شرایط به تجزیه یک کشور به چند کشور کوچک تر منجر میشود مثل اتفاقی که برای اتحاد جماهیر شوروی یا امپراتوری عثمانی افتاد؛ برای همین یکی از راهکارها برای از سر راه برداشتن یک کشور ایجاد تفرقه بین گروهها و قومیتهای داخل آن کشور است، چون کشوری که در داخل خودش اتحاد نداشتهباشد فرصت پاسخ دادن به شاخ و شانه کشیدنهای خارجیها را ندارد و همه جوره ضعیف و آشفته میشود! پس هر جا ندای تفرقه شنیدید حواستان باشد که تفرقه انداختن حیله دشمن است برای حکومت کردن!