ماجرای یك عكس
از روز جمعه سرعت اینترنت در منطقه خوب شد.روزهای اول اصلا وصل نبود و من برای ارسال عكسهایم هر جور بود خودم را به جایی میرساندم كه اینترنت جواب بدهد هر چند بسیار ضعیف.تلفن شهری هنوز وصل نشده اما موبایلها از روز جمعه خوب خط میدهد. زیرساختها در بخش شرقی شهر از بین رفته و تا بیاید درست شود زمان میبرد. عكسهای موگویی در شبكههای اجتماعی زیاد چرخید. یك عكس او بیشتر از بقیه سر و صدا بهپا كرد. دیروز هم چند روزنامه به عنوان عكس روی جلد از آن استفاده كردند. همان عكسی كه چهار زن و مرد را نشان میدهد كه در حیاط گلآلود خانه دارند میخندند و یك بسیجی هم در كادر عكس هست كه پشت به دوربین است. تهمینه میلانی این عكس را در اینستاگرامش منتشر كرد البته عكس را كادربندی كرد و نوشت كه كار مردم پل دختر از گریه گذشته و آنها میخندند.... موگویی از سانسور عكس گلایهمند است و میگوید: نمیدانم چرا خانم میلانی این كار را كرده.ماجرای عكس این است كه وقتی اهالی خانه دیدند كه میخواهم از آنها عكس بگیرم، یكی از خانمها گفت: «بگذار ژست بگیریم، برادرش گفت با این همه بدبختی چه وقت ژست گرفتنه! بسیجی كه داشت به آنها كمك میكرد گفت: مگر ما مُردهایم كه شما بدبخت باشید...» همه خندیدند و من عكس را گرفتم حالا نمیدانم چرا باید بسیجی داخل عكس كادره شود؟ همه دارند برای كمك به مردم پلدختر زحمت میكشند. حال روحی مردم خوب نیست اما چنین هم نیست كه آنها نخندند...