تیراندازی مرگبار داماد به قلب پدر زن

تیراندازی مرگبار داماد به قلب پدر زن

داماد خشمگین كه به قلب پدرزنش شلیك كرده بود، وقتی به بیمارستان رفت و متوجه مرگ او شد، با پوشیدن لباس پرستاران قصد فرار داشت كه ناكام ماند.
به گزارش جام‌جم،شامگاه بیست و دوم اسفند امسال یكی از ماموران انتظامی با حمیدرضا نوایی، بازپرس كشیك قتل دادسرای شهر ملارد تماس گرفت و او را در جریان قتل مرد میانسالی قرار داد. در این مرحله بازپرس جنایی همراه تیمی از ماموران اداره جرایم جنایی پلیس آگاهی ملارد در محل جنایت حاضر شده و متوجه شدند داماد خانواده همراه مردی با شكستن در وارد خانه شده و بعد از شلیك به پدرزنش از محل فرار كرده بود. مرد مجروح به بیمارستان منتقل شد كه به خاطر اصابت گلوله به
 سینه اش جان باخت.
 پرونده‌ای در شعبه پنجم بازپرسی دادسرای شهر ملارد تشكیل شد و با دستور بازپرس پرونده، تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری و همدستش ادامه پیدا كرد. در این مرحله ماموران برای دستگیری وی به خانه‌اش رفتند كه معلوم شد او آنجا را ترك كرده و كسی از او خبری ندارد. جست‌وجوها برای دستگیری متهم به قتل فراری و همدستش ادامه داشت تا این‌كه ماموران باخبر شدند قاتل فراری به بیمارستان رفته تا مطمئن شود پدرزنش فوت كرده است. ماموران با هماهنگی قضایی برای دستگیری او به بیمارستان اعزام شدند كه معلوم شد این مرد در حالی كه چاقو به دست داشته نظم بیمارستان را برهم زده و با چند نفر از پرستاران درگیر شده و آنهارا  مورد ضرب و جرح قرار داده است. ماموران با اطلاعاتی كه
 به دست آوردند محوطه بیمارستان را برای یافتن قاتل فراری جست‌وجو كردند تا این‌كه مشاهده كردند قاتل فراری با پوشیدن لباس سفید یكی از پرستاران قصد فرار دارد. ماموران راهش را سد كردند كه او با چاقو به سمتشان حمله‌ور شد تا راهی برای فرار پیدا كند كه موفق نشد و زمانی كه می‌خواست فرار كند با شلیك پلیس زخمی و بازداشت شد .
 متهم جوان برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد و گفت: چند روز قبل از جنایت مردی با من تماس گرفت و مدعی شد با خواهرزنم ارتباط دوستی دارد و من و اعضای خانواده همسرم نمی‌توانیم مانع پایان دادن دوستی آنها شویم. با شنیدن این حرف‌ها عصبانی شدم و هر طور بود می‌خواستم آن جوان را تنبیه كنم. بعد از آن هرچه به تلفن همراهش زنگ زدم خاموش بود و نتوانستم او را پیدا كنم. با خواهرزنم صحبت كردم كه او منكر این ارتباط شد. بعد از چند روز دوباره همان جوان زنگ زد و گفته‌های قبلی‌اش را تكرار و تلفن همراهش را خاموش كرد.
 متهم به قتل ادامه داد: غیرتم به جوش آمد و سلاح شكاری تهیه و همراه دوستم، مقابل در خانه پدرزنم رفتم تا با خواهرزنم حرف بزنم. چند بار در آپارتمانشان را زدم كه باز نكرد و هرچه گفتم بیرون بیاید، نیامد. بعد مجبور شدم به قفل در شلیك كنم و بعد از شكستن در وارد آپارتمان شدم. پدرزنم سعی كرد مانع ورودم به خانه شود و می‌خواست از جان خانواده‌اش محافظت كند. با سلاحی كه داشتم چند تیر به داخل خانه شلیك كردم تا بتوانم وارد شوم و سراغ خواهرزنم بروم كه تیر به قلب پدرزنم اصابت كرد.  با اعتراف وی، همدستش نیز بازداشت و مدعی شد در جنایت نقشی نداشته و فقط آن روز با اصرارهای دوستش به محل جنایت رفته، حتی چند بار می‌خواسته دوستش را از رفتن به خانه پدرزنش منصرف كند كه موفق نشده است.  متهم به قتل در بازداشت به‌سر می‌برد و تحقیقات از او در حالی ادامه دارد كه خانواده مقتول برای وی درخواست قصاص كرده‌اند.