سید محمد غرضی و سید مصطفی هاشمیطبا، از دستاوردهای انقلاب میگویند
انقلاب در مرحله پختگی
در آستانه 40 سالگی انقلاب، نگاهی به حركت چهار دهه گذشته و بررسی نقاط ضعف و قوت میتواند راه را برای ادامه مسیر هموارتر كند. برای بررسی این حركت 40 ساله سراغ سید محمد غرضی و سید مصطفی هاشمیطبا كه هر دو سوابق طولانی مدیریت در سطح وزیر را داشتهاند، رفتهایم. در كارنامه غرضی 77 ساله سوابقی همچون استانداری، نمایندگی مجلس، وزارت نفت، وزارت پست و تلگراف و تلفن و عضویت در شورای شهر تهران به چشم میخورد و هاشمیطبا نیز كه پنج سال از غرضی كوچكتر است مسؤولیتهایی چون ریاست سازمان تربیت بدنی و وزارت صنایع را تجربه كرده است. هر دو نیز تجربه نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را داشتهاند. این دو چهره باسابقه سیاسی در گفتوگو با جامجم درباره نقاط ضعف و قوت انقلاب و میزان تحقق شعارها گفتهاند. همچنین ضمن تبیین دستاوردهای انقلاب، مهمترین آفتهایی را نیز كه میتواند انقلاب را در 40 سالگی تهدید كند، برشمردهاند.
هاشمیطبا: اگر حكومت پهلوی استمرار پیدا میكرد، ما همچنان به آمریكا و مغرب زمین وابستگی سیاسی داشتیم. همان داستان ژاندارم خلیجفارس ادامه پیدا میكرد و در حقیقت همچنان كارگزار آمریكا در منطقه بودیم. در عین حال، شرایط اقتصادی كشور
(و نه شرایط زیستی مردم) به نسبت الان بهتر بود. دلیل آن هم روشن است، زیرا احتمالا جنگ هشت ساله اتفاق نمیافتاد و آمریكا از ما حمایت میكرد.
از نظر فرهنگی هم طبیعتا مستحیل در فرهنگ مغرب زمین میشدیم و آنچه به عنوان فساد مغرب زمین و نه علم آن میشناسیم در كشور ما رشد میكرد. به عبارت دیگر، از نظر شیوههای زندگی مردم، كاملا براساس معیارهای غربی بودیم. در عین حال، به نظرم صنعت ما ولو با وابستگی به صنایع خارجی، كیفیت بهتری به نسبت اكنون پیدا میكرد. طبیعتا تضاد طبقاتی كم و بیش وجود داشت و حتی از شرایط امروز هم این تضاد بیشتر به چشم میخورد. همچنین گمان نمیكنم امكاناتی كه در شرایط فعلی برای مردم ما به صورت عموم فراهم شده در صورت استمرار رژیم پهلوی ادامه پیدا میكرد و به احتمال زیاد فراگیر نمیشد. دلیل من برای عمومی شدن امكانات برای مردم در جمهوری اسلامی این است كه مسؤولان جمهوری اسلامی واقعا دلشان میخواست و میخواهد كه برای مردم كار كنند، اما در برخی جاها راه را اشتباه رفتند؛ یعنی بهجای سرمایهگذاری و افزایش ثروت مملكت، آن را بین مردم تقسیم كردیم و به جای اینكه از طریق توسعه، مسائل مملكت را حل كنیم آمدیم از راه توزیع پول كه البته از روی حسننیت انجام شد مشكلات را حل كنیم. البته الان برخی رسانهها سعی در القای این موضوع دارند كه با توجه به مشكلات پیشآمده گویی كه نظام به فكر مردم نبوده در صورتی كه این حرف درست نیست. اتفاقا نظام به فكر مردم بوده، اما برخی از مدیران مسیر اشتباهی را پیمودند.
انقلاب از اهداف خود جلوتر است
غرضی: تحلیل من این است كه انقلاب از اهداف خود در آستانه چهل سالگی بهشدت جلو افتاده و توانایی این را پیدا كرده عكسالعملهای اجتماعی بیافریند. مردم كه صاحب انقلابند دستاوردها را میشناسند و نسبت به نقصانها واكنش نشان میدهند. من به مطالعه تاریخ و تحولات اجتماعی ایران علاقهمندم. بنابراین به عنوان گزارشگری كه مروری به تاریخ ده هزار ساله ایران داشتم، میتوانم بگویم ایران امروز از ایران سدههای گذشته با همه افتخارات آن قویتر، جلوتر و سامانیافتهتر است. گسترش شبكههای مختلف خدماتی، آموزشی، ارتباطی، ریلی، گازرسانی، آب رسانی و ... از نشانههای توسعه ایران است. قبل از انقلاب 290 شهر داشتیم و الان 1200 شهر داریم. همچنین باید عكسالعملهای اجتماعی را بزرگترین دستاورد انقلاب دانست. یعنی ملتی انقلاب میكند كه دائم نسبت به تحولات اجتماعی واكنش نشان میدهد. ملتی كه واكنشها و عكسالعملها را به صورت مقطعی انجام میدهد انقلاب گسستهای دارد، ولی انقلاب ایران پیوسته است. جریانهای اجتماعی توانستند به سیاستمداران بگویند كه عقول اجتماعی از عقول سیاسی قویتر و سامانیافتهتر است. مردمی كه در این كشور زندگی میكنند مواظب همه مدیران، سیاستمداران و صاحبان امتیازات و... هستند و در موارد مقتضی عكسالعمل خود را نشان میدهند. به همین خاطر است كه میگویم انقلاب از اهداف خود جلوتر رفته و جمهوریت شكل گرفته و از اسلامیت پاسداری شده است. انقلاب حقوق عامه را بر حقوق خاصه ترجیح میدهد، بنابراین توانایی زیادی برای ارتقای جامعه دارد.
گوشهای از دستاوردهای انقلاب
هاشمیطبا: ما دستاوردهای زیادی داشتیم. سال 57 مجموعه دانشآموختههایی كه در دوره لیسانس، فوقلیسانس و دكتری در كشور داشتیم، رقمی در حدود 300 هزار نفر بود، در حالی كه الان ما در حدود 4میلیون نفر دانشگاه رفته داریم، بنابراین گسترش دانش در كشور یكی از دستاوردهای انقلاب اسلامی است. دستاورد مهم دیگر، خدمت رسانی به عموم مردم بود. الان به سراسر كشور گازرسانی صورت میگیرد و همه به برق دسترسی دارند. در مورد آب و تلفن و... هم وضعیت به همین صورت است. برخی میخواهند حتما ایران را با سایر كشورهای پیشرفته مقایسه كنند در صورتی كه وضعیت ایران در یك ارزیابی كلی به نسبت بسیاری از كشورهای دیگر مناسب است. البته معتقدم میتوانستیم با كشورهایی كه به صورت جهشی رشد پیدا كردهاند مقایسه شویم.
ما در سیاست خارجی پس از انقلاب در برخی مقاطع دچار مشكلاتی بودهایم. حضرت علی(ع) میفرمایند كه با دوستانتان آنقدر تداخل نكنید كه در صورت وقوع اختلاف نتوانید جدا شوید و با دشمنانتان آنقدر دشمنی نكنید كه نتوانید هرگز دوست شوید. ما ممكن است دشمن داشته باشیم، اما تشدید دشمنی خیلی منطقی نیست و برخی برخوردها برای ما مشكلساز شده است.
نخبه واقعی شهدا بودند
غرضی: من درباره تعریف نخبگی حرف دارم كه ممكن است با نظر برخی كارشناسان متفاوت باشد. از نظر امام راحل نخبه كسی است كه خیرش به جامعه برسد. بنابراین صرف ادعای نخبگی نمیتواند باعث شود كسی را نخبه بدانیم. اولین نخبگان شهدا هستند. همچنین كسانی كه بدون توقع با روزگار سخت درگیر میشوند و خلاف نمیكنند و شرع را در مقابل عرف قرار نمیدهند و از حقوق خاصه در برابر حقوق عامه دفاع نمیكنند. نخبه كسی است كه توانایی حفظ خود در برابر حرام و دروغ را داشته باشد. اگر قرار باشد نخبگی را صرفا به مدرك و علم بشناسیم خیلی با این تعریف موافق نیستم و حتی نسبت به آن اعتراض دارم. بررسیهای من از تاریخ صد ساله اخیر نشان داده در این مدت به جای نخبهپروری به نخبهسازی پرداختند و مصائب زیادی از همین كسانی كه به اسم نخبه روی كار آمدند دیدیم. این در حالی است كه از مردم عادی هیچ آسیبی به كشور نرسید. كسانی بهواسطه همین نخبهسازی اقداماتی انجام دادند كه جامعه، آسیب فراوانی را به واسطه آن متحمل شد. آنها فرصتها و موقعیتها را بین خود و دوستانشان تقسیم كردند؛ در حالی كه نخبگی همراه با دلسوزی است و نه اینكه كسانی به اسم نخبه مناقب خود را گران بفروشند. نخبه كه برای خودش حصار نمیكشد و جایگاه خاص برای خود تعریف نمیكند. نخبه كسی است كه توانایی آن را دارد حقوق اجتماعی را بر خود ترجیح بدهد. خبرهایی منتشر شد مبنی بر اینكه مدیران ما حقوقهای آنچنانی میگیرند این در حالی است كه عملی شایسته است كه نیت خدایی پشت آن باشد. اگر بخواهد برای مزد و حقوق انجام شود، دیگر ارزشی ندارد. وقتی شرایط به سمتی رفت كه مدیران برای كار خود قیمتگذاری میكنند دیگر نمیتوان گفت نخبگان بر سر كارند. این روحیه با كشورداری و انقلابیگری همخوانی ندارد.
مروری بر 4 دهه انقلاب
هاشمیطبا:دهه اول مربوط به دفاع مقدس و یكی از نقطههای روشن مدیریت كشور در آن موقع بود. آن زمان بر دولت و مسؤولان دیگر قوا، روح انقلاب و انقلابی بودن حاكم بود و با وجود جنگ كشور بهخوبی اداره شد.
دهه دوم گشایشی در امر كشورداری و مدیریت ایجاد شد كه البته بخشی از آن بسیار مورد نقد است. آقای هاشمی میخواست در دو جبهه توسعه اقتصادی و رفع محرومیت مردم و همچنین زندگی و معیشت بهتر فعالیت كند. حقیقتش را بخواهید این دو موضوع در كوتاه مدت هماهنگی ندارند و باید یكی به نفع دیگری كوتاه بیاید.
دوران آقای خاتمی را ادامه دهه دوم میدانم. شروع دهه سوم همزمان با روی كار آمدن آقای احمدینژاد بود كه در این دوران هیچ برنامهای برای توسعه كشور وجود نداشت حتی به قول خود آنها برنامه چهارم توسعه خمیر شد.
دهه 90 هم كه تاكنون ادامه دارد مقداری صرف رفع و رجوع مسائلی مثل برجام و روابط خارجی شده است. آقای روحانی به سبب نوع تفكرش رفتاری كج دار و مریز در عرصه مدیریت دارد. در دوره آقای روحانی با توجه به اینكه برخی از همكاران ایشان مكاتب اقتصادی را خوانده بودند، تلاش كردند لیبرالیسم را در كشور یك سر و شكلی بدهند، ولی موفق نشدند و الان دارند رفع و رجوع میكنند. یعنی در حقیقت آقای روحانی الان در حال ماله كشی است. با مالهكشی هم كار درست نمیشود.
حساسیت مردم نسبت به عملکرد مدیران
غرضی: یكی از اهداف انقلاب رسیدگی به حقوق عامه است اما برخی مدیران توانایی اجرای این پیام انقلاب را نداشتند و نتیجه میگیریم كه بخشی از مدیران از اهداف انقلاب فاصله گرفتهاند. ارزیابی عملكرد دورههای مختلف ریاستجمهوری نشان میدهد دولتها در دوره دوم فعالیت خود به محاق رفتند و پاسخگوی رایدهندگان نبودند.
انقلاب و اهداف آن و كشور سرجای خود قرار دارند، اما مدیریتهایی كه ادعا داشتند، همه شكست خوردند و از اهداف انقلابی باز ماندند.
احزاب، گروهها، سیاستمداران و تحلیلگران بالاخره مدعی بودند در اجرای سیاستهای خود ناكام ماندند. در این صورت اگر مردم نسبت به این روندها، رویكردها و عملكردها اعتراض داشتند طبیعی است نارضایتی خود را اعلام كنند. این نشاندهنده حساسیت مردم نسبت به مدیران و اداره كشور است.
باید ریاضتی عمل کنیم
هاشمیطبا: الان شرایط مملكت طوری است كه خیلی ریاضتی باید عمل شود. مگر نمیگوییم كه مردم ما انقلابی هستند و سیاست خارجی ما هم انقلابی است. پس این دو باید با همدیگر همخوانی داشته باشند. بالاخره كسی كه میگوید انقلابی هستم این گونه برداشت میشود كه كمی از موهبات دنیا را كنار گذاشته است و این موضوع با ایجاد توقع در بین مردم كه میگوییم انقلابی هستند تناسبی ندارد. به هر حال اصل و فرض ما این است كه مردم انقلابی هستند. نمیشود كه در دنیا بخواهیم با روح انقلاب حركت كنیم و در داخل هم قبول نداشته باشیم مردم انقلابیاند.
خطر امتیازطلبان برای انقلاب
غرضی: مهمترین خطر، گسترش امتیازطلبان است. امتیازطلبان سیاسی و اقتصادی به نفع منافع خود فعالیت میكنند و البته مورد بیتوجهی مردم نیز قرار میگیرند. ملت ایران البته همواره پاسخ منفعتطلبان را در طول تاریخ داده و در برابر بیعدالتی و ظلم ایستاده است. تاریخ نشان میدهد كه مردم ایران در برابر خودكامگی قاجار و پهلوی و تصاحب منافع نفت از سوی انگلیس ایستادگی كرده و با تلاشهای انقلابی خود موفق شدند جزو چند كشور نخست پیشگام در برگزاری انتخابات باشند. جامعه ناآرام ایران در اعتراض به زیادهخواهیهای آمریكا بعد از كودتای 28 مرداد، انقلاب 15 خرداد را رقم زد و در نهایت با تشدید مقاومت در 22 بهمن 57 به پیروزی رسید. بنابراین این مردم زیر بار ظلم و جور و فساد نمیروند و حواس امتیازطلبان باید متوجه آخر و عاقبتشان باشد.
کدام مورد بیشتر محقق شده، استقلال یا آزادی؟
هاشمیطبا: به نظرم استقلال سیاسی بیشتر تحقق پیدا كرده و البته میتوانیم بگوییم آزادی نیز در كشور ما با حد و حدودهایی وجود دارد. به عنوان كسی كه كار كردم و حرف نزدم به هیچ وجه تحت فشار نبودم و با آزادی عمل كردم و حرف زدم. منتها خودم حدودی را رعایت كردم. من در ذهن دیگران این شبهه را ایجاد نكردم كه قصد براندازی دارم. بالاخره آدمها باید عاقل باشند و بدانند حرفی كه میزنند و عملی كه انجام میدهند چه انعكاسی در جامعه دارد. برخی از افراد دلسوز نظام و انقلاب هستند، اما حرف و عملشان غلط است و جامعه و كشور را به ناكجاآباد هدایت میكنند و همان هدف نفوذیها به دست اینها در كشور اجرایی میشود. بنابراین مرز آزادی در كشور را باید بدانیم. آزادی در حدی است كه قانون معین كرده و این قانون هم به رای مردم گذاشته شده است. من در واقعه 88 حرف دارم.
من از دوستان نزدیك آقای موسوی بودم. ولی میگویم من كه برای ریاست جمهوری ثبت نام كردم نظر شورای نگهبان را صرفنظر از اینكه خوب یا بد باشد قبول كردم. اگر غیر از این بود ثبت نام نمیكردم. من خودم را در معرض بررسی صلاحیت شورای نگهبان قرار دادم و قبول كردم این نهاد در عرصه انتخابات مسؤول است. خب وقتی نظر شورای نگهبان درباره اتفاقی مثل انتخابات اعلام شد طبعا باید تمكین كنم.
این حساب دو دو تا چهار تاست. وگرنه اگر مخالف اظهار نظر شورای نگهبان بودم اصلا وارد عرصه انتخابات نمیشدم. اگر این رفتار براساس موازین قانونی صورت نگیرد كشور دچار هرج و مرج و ناامنی میشود. امنیت كشور از هر چیزی واجبتر است. نمیشود من نامزد انتخابات باشم و بعد بگویم نظر شورای نگهبان را قبول ندارم. قصد به هم زدن بازی را كه نداریم.
-
پیام عفو گسترده زندانیان
-
آن 23 نفری که گفتند: نه !
-
ماجراهای خانه خاورخانم
-
شما لباس پلوخوری ندارید؟
-
انقلاب پزشکی در ایران انقلابی
-
دیوار در آستانه مسدود شدن
-
انقلاب در مرحله پختگی
-
پیرو سربداران هستیم
-
«صف گوشت» مهمان تازه اقتصاد ما
-
خطر ریزش تاریخ !
-
افتخار میكنم تهیهكننده نظام هستم
-
عفو گسترده و بلوغ سیاسی
-
پیام عفو گسترده زندانیان
-
عفوهای 8 دههفجر اخیر بهروایت آمار
-
شکنجههای آریامهری