نجات پسر از مجازات قتل پدر

نجات پسر از مجازات قتل پدر

پسر جوان كه در درگیری خانوادگی پدر معتادش را كشته بود با جلب رضایت مادر و خواهرش دیروز از قصاص نجات یافت.
به گزارش جام‌جم، در جلسه رسیدگی به این پرونده كه دیروز در شعبه دوم دادگاه كیفری یك استان تهران به ریاست قاضی زالی و با حضور یك قاضی مستشار برگزار شد، ابتدا نماینده دادستان كیفرخواست را خواند و گفت: مهدی 22ساله متهم است یك‌سال‌و‌نیم قبل در دعوا با پدرش، وی را در خانه‌شان در ورامین با ضربه چاقو به سفید ران پایش كشته است. با توجه به رضایت مادر و خواهر مهدی كه تنها اولیای دم هستند از جنبه عمومی جرم برای وی تقاضای كیفر دارم.
سپس مهدی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: پدرم از سال‌ها قبل معتاد بود و چند سال پیش من هم به اعتیاد كشیده شدم. من و پدرم هر دو در یك غذا‌خوری كار می‌كردیم. من به عنوان پیك موتوری مشغول كار بودم. آن روز صبح پدرم با من دعوا كرد و مرا در غذاخوری مقابل چشمان همكارانم كتك زد. وقتی به خانه برگشتیم پدرم هنوز آرام نشده بود. او بار دیگر به سمت من حمله كرد و مرا كتك زد. او در راه پله‌ها مرا هل داد و پایش را روی گردنم گذاشت. او می‌خواست مرا خفه كند به همین خاطر برای نجات خودم یك ضربه به پای او زدم. فكر نمی‌كردم ضربه چاقو به پا موجب مرگ پدرم شود، اما چاقو به سفید ران پدرم برخورد كرد و موجب مرگ وی شد.
وی ادامه داد: باور كنید من قصد كشتن پدرم را نداشتم و مجبور به این كار شدم. من در زندان اعتیادم را ترك كرده‌ام‌. مادر و خواهرم در این مدت اذیت شده‌اند. آنها خرجی ندارند و ماندن من در زندان زندگی آنها را تباه‌تر از قبل می‌كند. به‌همین خاطر از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بعد از آزادی از زندان كار كنم و مانند قبل خرج زندگی مادر و خواهرم را بدهم.
سپس مادر مهدی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: مقتول معتاد و لاابالی بود. او مدام با پسرم دعوا می‌كرد و به هر بهانه‌ای او را كتك می‌زد. چند سال قبل پسر بزرگم را برای خرید مواد مخدر از خانه بیرون فرستاد، اما پسرم در تصادف رانندگی كشته شد. حالا نمی‌خواهم مهدی را هم از دست بدهم. پسرم در درگیری ناچار شد با چاقو به پای پدرش بزند و من مطمئنم او قصد قتل نداشته است‌. شوهرم به ما خرجی نمی‌داد‌. مهدی خرج زندگی ما را تامین می‌كرد. او پسر خوبی است. به همین خاطر از جرم او گذشت كردم.
این زن گفت: من و شوهرم هر دو ایرانی هستیم‌. وقتی بعد از انقلاب تجارت در عراق رونق گرفت، چون شهر مرزنشین بودیم برای تجارت به عراق رفتیم‌. ولی چند سال بعد وقتی جنگ شروع شد برای این‌كه از سوی عراقی‌ها اذیت نشویم هویت عراقی گرفتیم. با پایان جنگ به ایران برگشتیم و سه فرزندم در ایران به دنیا آمدند، اما شوهرم چون مرد بی‌فكری بود برای فرزندانم هویت عراقی گرفت و ثابت نكرد كه ما هویت ایرانی داشته‌ایم. من پسرم را در مرگ شوهرم مقصر نمی‌دانم.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر كند.