گفتوگوی اختصاصی جامجم با نعمتا... بهرامی، هنرمند قفلساز چالشتری كه ایمنترین قفل سنتی ایران را ساخته است
سایه قفلچینی بر صنعت قفل سازی
اگر تا حالا میبد را با زیلوهایش، تبریز را با فرشهای دستبافت اعلایش، لالجین را با سفال و مریوان را با گیوههای سنتیاش میشناختید، از این به بعد چالشتر را هم با قفلهای دست سازش بشناسید؛ هنری قدیمی كه منحصرا بین مردم این منطقه از شهركرد رواج دارد و با قدمتی 2000 ساله، چالشتر را به قطب تولید قفل سنتی در ایران تبدیل كرده است؛ هنری پرطرفدار و ارزشمند كه باعث شده قفلهای چالشتری بهعنوان نمونهای از صنایعدستی منحصر بهفرد ایران هماكنون در مكه و موزههای لوور پاریس، لندن و شیكاگو نگهداری شود. نعمتا... بهرامی چالشتری، یكی از هنرمندان قفلساز چالشتر است كه با ساخت ایمنترین قفل سنتی ایران یعنی قفلی با دو كلید، به بازآفرینی این هنر قدیمی پرداخته؛ قفلی كه به گفته خودش از فولاد و دورریز كارخانهها و كارگاهها ساخته شده است.
با اینكه در خانواده نزدیك من كسی قفلسازی بلد نبود، اما به خاطر علاقهای كه به این هنر قدیمی داشتم بعد از بازنشستگی یعنی در 52 سالگی سراغ قفلسازی رفتم كه یك كار هنری فراموش شده در كشور ماست و درواقع بهجز چالشتر، قفلسازی در كشور ما منسوخ شده و دیگر وجود ندارد.
یعنی تا قبل از بازنشستگی اصلا تبحری در قفلسازی نداشتید؟
نه اصلا. من كارمند بانك صادرات بودم و وقتی بازنشسته شدم برای پر كردن اوقات فراغتم به قفلسازی رو آوردم و در مرتبه اول هدفم این بود نشان بدهم بازنشستگی پایان زندگی نیست و از همین مقطع هم آدمها میتوانند مسیر زندگیشان را عوض كنند.
درباره قفل چالشتری برای ما توضیح میدهید؟
قفل سنتی چالشتر به دو دسته تقسیم میشود؛ یكی قفلهای بزرگ لولهای و دیگری قفلهای زیرهدار مینیاتوری؛ در مجموع هر قفل از
17 قطعه تشكیل میشود كه به صورت كاملا سنتی در كوره و كارگاه به صورت جداگانه ساخته میشوند و چهار قطعه از این 17 قطعه به كلید مربوط است و 13 قسمت باقیمانده كه به خود قفل مربوط هستند عبارتند از: بدنه (توپه)، دو پایه، دسته، میخ، ته قفل، طبلك، دری، فنر، زبانه، مارپیچ، واشر پشت زبانه، ماسوره و دری ماسوره كه تمام این قطعات كاملا دستساز هستند. اجزای تشكیلدهنده كلید هم كه شامل چهار قطعه است عبارتند از: دسته، وربند، ماسوره و مارپیچ. ساختار خاص و قدمت قفل چالشتری باعث شده كه این قفل از نظر بینالمللی ثبت جهانی شود، دو مهر اصالت یونسكو، سه نشان ملی و كشوری و یك نشان جغرافیایی و یك نشان استاندارد ایران هم داشته باشد. كوچكترین قفل دنیا را یكی از هنرمندان شهر ما با وزن كمتر از 780 سوت ساخته كه در موزه امام رضا(ع) نگهداری میشود و بزرگترین قفل چالشتری هم
500 كیلو وزن دارد كه سمبل ورودی شهر ماست. در این بین من مفتخرم كه ایمنترین قفل چالشتری را بسازم؛ قفلی با وزن 21 كیلوگرم كه دو تا كلید دارد و از دو طرف قفل میشود.
مواد اولیه قفلسازی چه چیزهایی است؟
فولاد، مس و آهن مواد اولیه این هنر را تشكیل میدهد و اصولا به این ترتیب است كه ما از ضایعات كارخانهها این مواد اولیه را تهیه میكنیم. البته در قدیم به علت استحكام بیشتر فولاد، جنس قفلها بیشتر از این فلز بود، ولی الان از آهن و مس هم در قفلسازی سنتی استفاده میشود. دركل مشخصه اصلی قفلهای چالشتر این است كه هر كلیدی فقط مخصوص یك قفل است و قفل دیگری را باز نمیكند. به همین دلیل كلیدها راست پیچ یا
چپ پیچ هستند تا به قفل دیگری نخورند. برای این كار دندههای كلید را متفاوت میسازند. این نكته تفاوت مكانیزم قفل و كلید چالشتر با دیگر قفلها را نشان میدهد.
قفلهایی كه میسازید هنوز كاربرد دارند؟
بله، اتفاقا از نظر امنیت از قفلهای چینی و كتابی بهتر هستند و طوری ساخته میشوند كه اگر كلید خودشان دچار مشكل شود باید برای رفع مشكل فقط به خودسازنده قفل مراجعه شود و تعمیر آن كار هركسی نیست. البته این قفلها از نظر كاربردی بیشتر برای درهای چوبی قدیمی یا صندوقهای قدیمی استفاده میشوند. اما از آنجا كه سبك زندگی مردم عوض شده و شاید اقبال كمی به درها یا صندوقهای چوبی و بالطبع آن قفلهای چالشتری وجود داشته باشد، ما به تازگی آمدیم این قفلها را از بیرون خانه به درون خانه آوردیم و درحقیقت تغییر كاربری دادیم. مثلا به شكل یك قاب هنری یا یك كار مینیاتور به عنوان گردنآویز توانستهایم برایش مهر اصالت بگیریم.
با این تفاسیر بازار فروش قفل سنتی در مقایسه با گذشته تغییر كرده؟
بله، دقیقا همینطور است. تا چند سال پیش تقریبا در بیشتر بازارهای ایران دكانهایی مخصوص قفلسازی سنتی وجود داشت، اما الان اینطور نیست و واقعا امور ما با قفلسازی نمیگذرد. الان خیلیها حتی اسم قفل چالشتر با وجود قدمت 250 ساله اش را نشنیدهاند. قبلا علاقهمندان قفل چالشتر از شهرهای دورتر خودشان را به شهركرد میرساندند و به خاطر استحكام زیبایی و اصالت این قفل آن را تهیه میكردند و همین موضوع باعث رونق كار قفلسازان بود، اما الان این بازار واقعا وجود ندارد و ما بیشتر آثار تولیدیمان را در نمایشگاههای صنایعدستی و... میفروشیم و كسادی این بازار هم درست از زمانی شروع شده كه اجازه واردات به قفلهای چینی دادند. با این كار قفل سنتی چالشتر كه نماد صنایعدستی كشورمان بود كمكم رونق شود را از دست داد و الان در معرض فراموشی قرار گرفته است.
اما شما یكی از هنرمندانی هستید كه برای زنده نگه داشتن این هنر بعد از بازنشستگی آن را یاد گرفتهاید، از نظر شما برای احیای این هنر چه كاری میتوان انجام داد؟
واقعیتش این است كه سوای عشق و علاقه، من هم چون بازنشستهام و منبع درآمدم از قفلسازی نیست در این رشته ماندهام. متاسفانه الان نسل جوانتر ما وقتی میآیند سختیهای این كار را میبینند و از طرف دیگر این سختیها را كنار منبع درآمد ناچیزش قرار میدهند، علاقهای به یادگیری آن ندارند. از این نظر فكر میكنم كه سازمان میراث فرهنگی و صنایعدستی و در مرتبهای بالاتر دولت میتواند با كمك به هنرمندان قفلساز در احیای این صنعت نقش مهمی داشته باشد.
این كمك از چه طریقی میتواند باشد؟
ببینید یكی از مشكلات ما بحث شناساندن ارزشهای صنایعدستی مان است نه فقط برای مردم بقیه كشورهای دنیا كه خیلی وقتها حتی مردم كشور خودمان هم از ارزش صنایعدستی شهرهای مختلف كشورمان خبر ندارند، سازمان میراث فرهنگی و صنایعدستی در همین رابطه واقعا میتواند مفید باشد. همین كه امكان حضور هنرمندان قفلساز در نمایشگاههای مختلف داخلی فراهم شود، این هنر فرصت بیشتری برای عرضه پیدا میكند. از طرف دیگر صادرات قفلهای ما الان صفر است و هیچ امكانی برای ما وجود ندارد كه این كالا را ـ كه یك كالای لوكس هنری محسوب میشود ـ در خارج از كشور هم عرضه كنیم.