اجرای مستند-نمایش جسارت می‌خواهد

گفت‌وگو با حامد مهربانی، مجری برنامه «درانتهای الوند» و بازیگر نمایش «یرما»

اجرای مستند-نمایش جسارت می‌خواهد

پس از بازگشایی دوباره تماشاخانه‌ها و فعالیت گروه‌های نمایشی، سالن اصلی تالار مولوی تهران میزبان نمایش جدیدی از «گروه تئاتر فانوس» به کارگردانی ندا شاهرخی و نسیم ادبی شده است که به‌گونه‌ای متفاوت و جدید به نمایشنامه معروف «یرما» اثر فدریکو گارسیا لورکا، شاعر و نویسنده معروف اسپانیایی می‌پردازد. یکی از بازیگران اصلی این نمایش، حامد مهربانی است که این روزها اجرای برنامه «در انتهای الوند» از شبکه دوی سیما را هم به‌عهده دارد. به بهانه اجرای این نمایش، گفت‌وگویی با حامد مهربانی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

 در سال‌های گذشته دو اجرای پر سروصدا از نمایشنامه یرما به کارگردانی دکتر رفیعی و رضا گوران روی صحنه رفته است. نمایش «شب، خارجی، یرما» چه تفاوتی با آن اجراها می‌کند؟
فقط این دو اجرا نبوده، کارگردان‌های بسیاری سراغ این متن رفته‌اند و اساسا نمایشنامه یرما، جزو متون موردعلاقه کارگردان‌های تئاتر در ایران بوده. منتها نمایشی که ما این روزها روی صحنه اجرا داریم به شکل متفاوتی به این متن پرداخته است و اساسا نگاهی امروزی و مبتنی بر واقعیات اجتماعی‌مان به آن می‌کند که در بخش مستندهای نمایش، خودش را نشان می‌دهد. آنجا که هرکدام از بازیگرها، بخشی از زندگی و تجربه شخصی خودشان را متناسب با داستان یرما برای تماشاگران بیان می‌کنند. به این صورت، خلأهای نمایشنامه پوشش داده می‌شود و نمایش، شکل و صورتی امروزی و کاربردی پیدا می‌کند.
 ایده مستندنمایشی بودن کار چگونه شکل گرفت؟
ابتدا قرار بود هرکدام از بازیگرها بخش‌هایی از نمایش را اجرا کنیم، مانند کاری که خانم شاهرخی چند سال پیش ‌نمایش «مده‌آ» را به اجرا برده بود، اما در خلال تمرین‌ها، متوجه شدیم چقدر بین تحلیل‌های هرکدام‌مان از نقش‌ها و داستان تفاوت وجود دارد و بعضی بچه‌ها، داستان‌هایی در زندگی‌شان دارند که خیلی شبیه قصه یرماست و احتمالا همین باعث شد کارگردانان اثر، خانم ادبی و خانم شاهرخی به این نتیجه برسند که بخش مستند را به بخش نمایشی کار اضافه کنند که به نظرم جسارت قابل‌توجه و تحسین‌برانگیزی بود و به این کار متفاوت و تأثیرگذار منجر شد.
پس این‌که هرکدام از بازیگران بخشی از نقش‌های یرما یا خوان و ویکتور را بازی می‌کنند به این دلیل نیست که هرکدام یک ویژگی از آن نقش‌ها را نشان بدهند؟
دقیقا. در این نمایش از ابتدا تا انتها همه این نقش‌ها یک انسان ثابت است. تغییری در روحیات و اعتقاداتشان رخ نمی‌دهد. اگر یرما زنی به‌اصطلاح شریف است و با مرد دیگری ارتباط ندارد تا انتهای کار، شرافت سنتی خودش را حفظ می‌کند و در جملاتی که بعد از کشتن خوان می‌گوید، اشاره می‌کند من فرزند خودم را کشتم. یعنی دیگر بعدازاین، ازدواج هم نخواهد کرد. همین ثبات برای نقش‌های ویکتور و خوان هم وجود دارد. این‌که حتی بازیگرها لباس‌هایشان را یک‌شکل می‌پوشند، نشانه دیگری برای همین است.
با توجه به تحلیل شما، ویکتور چرا یرما را ترک می‌کند؟ مگر عاشق یرما نیست؟
نه، عاشق یرما نیست. اساسا در این نمایش مثلث عشقی هم رخ نمی‌دهد. ایده کارگردانان نمایش، این بود که جرم ویکتور فقط امیدوار کردن یرما بوده وگرنه از اول هیچ قصد و انگیزه‌ای برای ازدواج یا رابطه با یرما نداشته است. درصحنه خداحافظی ویکتور هم در گفت‌وگوهایشان کاملا این موضوع مشهود است.
 با توجه به خاص بودن نمایش، نظر مخاطبان و تماشاگران نسبت به کار چگونه بود؟
فکر کنم از استقبال چشمگیری که از اجرای آن شد، می‌شود متوجه شد نظر تماشاگران چیست. در یادداشت‌هایی هم که در سایت تیوال می‌نوشتند، نظرات عمدتا مثبت بود. به‌طور خاص درباره همین بخش مستند نمایش ، موسیقی و طراحی حرکات آن.
حالا که این تجربه بازیگری را گذراندید و این استقبال قابل‌توجه از این نمایش و بازی شما شد، احتمال دارد شما هم کلا از اجرای تلویزیونی فاصله بگیرید و به سمت بازیگری کشیده بشوید؟
حقیقتش این است که زیست در دنیای تئاتر و سلوک بازیگری برای من خیلی هیجان‌انگیز و لذت‌بخش است و بعید می‌دانم حالا حالاها طعمش برای من تکراری بشود اما مساله اجرا یا برنامه‌سازی تلویزیونی برای من فقط علاقه نیست. سال‌هاست که به این حرفه، خیلی جدی و حساب‌شده فکر می‌کنم و برای این مرحله که رسیدم، سال‌ها زمان گذاشته‌ام و برای ادامه درست و حرفه‌ای آن‌هم کلی برنامه دارم.بنابراین، اجرا را به بازیگری ترجیح نمی‌دهم. سعی می‌کنم از هردوی اینها برای تأثیرگذاری بیشتر استفاده کنم.
 البته اجرا از بازیگری هم خیلی فاصله ندارد!
ابدا. آن چیزی که استادان و پیشکسوتان ما از اجرا در تلویزیون به ما یاد داده‌اند، این است که اصلا نقش بازی نکنیم و خود واقعی‌مان باشیم. شاید نقدی هم که به بعضی از بازیگران عزیز که به‌تازگی مجری شده‌اند، دارم از همین نوع باشد. این‌که در قامت مجری هم می‌خواهند مدل کارِ بازیگری، از روی متن و کارگردانی شده عمل کنند. ازاین‌جهت این دو کار کاملا متفاوت از هم است، هرچند بیان مناسب و زبان بدن و اعتمادبه‌نفس از مشترکات این دو کار است.