من پیشگو نیستم!
مادری از طریق شبکههای اجتماعی پرسیدهاند که چگونه میتوانم هیجان نوجوان خود را
کنترل کنم؟
چهار توصیه به نظرم میرسد:
1- من خودم برای کنترل هیجاناتم، توصیههای دوست عزیزم دکتر احمدی را در صفحه ششم میخوانم و هر بار میخوانم همه را به خواندنش توصیه میکنم. نمیدانم باید چطور احساسم را منتقل کنم. اصلا تا خودتان نخوانید هیجانتان درست کنترل نمیشود. نمیدانم الان چطور ممکن است صدایم را نشنوید. الان بالای کوه رفتهام و دارم طوری فریاد میزنم که برگهای منطقه ریخته است. از شدت رفع هیجان دوست دارم باز آن مطالب را بخوانم. ولی ای کاش پارهپارهشان نمیکردم. کمک! المساعده، help.
2-اتفاقا هیجان خیلی چیز بدی نیست. مثلا با همین هیجانات است که فردی میتواند در آینده کاندیدای ریاستجمهوری شود و وعده دهد که در عرض یک ساعت اقتصاد را حل کند و رمز جدول را برای ما بفرستد.
3-لطفا قلم و کاغذ را آماده کنید. ابتدا پر مگس، اشک تمساح، پای گاو، شاخ کرگردن و عصاره حنا را با هم ادغام کرده، آنگاه بجوشانید و با صندل* و گلاب مخلوط کنید. معجونی بهدست میآید. آن را به فرزند خود بخورانید. البته ممکن است پیدا کردن عصاره حنا و گلاب برایتان کمی سخت باشد؛ بنابراین میتوانید بهجای آن معجون از «گچ باروس» استفاده کنید.
4-بهتر است کنترل این مقوله را نیز مانند تلويزیون، ویدئو، برق اتاقها و حتی کولر که کنترل هم ندارد را به دست پدر خانواده بسپارید.
احمد 15 ساله از خطه والیبالیستپرور مازندران از طریق پیامک درخواست کرده بنده نتیجه این دور از مسابقات والیبال را با توجه به سن بالای بازیکنان تیم ملی پیشبینی کنم.
نکته دارم:
من دیروز دوستم را در خیابانی دیدم. او به من اطمینان داد تیمی برنده است که گل بیشتری بزند.
من که پژمان جمشیدی یا نوستراداموس نیستم که بتوانم پیشگویی کنم اما من مشکل شما را راجع به سن بازیکنان درک نمیکنم. مملکت را دارند 70 سالهها
اداره میکنند به این خوبی! والیبال که سهل است.
از آنجا که من در زمان نوجوانی خود والیبالیست قهاری بودم، پیشبینی میکنم دوبنده آبی با تفاضل* گل 11 بر 5 گوی را در فاصله بیشتری پرتاب میکند و بهترین رکورد مسابقات را میزند.
پیشبینیاش خیلی سخت نیست. همانطور که پیشبینی عاقبت امتحانات حضوری شما برایم سخت نبود. مگر شما که مجازی درس خواندید و حضوری امتحان دادید عاقبتتان چه شد؟ پس عاقبت تمارین تیم والیبال با پیاسفایو هم خیلی دشوار نیست.
سیما 17 ساله از همدان طی یک تماس تلفنی پرسید من به عنوان رئیس شورا چطور شورای مدرسه را مدیریت کنم؟
به این چهار نوع مدیریت توجه کن:
1-همواره بستهای تخمه آفتابگردان تهیه کن و یک جا بنشین زیر باد کولر. آنگاه هی دستور بده و هی تخمه بشکن، هی دستور بده هی تخمه بشکن. به این نوع مدیریت میگویند مدیریت تخمه آفتابگردانی!
2-در نهایت شایستهسالاری میتوانی مادرت را به عنوان مسؤول بخش فرهنگی، خواهرت را بهعنوان مسؤول اردوها و پسرعمه نداشتهات را بهعنوان مسؤول مناسبتها برگزینی. آنگاه توانستهای از ظرفیت همه آشنایان بهرهمند شوی. به این مدیریت میگویند، مدیریت آشنا!
3-در راستای مدیریتات هرگاه به مشکلی برخوردی فورا به گوشه ای برو و در صوتی به کرده و نکردهات اعتراف کن. آنگاه به شکل کاملا محرمانه آن را در انظار عمومی پخش کن. به این مدیریت میگویند مدیریت دیپلماتیک!
4-به صفحهای که مدیر عزیزمان آن را نوشته برو و مانند من پاچهاش را بخاران و از مطالبش در صفحه 4 و 5 بهرهمند شو! هنگام خواندن حتما کلهات را تکان بده. به این نوع مدیریت میگویند مدیریت کلهپاچهای.
سعید از کاشان یک تويیت انتقادی مطرح کرده که: چرا چند وقت نوجوانه ستون سواد رسانهای ندارد؟
#سواد-رسانه. در این مجال، چهار پاسخ مطرح است:
1-دلیل اول این است که مسؤول ستون سواد رسانهایمان در انتخابات شرکت کرده و با وجود اینکه ردصلاحیت شده اما همچنان دارد به فعالیت انتخاباتیاش ادامه میدهد و میگوید تا مرا قانع نکنید، دست از تلاش و خدمت برنمیدارم!
2-هم اکنون البته تنها صفحهای که درخصوص سواد رسانه فعالیت نمیکند پیج شخصی رونالدو است، پس خیلی خلأ این مسأله حس نمیشود.
3-متاسفانه مطالب آخرین نویسنده ستون سواد رسانهایمان داشت تکراری میشد، بنابراین او را در این خصوص دارای صلاحیت ندیدیم. گرچه او اظهار کرد از شب ردصلاحیتش در خانه هفت شبانهروز جشن تولد، جشن عروسی، جشن تکلیف، جشن عاطفهها، جشن گلریزان و آش پشتپا به پا بوده است.
4-اما تعجب اصلی اینجاست که چرا خود شما یک مطلب برای ما نمیفرستید.
کنترل کنم؟
چهار توصیه به نظرم میرسد:
1- من خودم برای کنترل هیجاناتم، توصیههای دوست عزیزم دکتر احمدی را در صفحه ششم میخوانم و هر بار میخوانم همه را به خواندنش توصیه میکنم. نمیدانم باید چطور احساسم را منتقل کنم. اصلا تا خودتان نخوانید هیجانتان درست کنترل نمیشود. نمیدانم الان چطور ممکن است صدایم را نشنوید. الان بالای کوه رفتهام و دارم طوری فریاد میزنم که برگهای منطقه ریخته است. از شدت رفع هیجان دوست دارم باز آن مطالب را بخوانم. ولی ای کاش پارهپارهشان نمیکردم. کمک! المساعده، help.
2-اتفاقا هیجان خیلی چیز بدی نیست. مثلا با همین هیجانات است که فردی میتواند در آینده کاندیدای ریاستجمهوری شود و وعده دهد که در عرض یک ساعت اقتصاد را حل کند و رمز جدول را برای ما بفرستد.
3-لطفا قلم و کاغذ را آماده کنید. ابتدا پر مگس، اشک تمساح، پای گاو، شاخ کرگردن و عصاره حنا را با هم ادغام کرده، آنگاه بجوشانید و با صندل* و گلاب مخلوط کنید. معجونی بهدست میآید. آن را به فرزند خود بخورانید. البته ممکن است پیدا کردن عصاره حنا و گلاب برایتان کمی سخت باشد؛ بنابراین میتوانید بهجای آن معجون از «گچ باروس» استفاده کنید.
4-بهتر است کنترل این مقوله را نیز مانند تلويزیون، ویدئو، برق اتاقها و حتی کولر که کنترل هم ندارد را به دست پدر خانواده بسپارید.
احمد 15 ساله از خطه والیبالیستپرور مازندران از طریق پیامک درخواست کرده بنده نتیجه این دور از مسابقات والیبال را با توجه به سن بالای بازیکنان تیم ملی پیشبینی کنم.
نکته دارم:
من دیروز دوستم را در خیابانی دیدم. او به من اطمینان داد تیمی برنده است که گل بیشتری بزند.
من که پژمان جمشیدی یا نوستراداموس نیستم که بتوانم پیشگویی کنم اما من مشکل شما را راجع به سن بازیکنان درک نمیکنم. مملکت را دارند 70 سالهها
اداره میکنند به این خوبی! والیبال که سهل است.
از آنجا که من در زمان نوجوانی خود والیبالیست قهاری بودم، پیشبینی میکنم دوبنده آبی با تفاضل* گل 11 بر 5 گوی را در فاصله بیشتری پرتاب میکند و بهترین رکورد مسابقات را میزند.
پیشبینیاش خیلی سخت نیست. همانطور که پیشبینی عاقبت امتحانات حضوری شما برایم سخت نبود. مگر شما که مجازی درس خواندید و حضوری امتحان دادید عاقبتتان چه شد؟ پس عاقبت تمارین تیم والیبال با پیاسفایو هم خیلی دشوار نیست.
سیما 17 ساله از همدان طی یک تماس تلفنی پرسید من به عنوان رئیس شورا چطور شورای مدرسه را مدیریت کنم؟
به این چهار نوع مدیریت توجه کن:
1-همواره بستهای تخمه آفتابگردان تهیه کن و یک جا بنشین زیر باد کولر. آنگاه هی دستور بده و هی تخمه بشکن، هی دستور بده هی تخمه بشکن. به این نوع مدیریت میگویند مدیریت تخمه آفتابگردانی!
2-در نهایت شایستهسالاری میتوانی مادرت را به عنوان مسؤول بخش فرهنگی، خواهرت را بهعنوان مسؤول اردوها و پسرعمه نداشتهات را بهعنوان مسؤول مناسبتها برگزینی. آنگاه توانستهای از ظرفیت همه آشنایان بهرهمند شوی. به این مدیریت میگویند، مدیریت آشنا!
3-در راستای مدیریتات هرگاه به مشکلی برخوردی فورا به گوشه ای برو و در صوتی به کرده و نکردهات اعتراف کن. آنگاه به شکل کاملا محرمانه آن را در انظار عمومی پخش کن. به این مدیریت میگویند مدیریت دیپلماتیک!
4-به صفحهای که مدیر عزیزمان آن را نوشته برو و مانند من پاچهاش را بخاران و از مطالبش در صفحه 4 و 5 بهرهمند شو! هنگام خواندن حتما کلهات را تکان بده. به این نوع مدیریت میگویند مدیریت کلهپاچهای.
سعید از کاشان یک تويیت انتقادی مطرح کرده که: چرا چند وقت نوجوانه ستون سواد رسانهای ندارد؟
#سواد-رسانه. در این مجال، چهار پاسخ مطرح است:
1-دلیل اول این است که مسؤول ستون سواد رسانهایمان در انتخابات شرکت کرده و با وجود اینکه ردصلاحیت شده اما همچنان دارد به فعالیت انتخاباتیاش ادامه میدهد و میگوید تا مرا قانع نکنید، دست از تلاش و خدمت برنمیدارم!
2-هم اکنون البته تنها صفحهای که درخصوص سواد رسانه فعالیت نمیکند پیج شخصی رونالدو است، پس خیلی خلأ این مسأله حس نمیشود.
3-متاسفانه مطالب آخرین نویسنده ستون سواد رسانهایمان داشت تکراری میشد، بنابراین او را در این خصوص دارای صلاحیت ندیدیم. گرچه او اظهار کرد از شب ردصلاحیتش در خانه هفت شبانهروز جشن تولد، جشن عروسی، جشن تکلیف، جشن عاطفهها، جشن گلریزان و آش پشتپا به پا بوده است.
4-اما تعجب اصلی اینجاست که چرا خود شما یک مطلب برای ما نمیفرستید.