گفتوگو با دکتر قطبالدین صادقی، استاد هنرهای نمایشی، نویسنده، کارگردان و بازیگر
دانستن به من آرامش میدهد
بایبسما...؛ کارنامه دکترقطبالدینصادقی رو که مرورکنیم خودشون میگن با توجه به امکانات و محیط و... بدنیست اما به چشم من مخاطب، بسی سرشار و پرباره کارنامهشون. انگیزه این همه کار و کار و کار ؟ خود استاد به سخن رساتر اشاره میکنه و از زخم بزرگی میگه که در روح همه آفرینشگران قلمرو هنر هست و فرآیند تَشَفی اون زخم درونی و التیامخواهیشون در متنهایی نمود پیدا میکنه که آفریدن. بیاین زخم شگرف، هیچ خلاقیتی شکل نمیگیره. بیخود نیست که حافظ از دردِ سخن، شعر سروده و عطار میگوید مرد میباید که درد کند. تمام زیبایی زندگی دکترصادقی همون تخیل جهانیه که در هنر متجلیه و نور این زندگی هنرمندانه دو آفتاب هستن؛ هورام و تارا فرزندان استاد. دکتر تردید نداره آدم خوشبختیه و سپاسگزاره به این خاطر که به جهان لایتناهی هنر دسترسی داره. گزیدهای از گفتوگوی طولانی ما را با استاد بنیوشید و در پایگاه روزنامه به متن کامل بنگرین.
از خودم باید چیزی تولیدکنم تا احساسکنم زندههستم.
10سال بعد، شما در همین فصل و روز؟
مهمترین چیزی که دوستدارم آرامشه تا بتونم عمری رو که برام مونده برای خلاقیت در کارم صرفکنم.
دستوپاتون رو کی گم میکنین؟
در برابر چیزی که دانشم کم باشه دست و پامو گم میکنم. میگم نمیدونم، انکارنمیکنم ولی شرم میکنم .
چرا?
بیشتر مطالعه نکردم.
حُسنی که ما داریم، فرانسویها ندارن؟
هیچی از فرانسویها کم نداریم به اندازه اونا باهوشیم حتی بیشتر.
بزرگترین ضعف فرهنگ ما؟
تبعیض.
اگه بشه پیامی به بهشت بفرستین به کی...؟
من خودم رو در اون حد نمیدونم. این رو کار بزرگی میدونم.
بیاعتنایی عمدی به کسی؟
بله شده. پاشون رو از گلیمشون درازتر میکنن حجب و حیا ندارن.
دستچین سلیقه استادصادقی از هنرنمایش؟
هرکسی که در نشر فرهنگ و هنر بکوشه یک گام این هنر رو جلو ببره و آثارش مردم رو به این هنر نزدیکبکنه.
آثار این بزرگان مثل؟
مثل آیینه هست که مردم خودشون رو توش میبینن. دهه40 چند درامنویس داریم که خیلیخوبن. کارگردانهایی بودن. همینطور در جهان.
نمونههایی که هنوز هم الگو هستن؟
شکسپیر، سوفوکل، مولیر، گوته و... اینان قابل احترام هستند. اینها شرف بشر هستند.
بزرگان ایرانی خیام، حافظ، مولوی، نظامی...؟
شرف فرهنگ و تاریخ و ملت ما هستن.
خیلی دوستش دارین؟
تنهایی خلوتم که میتونم بنویسم و مطالعه کنم.
همسفرتون در سفر درونی؟
کسی نیست جز خودم و خاطراتم.
چه وقت جهان ارزش زیستن داره؟ چرا؟
تا زمانی که زندگی سرشار از کشف و تازگی باشه، سرشار از شناخت چیزهای نو باشه، جهان جذابه و ارزش زیستن رو داره.
سخنی که کاش همه بهش باورداشتن؟
بزرگترین چیزی که در زمین وجود داره مهربانیه. انسان، انسان رو دوست داشتهباشه.
ویژگی عشق والا؟
عشق، دادنیه. تمام زیبایی عشق در وجه بخشش اونه.
اگه عشقبورزه و منتظر پاسخ باشه؟
انگار معامله کرده.عشق واقعی، یکسویه است.
عشق مال کیه؟
آدمی که دهنده است، ایثارگره، هبه میکنه. عشق مال اونه. اونی که میگیره به نسبت این دهنده، جایگاه بزرگی نداره.
حوصلهتون رو سر میبره؟
آدمهایی که دروغگو، جاهطلب و متملق باشن
آدمهای دوستداشتنی؟
آدمهای صادق رو دوستدارم که در پی کندنِ چیزی از شما و فریبتون نباشن.
آسمونتون چه رنگیه؟
الانه تابستونیه؛ منتها من نور رو دوست دارم.
پس آسمونتون روشنه؟
امیدوارم روشن باشه. امیدوارم آسمون همه روشن باشه.
آسمون آبیدر؟
آبیدر یعنی سهتا آب. سه کاریز که تمدن و مدنیت و شکوفایی سنندِج(دژ بزرگ) از این سه تا آبه.
فرمودین الانه سنندِج هستین. احساستون؟
اولین شهر جهانه که دوستدارم.
شما رو که توی خیابون ببینن به جا بیارن و ابراز احساسات کنن؟
این مدت، بارها اتفاق افتاده. حقیقتش رو بخوای حقشناسی مردمه که من رو منقلب میکنه. برای این مردم حقشناس ما که هیچ کاری نکردیم، تنها چیزی که میدونم براشون انجام دادم اینه که بهشون دروغنگفتم. کمترین کاری براشون بکنین منظورشون هست و میفهمن.
مهرورزیشون به شما؟
نشونه حقشناسیشونه.
برای حال خوب داشتن؟
خیلی خوبه که یادبگیریم درست زندگی کنیم، به هم دروغ نگیم، همدیگه رو دوست داشتهباشیم. اینجوری خوبه و به آدم، احساس خوبی دستمیده.
با کدوم بازیگر دوستداشتین همکاری داشتین که همکاریش آموزنده بود؟
فکرنکردم به این؛ ولی چندتا بازیگرن در سطح جهان که بازیگرهای بسیارخوبی هستن مثل رابرت دنیرو، مریل استریپ، ژرار دوپاردیو.
بالیوود هالیوود ایرونی اگه بود؟
من بد میدونم چون هنر نیست. صنعته. یه بررسی درباره ارتباط فیلمهای هالیوود با مخاطب نتیجه معرکهای داشت که انسان مخاطب هالیوود، یه بچه 11ساله است نه بیشتر.
کودک 11ساله هم آنتونیونی و فلینی و تارکوفسکی لازم نداره؟
این بزرگان، انسان رو با همه عظمتش در همه ابعادش در نظرمیگیرن نه مثل کودکی 11ساله.
عیبه و عیب نیست؟
حقیقتا داشتن آرزوهای بزرگ عیب نیست؛ اما همین آرزو داشتن و بس! عیبه.
برای آرزوهای بزرگ باید؟
باید زحمتکشید. هیچی مفت بهدست نمییاد. سالها باید عرقریزان روح داشتهباشی و کاربکنی. این که کار شما پیشرفت تدریجی مشروع داشتهباشه به زر و زور و لابیهای مختلف و تبلیغ و این مزخرفات نباشه.
شهرتی که از این رهگذر درست بهدستمییاد؟
بسیار شیرین و انسانی و درسته به نظر من.
لحظههای ناموفق در نمایش و سینما؟
قرار نیست همیشه موفقیت باشه. انسان ناقصه و گاهی کم مییاره.
وقتی کم مییاره باید؟
مهم اینه که باید بپذیری وقتی چندتا آدم شایسته، آگاه، بیغرض و منصف چیزی میگن و بدونی که حق با جمع هست.
گاهی خیلی مهمه؟
مسؤولیت ما در برابر دیگرانی که به ما نیاز دارن.
کتابی که هراس داشتهباشین بازش کنین سراغش بروین؟
کتاب ارتجاعی. خرافات رو نشر بده و انسان رو گولبزنه بهشدت عصبیام میکنه. ولی نمیترسم.
سختترین شکنجه روحی هنرمند؟
نتونه با مخاطب ارتباط برقرار کنه.
رنج بزرگ؟
رنج بزرگ اینه که تلاش شما برای ارتباط به سنگبخوره.
معضل تئاتر ما نبود اندیشه و مخاطب فرهیخته است یا؟
گاهی علاوه بر اونها نبود همراهی مسؤولانه که حتی ارتباطها رو بهجای پیوند، قطع میکنن.
انگیزه تون در تاریکترین روزگاران؟
ایمان به کار؛ چرا که نهتشویق نهتنبیه نمیتونه پیشبرنده یا بازدارنده باشه.
از نشونههای هوشمندی انسان؟
اینه که تخمین درستی از خودش داشتهباشه.
صحنه؟
جهان حیرتانگیز که میتونه در رویارویی با مردم بهترین اندیشهها ، احساسات، پیامها و مفاهیم رو در میون بذاره.
چی از اینها مهمتره؟
نفس رابطه است و این ارتباط، شگفتانگیزه.
آفتاب گرمابخش و زندگیساز صحنه؟
ایمانی که شما به کار خودتون دارین. باید عاشق هنرتون باشین.
هنر مثل چیه؟ چهجوریه؟
مثل عشق درونی و ذاتیه. عشقه که شما رو انتخاب میکنه نه برعکس.
پیشنیاز عشق به هنر و خود هنر؟
ببخشین! شما قبل از اینکه به فکر مردم و وزارت ارشاد و چی و چی باشین، باید بهخودتون خدمت کنین؛ به عشق درونیتون نسبت به اون هنر.
اولین تعهد در هنر؟
اول به هنرم متعهدم و پایبندم. اول باید عاشق کارم باشم.
چه وقت به مرور خودتون تشریف میبرین استاد؟
وقتی که شکستی در زندگیم رخ میده و ناکامی پیش میاد، به خودم سرمیزنم.
شگفتانگیزترین چیز هستی؟
نور...
انتظار؟
یه مفهوم باستانیه، مدرن نیست.
آیا امیدوار باشیم گودو میاد؟
چون زندگی در کرهزمین چندان مطلوب نیست، امید هست کسی بیاد برای نجات.
دیالوگ شما در نقش گورکن؟
حقیقت اینجاست.
مُردهشور؟
هرروز سرانجام انسان رو لمسمیکنه.
دیالوگ شما در نقش فرشته وحی؟
یه جمله انجیل داره که جوهر مسیحیته: «خدا عشق است.»
از زیباترین نقشهای جهان؟
به نظرمن لیرشاه. سیاسیترین نمایشنامه شکسپیر که از بیماری ازلی همه قدرتها میگه: خودشیفتگی.
جالبه لیرشاه حتی دخترهاش رو نمیشناسه:
چوب همون رو میخوره؛ نه تنها خودش که تمام انگلستان.
چگونه یه عده زبان و همه چیز انسانها میشن مثل حافظ و...؟
نبوغ دارن، هوشمندن و خوب زندگی کردند. جامعه و انسان رو بهخوبی میشناسن.
و مهمتر از اینها؟
خوب طرح مساله کردند. مساله که خوب طرح بشه، جوابهای خوبی به دست مییاد.
اگه امکان خلاقیت نداشتهباشین برای فقط دو سه روز؟
از خودم بدم مییاد.
اگه چندروز از مطالعه دورباشین؟
احساس میکنم خِرفت شدم.
دانستنِ بیشتر؟
آرامش میده.
غرق شدن در متن؟
برمیگردم میبینم هوا روشنه و ساعت 5/7صبحه. من زمان رو نفهمیدم حین نوشتن. چندینبار اتفاق افتاده.
شده شما رو متن ببلعه؟
آره. برخی کتابها که خوندم اینجور بوده.
کتابهایی مثلِ...؟
سیذارتای هرمان هسه، صدسال تنهایی و چنین گفت زرتشت نیچه و بچههای نیمهشب این اتفاق رو رقم زدن.
از زیباترین شبهای زندگیتون؟
نمایش مهابهاراتای پیتربروک. 6عصرشروع شد و 6صبح تموم شد. تا 48ساعت لالمونیگرفتم.
مسائل حاشیهای اجتماعی؟
اکثر هنرمندها به همیندلیل انگیزهشون رو از دست دادن.
آدم بیفرهنگ؟
پیشبینیهاش برای رفع نیازهای تَن است و بس.
آدمی که خودتون، وقتتون، قلبتون رو بهش میبخشین؟
آدمی که خواستش انسانی باشه برای تکامل باشه.
برای آخر سخن؟
یه شاعر کرد گفته: فرزندم! نور یک شمع هم برای پریدن کافی است.
-
دانستن به من آرامش میدهد
-
منوی تابستانی با دورچین نوجوانه
-
جنگ افغانستان نتیجه مذاکرات صلح آمریکایی
-
پایان تلخ یک گزارش
-
انقلاب در سرزمینهای دوردست
-
عملیات علیه اجارهنشینی
-
تلاش عجیب برای برکناری مجیدی!
-
خرابکارها ناکام ماندند
-
شاخ کنکور بالاخره میشکند؟
-
دولت قوی و زنگ تفریح
-
به پیک پنجم نزدیک میشویم!
-
مالیاتستانی باید در خدمت تولید باشد
-
آدرس غلط آمریکا در افغانستان