سیکل معیوب
جلال بابایی خبرنگار ورزشی فارس
بررسی سطح اول فوتبال اروپا، نشاندهنده اولویت در تشکیل تیمهای پایه و آکادمیهای فوتبال است؛ خروجی آکادمی هر باشگاه، در پایان هر فصل، جدای از تکمیل لیست بازیکنان تیم بزرگسالان، منبع درآمد خوبی هم برای آن باشگاه محسوب میشود.
اما در فوتبال ایران، اوضاع زمین تا آسمان با قاره سبز تفاوت دارد. سیکل معیوب، شاید بهترین واژهای است که میتوان برای فوتبال پایه در ایران به کار برد. به طوری که قیاس بازیکنان ورودی به مدارس فوتبال در مقابل خروجی آنها، مانند دریا و قطره است.
کشورمان در رشته فوتبال کاملا مستعد است و این سبب میشود مقابل عملکرد آکادمیها، علامت سوالی بزرگ قرار بگیرد که چرا نتیجه حاصل نمیشود؟
فساد مالی و اخلاقی، فقر شدید در امکانات، کمتوجهی خانوادهها و مسؤولان، بهکار نگرفتن مربیان متخصص، ریشه دواندن دلالی و شرطبندی و مدیریت دولتی از مهمترین عواملیاند که باعث شد طی سالهای اخیر فقط ویرانهای از فوتبال پایه در ایران برجا بماند.
استقلال و پرسپولیس به عنوان دو تیم پرهوادار کشور، هر فصل مبالغ زیادی صرف خرید بازیکن داخلی و خارجی میکنند تا بتوانند در رقابتهای مختلف موفق شوند، درحالی که سرخابیها میتوانند با پویا کردن آکادمیهایشان از پتانسیل بالای آنها استفاده کنند. به عنوان مثال مهدی عبدی، بازیکنی بود که از پایهها رشد کرد و در دوران محرومیت عیسی آلکثیر توانست در فینال لیگ قهرمانان آسیا برای پرسپولیس گلزنی کند. با وجود این اما در نقطه مقابل سرخابیهای پایتخت که به لطف مدیریت دولتی در اداره تیم بزرگسالان خود هم به بنبست خوردهاند، باشگاههایی نظیر سپاهان و فولاد خوزستان وجود دارند که در زمینه فوتبال پایه، پرچمدارند و طی سالهای اخیر همواره فوتبال ایران را تغذیه کردهاند. با همه این تفاسیر، برآیند فعالیت فوتبال پایه در ایران در چند دهه اخیر، چیزی جز ناکامی نبوده. حسرت 48ساله تیم امید برای راهیابی به مسابقات المپیک، عصاره تمام ناکامیهاست که در بالا آنها را مرور کردیم. مدیران و مسؤولان ادوار وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال به خاطر این ناکامیها مقصرند؛ چرا که باعث نسلسوزی در فوتبال ایران شدهاند.
اما در فوتبال ایران، اوضاع زمین تا آسمان با قاره سبز تفاوت دارد. سیکل معیوب، شاید بهترین واژهای است که میتوان برای فوتبال پایه در ایران به کار برد. به طوری که قیاس بازیکنان ورودی به مدارس فوتبال در مقابل خروجی آنها، مانند دریا و قطره است.
کشورمان در رشته فوتبال کاملا مستعد است و این سبب میشود مقابل عملکرد آکادمیها، علامت سوالی بزرگ قرار بگیرد که چرا نتیجه حاصل نمیشود؟
فساد مالی و اخلاقی، فقر شدید در امکانات، کمتوجهی خانوادهها و مسؤولان، بهکار نگرفتن مربیان متخصص، ریشه دواندن دلالی و شرطبندی و مدیریت دولتی از مهمترین عواملیاند که باعث شد طی سالهای اخیر فقط ویرانهای از فوتبال پایه در ایران برجا بماند.
استقلال و پرسپولیس به عنوان دو تیم پرهوادار کشور، هر فصل مبالغ زیادی صرف خرید بازیکن داخلی و خارجی میکنند تا بتوانند در رقابتهای مختلف موفق شوند، درحالی که سرخابیها میتوانند با پویا کردن آکادمیهایشان از پتانسیل بالای آنها استفاده کنند. به عنوان مثال مهدی عبدی، بازیکنی بود که از پایهها رشد کرد و در دوران محرومیت عیسی آلکثیر توانست در فینال لیگ قهرمانان آسیا برای پرسپولیس گلزنی کند. با وجود این اما در نقطه مقابل سرخابیهای پایتخت که به لطف مدیریت دولتی در اداره تیم بزرگسالان خود هم به بنبست خوردهاند، باشگاههایی نظیر سپاهان و فولاد خوزستان وجود دارند که در زمینه فوتبال پایه، پرچمدارند و طی سالهای اخیر همواره فوتبال ایران را تغذیه کردهاند. با همه این تفاسیر، برآیند فعالیت فوتبال پایه در ایران در چند دهه اخیر، چیزی جز ناکامی نبوده. حسرت 48ساله تیم امید برای راهیابی به مسابقات المپیک، عصاره تمام ناکامیهاست که در بالا آنها را مرور کردیم. مدیران و مسؤولان ادوار وزارت ورزش و جوانان، کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال به خاطر این ناکامیها مقصرند؛ چرا که باعث نسلسوزی در فوتبال ایران شدهاند.