منتقدان چه میگویند؟
بعد از آزمایش لیبت عدهای از منتقدان به انتقاد از روش آزمایش او پرداختند و اشكالات متفاوتی به این نتیجه وارد كردند. مورد اول این بود كه این آزمایش نمونهای از اقدام بدون هیچ پیامد قابل توجه است. در حالی كه در محیط طبیعی اگر فرد اقدامی انجام دهد، میتواند اثر مشخصی بگذارد. برای مثال همان مورد داشتن یك حس هیجانی در یك صحنه را در نظر بگیرید. اگر انتخاب فرد نشاندادن عصبانیت باشد، پیامد واقعی آن یعنی صدای بلند، زد و خورد و حتی آسیب از نتایج مستقیم انتخاب او است. اما تنها زدن یك دكمه هیچ پیامدی را متوجه فردی كه در آزمایش شركت كرده نخواهد كرد.
مورد دوم در رد نظریه لیبت این بود كه از داوطلب خواسته شده بود هر زمان قبل از فشردن دكمه که درباره زدن آن در حال فكركردن است از این فعالیت خودداری كند. نتیجه این بود كه افراد پیش از این كه بخواهند حركت كنند شروع به تفكر درباره زدن دكمه میكردند. این بخش در آزمایش لیبت كاملا نادیده گرفته شده بود.
مورد سوم اینكه نواحی مغزی اسكن شده در آزمایش نشان میدهد در حین زدن دكمه فقط قشر پیشانی فعال شده است، حال این كه فعالیت اراده آزاد علاوه بر این منطقه با عقدههای قاعدهای مشخص میشود كه امكان انتخابهای بیشتر را فراهم میكند و نشان میدهد آزمایش انجام شده نتیجهای از اراده آزاد نیست.
مورد چهارم در ارتباط با خاطرات ما درباره انتخابهایمان است. حس افسوس و پشیمانی درباره یك انتخاب زمانی وجود دارد كه ما درباره نتایج ناخوشایند اتفاق صحبت میكنیم. این حس ناشی از انتخاب ما در میان پیامدهای متفاوت است. بنابراین در زمانهایی كه اراده كافی برای انتخابهای ما وجود داشته باشد فرد حس تأسف برای انجام یا عدم انجام كاری را دارد. برای همین در قانون مجازاتها فردی كه ارادهای از خود ندارد (مثل كودكان یا نوع خاصی از تشنجها در بیماری صرع یا حتی اقدامات انجام شده توسط خواب روها) مجازات نمیشود. چون فرد درباره انجام یا عدم انجام، ارادهای ندارد.