قصاص خون مادرم را می‌خواهم

قصاص خون مادرم را می‌خواهم


مهیار پسر 16 ساله مقتول كه در جلسه قبل حضور نداشت، به درخواست دادگاه در این جلسه حاضر شد و قبل از این‌كه در جایگاه حاضر شود، رئیس دادگاه خطاب به خبرنگاران گفت: با توجه به شرایط سنی مهیار، عكسی از وی نگیرید، چرا كه برخلاف قانون و شأن خبرنگاری است.
سپس پسر مقتول در جایگاه قرار گرفت و گفت: مهیار صفری هستم متولد 11 شهریور سال 1382. سیكل دارم.
رئیس دادگاه: در ارتباط با قتل مادر خود اگر شكایتی دارید بیان كنید.
مهیار: تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.
رئیس دادگاه: مشاهدات خود را از صحنه قتل مادرتان بیان كنید.
مهیار: روز حادثه ساعت ۹ صبح برای رفتن به مدرسه از خانه خارج شدم و ۱۲ برگشتم. دو غریبه در خانه بودند ابتدا فكر كردم اشتباه آمده‌ام، اما پلاك را دیدم و متوجه شدم درست آمده‌ام و به كمك آقای آقازاده وارد حمام شدیم و مادرم را داخل حمام دیدم .
رئیس دادگاه: چه ساعتی؟
مهیار حدود ساعت 12 و 10 دقیقه.
رئیس دادگاه: مادرتان و نجفی چند نوبت درگیری داشتند. از آن مطلع بودید؟
مهیار: این موضوع به حدود سه ماه پیش برمی‌گردد.
در ادامه پدر مهیار در جایگاه قرار گرفت و قاضی كشكولی خطاب به وی گفت: شما طبق قانون، ولی قهری هستید. در رابطه با خواست پسرتان توضیح دهید.
پدر مهیار هم از طرف پسرش گفت: درخواست من این است كه عدالت برقرار شود. با توجه به این‌كه پسرم درخواست قصاص را مطرح كرده است، از طرف وی چنین تقاضایی دارم.