گفتوگو با رضا بنفشهخواه، بازیگر تلویزیون و سینما
شاه پیكانسوار پشت چراغ قرمز!
كاش دوره بعضیها هیچوقت تمام نشود. همانهایی كه در دورهای بخشی از بهترین خاطرات ما را ساختند. در دورهای كه تلویزیون دو كانال داشت و ما چشم میدوختیم به صفحهاش تا سریالی یا برنامهای نمایشی پخش كند و ما تماشا كنیم، كمی سرگرم شویم یا بخندیم. همان دهه شصتی كه حالا همه آنها كه زندگی در آن را تجربه كردهاند، حسرتش را میخورند كه ایكاش تكرار شود. كاش دوره همانهایی كه دهه 60 را با همه سختیها و كمبودهایش برایمان خاطرهساز كردند، تمام نشود. كاش دوره آدمهایی مثل رضا بنفشهخواه تمام نشود. بازیگری كه هرچه از او خاطره داریم، خوب است. نقشهایی را كه بازی كرده همیشه در ذهن داریم، هر چند این روزها دل و دماغ ندارد و وقتی با او همصحبت میشوم، مدام قیافه رضاكیانیان در فیلم آژانس شیشهای میآید جلوی چشمم كه یكی از ماندگارترین دیالوگهای تاریخ سینمای ایران را گفت: دورهات تمام شده مربی !
اما واقعیت این است بازیگرانی مثل رضا بنفشهخواه دورهشان هیچوقت تمام نمیشود. آنها حتی اگر كمكار شوند در ذهن ما ادامه خواهند داشت.شاید به همین دلیل است كه بنفشهخواه میگوید: گاهی به سفر میروم، شخصی یا برای شركت در یك برنامه، مردمانی پیشم میآیند و درخواست كمك میكنند. این شرایط اذیتم میكند،من یك بازیگرم، بازیگری كه مدتهاست بیكارم و اگر حقوق بازنشستگی نباشد،نمیدانم ابتداییترین خواستههای زندگیام را چگونه تامین كنم. برخی حتی به من نامه میدهند، وقتی به خانه میآیم و آنها را باز میكنم، میبینم نوشته نیاز مالی دارند! اما متاسفانه من آنقدر توانایی مالی ندارم كه بتوانم به آنها كمك كنم.
رضا بنفشهخواه که تا حالا در چهار سریال و فیلم نقش محمدرضا پهلوی را بازی كرده، میگوید: به دلیل شباهتی كه استخوانبندی صورتم دارد، این نقش را به من میدادند. البته بازیگران دیگری هم این نقش را بازی كردهاند كه اتفاقا خوب هم بودهاند. مثل آقایان كیا و فخاری كه در سریال معمای شاه نقش شاه را بازی كردند.
به بنفشهخواه میگویم اما روی این بازیگران، گریمهای سنگین انجام میشد اما چهره شما شباهت بیشتری به محمدرضا پهلوی دارد و در ادامه با لحنی نزدیك به شوخی به این بازیگر قدیمی میگویم: شاید به همین دلیل است كه بعضی از مردم فکر میکنند شاهانه زندگی میکنید!
اما بنفشهخواه جدی است و میگوید: بله! با حقوق یك و نیم میلیون دلار حتما زندگی شاهانهای دارم! حقوق بازنشستگی و این گرانی بیشتر شبیه شوخیه !
برای تغییر حال و هوای بنفشهخواه از او درباره خاطراتش میپرسم و اینكه مردم بعد از دیدن او در نقش محمدرضا پهلوی بخصوص بعد از اولین كار با او چگونه رفتار میكردند و او میگوید: یك بار سوار پیكان بودم، پشت چراغ قرمز، آقایی سرش را از شیشه ماشینش بیرون آورد و گفت: شاه كه پیكان سوار نمیشه! منم گفتم: من شاهی هستم كه پیكان دوست داره...
بنفشهخواه سه پسر دارد. پسر بزرگش مقیم كاناداست. بیژن بازیگر است و ازدواج كرده و خانواده مستقلی دارد و پژمان پسر كوچكش گریمور است. دو سال قبل بنفشهخواه با پسرانش در بخش خانواده باحال برنامه خندوانه شركت كرد. حالا از او میپرسم درست است كه شرایط سخت شده اما وقتی اعضای خانواده كنار هم باشند و از هم حمایت كنند، بخشی از مشكلات حل میشود. بازیگر سریال شبچراغ مثل همه پدرها نگران فرزندانش است و میگوید: بله ما میتوانیم از هم حمایت كنیم اما واقعیت این است كه شرایط اقتصادی آنقدر نابسامان است كه فقط در حد حرف میتوانیم كمك حال هم باشیم. پسرم پژمان در سن ازدواج است اما با شرایطی كه حرفه سینما و تلویزیون دارد و گاهی كار هست و گاهی نیست، نمیتوانم از او بخواهم كه ازدواج كند. من هم نمیتوانم از نظر مالی كمكی به او بكنم.
بنفشهخواه بهترین دوره بازیگری خود را دهههای 60 و 70 میداند و میگوید: كار زیاد تولید میشد و نقشها و شخصیتها آنقدر تنوع داشت و قصهها با بنیه بود كه به ما هم نقش میرسید و از زندگی و كار راضی بودیم اما مدتهاست شرایط كار كلا تغییركرده و گویا آن دوره طلایی دیگر تكرار نمیشود.
به بنفشهخواه میگویم، در دهه 60 انقلاب تازه به پیروزی رسیده بود و جنگ هم بود اما با همه این كمبودها الان مردم از آن سالها به عنوان سالهای خوب زندگی یاد میكنند با وجود همه مشكلات چرا رضایتمندی زیاد بود؟ این بازیگر میگوید: من آدم سیاسی نیستم كه از منظر سیاسی به قضایا نگاه كنم اما از نظر اجتماعی، مردم بیشتر حواسشان به یکدیگر بود. توقعشان آنقدر زیاد نبود كه همدیگر را اذیت كنند. از طرفی بین مردم و مسؤولان اعتماد وجود داشت اما الان همه چیز به هم ریخته است و دیگر هیچ چیز مثل دهه 60 و 70 نیست.
بنفشهخواه برادری هم داشت به نام محمود كه چند سال قبل فوت كرد. برادران بنفشهخواه خاطرات زیادی را برای ما رقم زدهاند با بازیهای خوبشان. سالهاست بیژن بنفشهخواه در آثار كمدی بازی میكند و لبخند بر لب ما مینشاند. رضا بنفشهخواه دوست دارد به مردم كمك كند. آنچه اذیتش میكند،گرفتاری مردم است.او از این كه مردم به او احترام میگذارند و كارهایش را به یاد دارند ابراز رضایت میكند و دوست دارد باز هم برای مردم كار كند و خوشحالشان كند. مثل همه ما منتظر است چرخ گردون بگردد و روزهای خوب بیاید. امید تنها چیزی است كه میتواند همه ما را زنده نگه دارد و تحملمان را آنقدر بالا ببرد كه سختیها بگذرد. برای حفظ نسلی مانند رضا بنفشهخواه بهترین كار نوشتن فیلمنامههایی است كه برای آنها هم نقش داشته باشد.