می‌خواهیم حقیقتی را با شما در میان بگذاریم كه البته وقتی در جریانش قرار بگیرید، می‌گویید زكی! غیب گفتید؟ منتها باور بفرمایید رسانه‌های مكتوب یا از كنار این حقیقت به‌راحتی می‌گذرند یا این‌كه از آن بهره می‌برند بی‌كه به آن اذعان كنند. اما حقیقت چیست؟ حقیقتی را كه می‌خواهیم بگوییم در همین دو سه روز اخیر در چهارصفحه فرهنگ گفته‌ایم به نوعی؛ این‌كه حقیقتا ما به‌عنوان نمایندگان كلاسیك‌ترین نوع كار رسانه‌ای، یعنی روزنامه‌نگاری با انتشار نشریه مكتوب، چشممان مثل شما به شبكه‌های اجتماعی است. دروازه‌بانی خبر برای ما روزنامه‌نگارها مدت‌هاست از چرخیدن لابه‌لای خبرهای رسمی فراتر رفته و به رصد شبكه‌های اجتماعی و محتوایی كه مردم در آن رد و بدل می‌كنند رسیده است. جالب است بدانید امروز سوژه هر چهارصفحه ما از دل چند سر‌و‌صدای توییتری و اینستاگرامی بیرون آمده است. ما فكر می‌كنیم امروز، روزنامه‌نگاری نباید بر روش‌های سنتی دروازه‌بانی خبر اصرار بورزد و خودش را مشغول برخی مسائل كلان به‌دردنخور رسانه‌های رسمی كند بلكه باید بر مسائل به ظاهر خُرد اما بسیار پررنگ مردم در رسانه‌های اجتماعی هم تمركز كند. این را نمی‌گفتیم، یقین می‌مردیم!
عرض كردیم كه هر چهار صفحه ما سوژه‌هایشان را از شبكه‌های اجتماعی صید كرده‌اند. اول صفحه 9، یعنی همین صفحه كه در دست دارید: توری كه فاطمه شهدوست در اینستاگرام انداخته به تن فیلم «هزارپا» و ابوالحسن داوودی گیر كرده است؛ لابد می‌دانید فیلم «هزارپا» به شبكه نمایش خانگی آمده و ملت كه خریده‌اند، دیده‌اند ای دل غافل این كه نصف فیلم است و پس از آن ریخته‌اند در اینستاگرام و حسابی از خجالت عوامل فیلم درآمده‌اند! شهدوست با چند و چون ماجرا را برایتان شرح داده است.
صفحه 10 هم سوژه‌اش را از یك شبكه اجتماعی دیگر پیدا كرده؛ از توییتر. انتشار توییتری یك عكس از مدلینگ نامتعارف دختران در باغ كتاب تهران باعث شده تا دیگر خبرنگار ما هم برود سراغ پاسخ مسؤولان و هم این‌كه پی ببرد سر و صدا بابت چیست.
رفتیم توییتر و دوباره برگردیم به اینستاگرام؛ علی رستگار، صبح كه بیدار شده و طبق روال هر روزه‌اش رفته در اینستاگرام تا ببیند دنیا دست كیست به‌ناگهان دیده كه دنیا را از دست یك بازیگر مرد معروف گرفته‌اند و حسابی او را شاكی كرده‌اند. گزارش او درباره قیصرخان و دعای عافیتش برای او را در صفحه 12 بخوانید.
گزارش صفحه ما هم سوژه‌اش را از یك شایعه اینستاگرامی كه به فاصله اندكی به حقیقت تبدیل شد، پیدا كرده. میثم اسماعیلی با تئاتر شهرزاد و محمدصادق رنجكشان كمی بالا و پایین كرده تا بداند ماجرای فروش این مجموعه خصوصی تئاتر به پرسروصداترین سرمایه‌گذار این روزهای سینمای ایران چیست؟