دبیرکل سازمان ملل متحد در خصوص بروز جنگ سرد میان آمریکا و چین هشدار داد
رجزخوانی اژدهای زرد برای کاخسفید
بحران در روابط پکن و واشنگتن بالا گرفته است.گرچه برخی تصور میکردند خروج ترامپ از کاخسفید و حضور دموکراتها در مسند قدرت از شدت و عمق درگیریها میان آمریکا و چین خواهد کاست اما انعقاد توافق ضدچینی آکوس میان واشنگتن، کانبرا و لندن این فرضیه نادرست را ابطال کردهاست.هرچه زمان سپری میشود، منازعات اقتصادی، راهبردی، نظامی، سایبری و سیاسی واشنگتن و پکن با یکدیگر وارد فاز آشکارتری میشود. همین مسأله به شکلگیری برخی مؤلفهها و پیششرطهای احیای دوران جنگ سرد منجر شده تا جایی که دبیر کل سازمان ملل متحد رسما از این نگرانی پرده برداشتهاست.
آنتونیوگوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در گفتوگو با آسوشیتدپرس ضمن هشدار نسبت به بروز یک جنگ سرد احتمالی جدید بین ایالاتمتحده و چین از دو کشور خواست روابط کاملا ناکارآمد خود را ترمیم کنند. آنتونیو گوترش پیش از گردهمایی سالانه رهبران جهان در سازمان ملل متحد، در گفتوگو با آسوشیتدپرس درباره خطرهایی که این روزها جامعه بینالمللی را تهدید میکند،
هشدار داد.
هشدار گوترش در خصوص وقوع جنگ سرد جدید
به گزارش دویچه وله، دبیرکل سازمان ملل متحد بیش از هر چیز از چین و آمریکا، دو قدرت اقتصادی بزرگ جهان خواست درخصوص مقابله با تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین همکاری کنند و درزمینه تجارت و فناوری به مذاکره بنشینند. گوترش تأکید کرد باید بین دو قدرت جهانی یک رابطه کاربردی برقرار شود، زیرا چنین امری برای حل مشکلات واکسیناسیون، تغییرات آب و هوایی و بسیاری از چالشهای جهانی دیگر ضروری است. او هشدار داد دو استراتژی ژئوپلتیک و نظامی رقیب خطرات زیادی را به همراه خواهد داشت و جهان را بیشازپیش دچار تفرقه خواهد کرد. گوترش تأکید کرد: «ما باید به هر قیمتی از جنگ سرد اجتناب کنیم، زیرا چنین جنگی امروز متفاوت از گذشته و احتمالا خطرناکتر و مدیریت آن دشوارتر خواهد بود.»
اصطلاح جنگ سرد به رقابت بین اتحاد جماهیر شوروی و متحدان بلوک شرق آن از یکسو و ایالاتمتحده و متحدان غربی آن از سوی دیگر به کار میرفت که بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید. دبیرکل سازمان ملل متحد گفت، جنگ سرد جدید میتواند خطرناکتر باشد، زیرا امروز تجربهای که در گذشته برای مدیریت بحران بود، دیگر وجود ندارد.
چین به اقتصاد اول دنیا
تبدیل میشود
یکی از اصلیترین نگرانیهای ایالات متحده آمریکا در قبال قدرت گرفتن چین، مربوط به تسخیر بازارهای بینالمللی توسط پکن است. نتایج تازهترین تحقیقات از سوی مرکز مطالعات اقتصادی و تجاری انگلیس (CEBR) حاکی از آن است که چین تا سال ۲۰۲۸،
با پیشی گرفتن از آمریکا به برترین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل خواهدشد. به این ترتیب، برتری اقتصادی چین پنج سال زودتر از آنچه پیشبینی میشد، محقق خواهد شد که این نتیجه عملکرد بهتر پکن در مهار کووید ـــ ۱۹ است.
انتظار میرود رشد اقتصادی چین در بازه زمانی سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵، سالانه 7/5درصد باشد و در بازه زمانی سال ۲۰۲۶ تا ۲۰۳۰ به 5/4درصد کاهش پیدا کند. این در حالی است که در بازه زمانی سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴، رشد اقتصادی سالانه آمریکا به 9/1درصد کاهش پیدا خواهد کرد حال آنکه بعد از این دوره نیز سالانه 6/1درصد برآورد میشود. ژاپن تا اوایل دهه۲۰۳۰ سومین قدرت اقتصادی جهان باقی خواهد ماند و سپس جایگاه خود را به هند واگذار میکند. به این ترتیب، آلمان هم از رتبه چهارم اقتصادی به رتبه پنجم تنزل خواهد یافت. جایگاه انگلیس هم که در حال حاضر پنجمین اقتصاد برتر دنیاست تا سال ۲۰۲۴ به رتبه ششم تنزل پیدا میکند. همچنین انتظار میرود مسائل زیستمحیطی تأثیری جدی بر شکل اقتصاد جهان در ۱۵سال آینده داشتهباشد، چراکه انتظار میرود تأثیرات گرمایش زمین، سریعتر از آنچه پیشبینی میشد، بروز پیدا کند. پایبندی به مسائل زیستمحیطی میتواند به کاهش تقاضا برای سوختهای فسیلی و در نتیجه، قیمت پایینتر نفت منجر شود.
چرا ترامپ هم حریف پکن نشد؟
تنها سیاستمداری که در آمریکا عزم خود را برای جنگ اقتصادی تمامعیار با پکن جزم کرد، دونالد ترامپ بود. ترامپ منازعه اقتصادی خود را با پکن با تکیه بر نقض احتمالی قوانین مالکیت معنوی و دیگر مسائل مربوط به فناوری آغاز کرد. ترامپ در این حوزه نیز افزایش تعرفههای تجاری بر برخی کالاهای وارداتی از چین را در دستورکار قرار داد.اصلیترین دغدغه دونالد ترامپ افزایش میزان صادرات ایالات متحده آمریکا (نسبت به واردات این کشور) است.
کسری تراز تجاری (کمتر بودن ارزش صادرات نسبت به واردات) در ایالات متحده در سال 2016 تا حد زیادی افزایش پیدا کرد و به بیش از 350میلیارد دلار رسید. وزارت بازرگانی ایالات متحده در آن زمان تأکید کرد به دلیل عدم وجود توازن صادرات و واردات آمریکا با چین و اتحادیهاروپا، کسری تجاری این کشور افزایش یافتهاست. ترامپ در چنین شرایطی تلاش کرد تا مانع استمرار مناسبات تجاری شرکتهای آمریکایی با پکن شود اما در این خصوص ناکام ماند. آمار و ارقام منتشرشده توسط وزارت بازرگانی آمریکا نشان میدهد که ترامپ پس از چهار سال، نهتنها موفقیتی در خصوص کاهش صادرات چین به ایالات متحده کسب نکرده، بلکه میزان کسری تجاری ناشی از تجارت با چین به بیش از 370میلیارد دلار در سال افزایش پیدا کردهاست.
بایدن از جنگ اقتصادی با چین ناامید شدهاست
از همان ابتدای دوران ریاستجمهوری ترامپ، بسیاری از اقتصاددانان آمریکایی معتقد بودند ترامپ بدون اینکه زمینه لازم را برای بازگشت صنایع برونسپاریشده در خارج از مرزهای آمریکا به داخل خاک این کشور ایجاد کردهباشد، دست به جنگ اقتصادی با این کشور زدهاست. از این رو سیاست حمایتگرایی ترامپ نمیتواند تاثیری بر تقویت صنایع داخلی و در نتیجه، جبران کسری تجاری این کشور داشتهباشد. آلن تنسون، تاجر معروف آمریکایی که در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته به حمایت از ترامپ برخاستهبود، تاکید داشت وضع تعرفههای تنبیهی 45درصدی (مطابق وعدههای انتخاباتی ترامپ) برای کالاهای چینی تاثیری ندارد و برعکس، مداخله ناشیانهای در اقتصاد ایالات متحده آمریکا خواهد بود. درحالحاضر و پس از شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020، این هشدارها پررنگتر شدهاست. بیدلیل نیست که رئیسجمهور جدید ایالات متحده، درصدد تغییر زمین بازی منازعه با پکن (از جنگ اقتصادی به جنگ منطقهای و راهبردی) است.
دستان پکن روی ماشه قرار دارد
نکته مهمتر اینکه چینیها هنوز از ابزارهای ویژه خود در تقابل اقتصادی با ایالات متحده آمریکا استفاده نکردهاند. چین نزدیک به یکتریلیون دلار از بدهیهای خارجی ایالات متحده آمریکا را در تملک خود دارد. از سوی دیگر، چینیها همواره بزرگترین برندگان و خریداران مزایدههای وزارت خزانهداری آمریکا بودهاند. همین مساله سبب شدهاست تا برخی اقتصاددانان آمریکایی نسبت به عواقب تقابل اقتصادی با پکن هشدار دهند. آنها معتقدند که منازعه اقتصادی واشنگتن و پکن محدود به حوزه صادرات و واردات نخواهد ماند و به دیگر حوزهها نیز کشیده خواهد شد. با توجه به تملک بخش زیادی از بدهیهای خارجی آمریکا توسط چین، پکن میتواند از این ابزار در منازعه اقتصادی با دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا استفاده کند.
وحشت آمریکا از قدرت نظامی چین
شاخصهها و مولفههایی که دلالت بر افزایش تصاعدی قدرت نظامی چین در نظام بینالملل دارد، واشنگتن را بر آن داشته تا هر چه سریعتر، اقداماتی علنی و عملیاتی را در حیاطخلوت پکن (تایوان، تبت، هنگکنگ و دریای چین) آغاز کند.
گرچه چین درحالحاضر رتبه سوم قدرت نظامی جهان را دارد اما این کشور هماکنون نیز در برخی از شاخصها مانند کشتیسازی از آمریکا جلو است و در نظر دارد تا اواسط قرن جاری به یک ارتش «مدرن و در کلاس جهانی» تبدیل شود.
به عبارت بهتر، میان رشد اقتصادی و رشد نظامی چین، نوعی تناسب زمانی معنادار وجود دارد. همین مساله، بایدن و دیگر سیاستمداران آمریکایی را بیش از هر زمان دیگری نگران ساختهاست. ارتش آزادیبخش خلق چین (PLA) بزرگترین نیروی نظامی جهان است و دومین بودجه بزرگ دفاعی جهان را دارد. ارتش چین یکی از سریعترین نیروهای مدرنیزه و سومین قدرت نظامی جهان به حساب میآید.
گزارش گلوبال فایر پاور، پایگاه ویژه رصد قدرتهای نظامی جهان براساس آمار سال ۲۰۲۱ میلادی و بر اساس تعداد نظامیان در حال خدمت، نیروهای احتیاط، نیروهای هوایی، زمینی و دریایی و تعداد فرودگاههای قابل استفاده نشان میدهد ارتشهای آمریکا، روسیه و چین به ترتیب در رتبههای اول، دوم و سوم قرار دارند.
بر اساس این گزارش، جمعیت چین یکمیلیارد و ۳۹۴میلیون نفر است که از این تعداد ۷۵۳میلیون نفر نیروی انسانی فعال هستند.
شمار نیروهای نظامی در حال خدمت چین سهمیلیون و ۳۵۵هزار و نیروهای احتیاط آن ۵۱۰ هزار نفر هستند.
مانور سایبری چین در برابر آمریکا
در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، بارها مقامات کاخسفید از قدرت سایبری چین به عنوان قدرتی مخرب( علیه تهدیدات واشنگتن و غرب) یاد کردند! این در حالیست که جنگهای سایبری، تهدیدی واقعی است که دنیا قطعا تا سال2030 بهصورت رسمی با آن مواجه خواهد شد. به اعتقاد کارشناسان، تنشهای سیاسی، نظیر آنچه در دریای چین جنوبی در حال رخدادن است، احتمالا یکی از زمینههای اصلی بروز چنین جنگهایی است. به عبارت بهتر، چینیها درخصوص مدیریت منازعات جدید با آمریکا، درصدد تقویت توان سایبری خود و بهکارگیری انواع ابزارها و تواناییها در این نبرد تعیینکننده و حساس با آمریکا هستند.
برخی مقامات آمریکایی طی سالهای اخیر هشدار دادهاند که تواناییهای سایبری چین از هر قدرت دیگری در این کشور فزایندهتر و در عین حال مرموزانهتر است. این قدرت سایبری در آینده و در شکلگیری هرگونه منازعه مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا و غرب تعیینکننده خواهد بود. برخی تحلیلگران نیز میگویند چین درگیر این موضوع است که تسلیحات سایبری و میادین اطلاعاتی را با مواضع راهبردی نظامی خودش ادغام کند. این موضوع میتواند سبب بر هم خوردن معادلات راهبردی در غرب اقیانوس آرام، بیش از هر موضوع دیگری شود و حتی اتفاقاتی را که امروزه حول محور دریای چین جنوبی در حال رخدادن است نیز تحت تأثیر قرار دهد. در این معادله چینیها از توان سایبری شریک همیشگی خود روسیه نیز بهرهمند خواهد شد. به عبارت دیگر در منازعات سایبری با آمریکا، شاهد ادغام قدرت پکن و مسکو با یکدیگر خواهیم بود و این موضوع، قطعا برای واشنگتن فاجعهبار است.
کیسینجر و معمای چین
هنری کیسینجر، یکی از استراتژیستهای مطرح حوزه سیاست خارجی آمریکاست که تمرکز ویژهای بر منازعات واشنگتن و پکن دارد. وی در تازهترین سخنان خود درباره تشدید مناقشات میان واشنگتن و پکن شدیدا هشدار دادهاست: «سران آمریکا و چین باید محدودیتهایی را تعیین کنند تا فراتر از آن به تهدید یکدیگر نپردازند. شاید بگویید این کار کلا شدنی نیست اما اگر این روند ادامه داشتهباشد ما وارد شرایطی شبیه جنگ اول جهانی خواهیم شد.»
کیسینجر ۹۷ساله قبل از شیوع کرونا نیز درباره وقوع جنگ سرد جدید بین آمریکا و چین هشدار دادهبود. جالب است بدانیم پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری۲۰۱۶ کیسینجر در چند دیدار پنهان با ترامپ -که البته بعدها از سوی رسانههای آمریکایی افشا شد- به رئیسجمهور جدید آمریکا توصیه کرد استراتژی «فشار هدفمند بر پکن» را بهصورت جدی در دستور کار قرار دهد. ترامپ نیز دقیقا به همین توصیه عمل کرد اما طرح کیسینجر چیزی جز هزینه برای ایالات متحده
در برنداشت.
اما شکست در نبرد نظامی با پکن، دولت قبلی آمریکا را سرخورده کرد. پس از این ناکامی، ترامپ و مقامات سابق کاخسفید دامنه منازعه با چین را بهصورتی کنترلنشده افزایش دادند. اکنون در دوران ریاستجمهوری بایدن نیز آمریکا در دریای چین جنوبی مشغول ماجراجویی است و صادرات تسلیحات به تایوان را با هدف مواجهه با پکن از سر گرفته. حتی آمریکا سازمانهای بینالمللی را مجبور کرده میان «انزوای پکن» و «قطع کمکهای رسمی آمریکا»، یک گزینه را انتخاب کنند و در چنین شرایطی کیسینجر متوجه توصیه خسارتبار خود به دولت قبلی آمریکا شدهاست! در هر حال کیسینجر در سالهای پایانی عمر خود نیز مانند دوران جوانیاش نتوانست معمای پکن را حل و فصل کند.
هشدار داد.
هشدار گوترش در خصوص وقوع جنگ سرد جدید
به گزارش دویچه وله، دبیرکل سازمان ملل متحد بیش از هر چیز از چین و آمریکا، دو قدرت اقتصادی بزرگ جهان خواست درخصوص مقابله با تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین همکاری کنند و درزمینه تجارت و فناوری به مذاکره بنشینند. گوترش تأکید کرد باید بین دو قدرت جهانی یک رابطه کاربردی برقرار شود، زیرا چنین امری برای حل مشکلات واکسیناسیون، تغییرات آب و هوایی و بسیاری از چالشهای جهانی دیگر ضروری است. او هشدار داد دو استراتژی ژئوپلتیک و نظامی رقیب خطرات زیادی را به همراه خواهد داشت و جهان را بیشازپیش دچار تفرقه خواهد کرد. گوترش تأکید کرد: «ما باید به هر قیمتی از جنگ سرد اجتناب کنیم، زیرا چنین جنگی امروز متفاوت از گذشته و احتمالا خطرناکتر و مدیریت آن دشوارتر خواهد بود.»
اصطلاح جنگ سرد به رقابت بین اتحاد جماهیر شوروی و متحدان بلوک شرق آن از یکسو و ایالاتمتحده و متحدان غربی آن از سوی دیگر به کار میرفت که بلافاصله پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید. دبیرکل سازمان ملل متحد گفت، جنگ سرد جدید میتواند خطرناکتر باشد، زیرا امروز تجربهای که در گذشته برای مدیریت بحران بود، دیگر وجود ندارد.
چین به اقتصاد اول دنیا
تبدیل میشود
یکی از اصلیترین نگرانیهای ایالات متحده آمریکا در قبال قدرت گرفتن چین، مربوط به تسخیر بازارهای بینالمللی توسط پکن است. نتایج تازهترین تحقیقات از سوی مرکز مطالعات اقتصادی و تجاری انگلیس (CEBR) حاکی از آن است که چین تا سال ۲۰۲۸،
با پیشی گرفتن از آمریکا به برترین قدرت اقتصادی دنیا تبدیل خواهدشد. به این ترتیب، برتری اقتصادی چین پنج سال زودتر از آنچه پیشبینی میشد، محقق خواهد شد که این نتیجه عملکرد بهتر پکن در مهار کووید ـــ ۱۹ است.
انتظار میرود رشد اقتصادی چین در بازه زمانی سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵، سالانه 7/5درصد باشد و در بازه زمانی سال ۲۰۲۶ تا ۲۰۳۰ به 5/4درصد کاهش پیدا کند. این در حالی است که در بازه زمانی سال ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴، رشد اقتصادی سالانه آمریکا به 9/1درصد کاهش پیدا خواهد کرد حال آنکه بعد از این دوره نیز سالانه 6/1درصد برآورد میشود. ژاپن تا اوایل دهه۲۰۳۰ سومین قدرت اقتصادی جهان باقی خواهد ماند و سپس جایگاه خود را به هند واگذار میکند. به این ترتیب، آلمان هم از رتبه چهارم اقتصادی به رتبه پنجم تنزل خواهد یافت. جایگاه انگلیس هم که در حال حاضر پنجمین اقتصاد برتر دنیاست تا سال ۲۰۲۴ به رتبه ششم تنزل پیدا میکند. همچنین انتظار میرود مسائل زیستمحیطی تأثیری جدی بر شکل اقتصاد جهان در ۱۵سال آینده داشتهباشد، چراکه انتظار میرود تأثیرات گرمایش زمین، سریعتر از آنچه پیشبینی میشد، بروز پیدا کند. پایبندی به مسائل زیستمحیطی میتواند به کاهش تقاضا برای سوختهای فسیلی و در نتیجه، قیمت پایینتر نفت منجر شود.
چرا ترامپ هم حریف پکن نشد؟
تنها سیاستمداری که در آمریکا عزم خود را برای جنگ اقتصادی تمامعیار با پکن جزم کرد، دونالد ترامپ بود. ترامپ منازعه اقتصادی خود را با پکن با تکیه بر نقض احتمالی قوانین مالکیت معنوی و دیگر مسائل مربوط به فناوری آغاز کرد. ترامپ در این حوزه نیز افزایش تعرفههای تجاری بر برخی کالاهای وارداتی از چین را در دستورکار قرار داد.اصلیترین دغدغه دونالد ترامپ افزایش میزان صادرات ایالات متحده آمریکا (نسبت به واردات این کشور) است.
کسری تراز تجاری (کمتر بودن ارزش صادرات نسبت به واردات) در ایالات متحده در سال 2016 تا حد زیادی افزایش پیدا کرد و به بیش از 350میلیارد دلار رسید. وزارت بازرگانی ایالات متحده در آن زمان تأکید کرد به دلیل عدم وجود توازن صادرات و واردات آمریکا با چین و اتحادیهاروپا، کسری تجاری این کشور افزایش یافتهاست. ترامپ در چنین شرایطی تلاش کرد تا مانع استمرار مناسبات تجاری شرکتهای آمریکایی با پکن شود اما در این خصوص ناکام ماند. آمار و ارقام منتشرشده توسط وزارت بازرگانی آمریکا نشان میدهد که ترامپ پس از چهار سال، نهتنها موفقیتی در خصوص کاهش صادرات چین به ایالات متحده کسب نکرده، بلکه میزان کسری تجاری ناشی از تجارت با چین به بیش از 370میلیارد دلار در سال افزایش پیدا کردهاست.
بایدن از جنگ اقتصادی با چین ناامید شدهاست
از همان ابتدای دوران ریاستجمهوری ترامپ، بسیاری از اقتصاددانان آمریکایی معتقد بودند ترامپ بدون اینکه زمینه لازم را برای بازگشت صنایع برونسپاریشده در خارج از مرزهای آمریکا به داخل خاک این کشور ایجاد کردهباشد، دست به جنگ اقتصادی با این کشور زدهاست. از این رو سیاست حمایتگرایی ترامپ نمیتواند تاثیری بر تقویت صنایع داخلی و در نتیجه، جبران کسری تجاری این کشور داشتهباشد. آلن تنسون، تاجر معروف آمریکایی که در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته به حمایت از ترامپ برخاستهبود، تاکید داشت وضع تعرفههای تنبیهی 45درصدی (مطابق وعدههای انتخاباتی ترامپ) برای کالاهای چینی تاثیری ندارد و برعکس، مداخله ناشیانهای در اقتصاد ایالات متحده آمریکا خواهد بود. درحالحاضر و پس از شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری سال 2020، این هشدارها پررنگتر شدهاست. بیدلیل نیست که رئیسجمهور جدید ایالات متحده، درصدد تغییر زمین بازی منازعه با پکن (از جنگ اقتصادی به جنگ منطقهای و راهبردی) است.
دستان پکن روی ماشه قرار دارد
نکته مهمتر اینکه چینیها هنوز از ابزارهای ویژه خود در تقابل اقتصادی با ایالات متحده آمریکا استفاده نکردهاند. چین نزدیک به یکتریلیون دلار از بدهیهای خارجی ایالات متحده آمریکا را در تملک خود دارد. از سوی دیگر، چینیها همواره بزرگترین برندگان و خریداران مزایدههای وزارت خزانهداری آمریکا بودهاند. همین مساله سبب شدهاست تا برخی اقتصاددانان آمریکایی نسبت به عواقب تقابل اقتصادی با پکن هشدار دهند. آنها معتقدند که منازعه اقتصادی واشنگتن و پکن محدود به حوزه صادرات و واردات نخواهد ماند و به دیگر حوزهها نیز کشیده خواهد شد. با توجه به تملک بخش زیادی از بدهیهای خارجی آمریکا توسط چین، پکن میتواند از این ابزار در منازعه اقتصادی با دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا استفاده کند.
وحشت آمریکا از قدرت نظامی چین
شاخصهها و مولفههایی که دلالت بر افزایش تصاعدی قدرت نظامی چین در نظام بینالملل دارد، واشنگتن را بر آن داشته تا هر چه سریعتر، اقداماتی علنی و عملیاتی را در حیاطخلوت پکن (تایوان، تبت، هنگکنگ و دریای چین) آغاز کند.
گرچه چین درحالحاضر رتبه سوم قدرت نظامی جهان را دارد اما این کشور هماکنون نیز در برخی از شاخصها مانند کشتیسازی از آمریکا جلو است و در نظر دارد تا اواسط قرن جاری به یک ارتش «مدرن و در کلاس جهانی» تبدیل شود.
به عبارت بهتر، میان رشد اقتصادی و رشد نظامی چین، نوعی تناسب زمانی معنادار وجود دارد. همین مساله، بایدن و دیگر سیاستمداران آمریکایی را بیش از هر زمان دیگری نگران ساختهاست. ارتش آزادیبخش خلق چین (PLA) بزرگترین نیروی نظامی جهان است و دومین بودجه بزرگ دفاعی جهان را دارد. ارتش چین یکی از سریعترین نیروهای مدرنیزه و سومین قدرت نظامی جهان به حساب میآید.
گزارش گلوبال فایر پاور، پایگاه ویژه رصد قدرتهای نظامی جهان براساس آمار سال ۲۰۲۱ میلادی و بر اساس تعداد نظامیان در حال خدمت، نیروهای احتیاط، نیروهای هوایی، زمینی و دریایی و تعداد فرودگاههای قابل استفاده نشان میدهد ارتشهای آمریکا، روسیه و چین به ترتیب در رتبههای اول، دوم و سوم قرار دارند.
بر اساس این گزارش، جمعیت چین یکمیلیارد و ۳۹۴میلیون نفر است که از این تعداد ۷۵۳میلیون نفر نیروی انسانی فعال هستند.
شمار نیروهای نظامی در حال خدمت چین سهمیلیون و ۳۵۵هزار و نیروهای احتیاط آن ۵۱۰ هزار نفر هستند.
مانور سایبری چین در برابر آمریکا
در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، بارها مقامات کاخسفید از قدرت سایبری چین به عنوان قدرتی مخرب( علیه تهدیدات واشنگتن و غرب) یاد کردند! این در حالیست که جنگهای سایبری، تهدیدی واقعی است که دنیا قطعا تا سال2030 بهصورت رسمی با آن مواجه خواهد شد. به اعتقاد کارشناسان، تنشهای سیاسی، نظیر آنچه در دریای چین جنوبی در حال رخدادن است، احتمالا یکی از زمینههای اصلی بروز چنین جنگهایی است. به عبارت بهتر، چینیها درخصوص مدیریت منازعات جدید با آمریکا، درصدد تقویت توان سایبری خود و بهکارگیری انواع ابزارها و تواناییها در این نبرد تعیینکننده و حساس با آمریکا هستند.
برخی مقامات آمریکایی طی سالهای اخیر هشدار دادهاند که تواناییهای سایبری چین از هر قدرت دیگری در این کشور فزایندهتر و در عین حال مرموزانهتر است. این قدرت سایبری در آینده و در شکلگیری هرگونه منازعه مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا و غرب تعیینکننده خواهد بود. برخی تحلیلگران نیز میگویند چین درگیر این موضوع است که تسلیحات سایبری و میادین اطلاعاتی را با مواضع راهبردی نظامی خودش ادغام کند. این موضوع میتواند سبب بر هم خوردن معادلات راهبردی در غرب اقیانوس آرام، بیش از هر موضوع دیگری شود و حتی اتفاقاتی را که امروزه حول محور دریای چین جنوبی در حال رخدادن است نیز تحت تأثیر قرار دهد. در این معادله چینیها از توان سایبری شریک همیشگی خود روسیه نیز بهرهمند خواهد شد. به عبارت دیگر در منازعات سایبری با آمریکا، شاهد ادغام قدرت پکن و مسکو با یکدیگر خواهیم بود و این موضوع، قطعا برای واشنگتن فاجعهبار است.
کیسینجر و معمای چین
هنری کیسینجر، یکی از استراتژیستهای مطرح حوزه سیاست خارجی آمریکاست که تمرکز ویژهای بر منازعات واشنگتن و پکن دارد. وی در تازهترین سخنان خود درباره تشدید مناقشات میان واشنگتن و پکن شدیدا هشدار دادهاست: «سران آمریکا و چین باید محدودیتهایی را تعیین کنند تا فراتر از آن به تهدید یکدیگر نپردازند. شاید بگویید این کار کلا شدنی نیست اما اگر این روند ادامه داشتهباشد ما وارد شرایطی شبیه جنگ اول جهانی خواهیم شد.»
کیسینجر ۹۷ساله قبل از شیوع کرونا نیز درباره وقوع جنگ سرد جدید بین آمریکا و چین هشدار دادهبود. جالب است بدانیم پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری۲۰۱۶ کیسینجر در چند دیدار پنهان با ترامپ -که البته بعدها از سوی رسانههای آمریکایی افشا شد- به رئیسجمهور جدید آمریکا توصیه کرد استراتژی «فشار هدفمند بر پکن» را بهصورت جدی در دستور کار قرار دهد. ترامپ نیز دقیقا به همین توصیه عمل کرد اما طرح کیسینجر چیزی جز هزینه برای ایالات متحده
در برنداشت.
اما شکست در نبرد نظامی با پکن، دولت قبلی آمریکا را سرخورده کرد. پس از این ناکامی، ترامپ و مقامات سابق کاخسفید دامنه منازعه با چین را بهصورتی کنترلنشده افزایش دادند. اکنون در دوران ریاستجمهوری بایدن نیز آمریکا در دریای چین جنوبی مشغول ماجراجویی است و صادرات تسلیحات به تایوان را با هدف مواجهه با پکن از سر گرفته. حتی آمریکا سازمانهای بینالمللی را مجبور کرده میان «انزوای پکن» و «قطع کمکهای رسمی آمریکا»، یک گزینه را انتخاب کنند و در چنین شرایطی کیسینجر متوجه توصیه خسارتبار خود به دولت قبلی آمریکا شدهاست! در هر حال کیسینجر در سالهای پایانی عمر خود نیز مانند دوران جوانیاش نتوانست معمای پکن را حل و فصل کند.
تیتر خبرها