تناقض ساختاری یك وضعیت خاص

نگاهی منتقدانه به فیلم «شبی كه ماه كامل شد»

تناقض ساختاری یك وضعیت خاص

آخرین ساخته نرگس آبیار، برگرفته از داستانی واقعی در مورد یكی از افراد خانواده ریگی است. به لحاظ پلات داستانی، اثر از یك الگوی كلاسیك قصه‌گویی پیروی می‌كند. ورود یك شخصیت غیرخودی كه با فضای زندگی شخصیت‌های منفی ابدا آشنایی ندارد و دوربین در كنار او به كشف جهان پر از خشونت و تاریك روی دیگر داستان كه سویه شر و سیاه آن است، می‌پردازد. فیلم با ورود فائزه با بازی الناز شاكردوست به خانواده ریگی‌ها، زندگی و برخورد نزدیك او با این خانواده، چهره‌ای از افراطی‌گری یك گروهك تروریستی موسوم به جندا... را ترسیم می‌كند. پرداختن به این موضوع از مواردی است كه نسبت جهان واقع را با هنر و در اینجا سینما برقرار می‌كند؛ آنچه سال‌هاست در سراسر دنیا به اسم ایدئولوژی‌هایی خاص، حكومتی خودخوانده تعریف شده و گویی پایانی بر این شكل از خشونت تصورناپذیر است. فیلم فارغ از شیوه شكل‌گیری و نیت‌های فرامتنی حاكم بر این تفكر كه نطفه اصلی آنها را شكل می‌دهد، سعی دارد با داستانی پیرامون حول این محور، سرگذشت یكی از آنها را البته ناقص و رازآلود تعریف كند. حالا بعد از این‌که در چند شماره نگاهی مثبت به این فیلم و وجوه مختلف آن داشتیم، مروری کردیم به نکات منفی آن که قابل تأمل هم هستند.

یك عشق یكباره
علی‌رغم زمان طولانی فیلم، بسیاری از نكات كه قابلیت طرح و لزوم بیان آن حس می‌شود در فیلم خالی است و ضمنا بسیاری از خرده‌پیرنگ‌های مطرح شده و سكانس‌های عموما تكراری فیلم به‌ویژه در نیمه نخست آن بدون دادن اطلاعات جدیدی در مورد شخصیت‌ها حتی برای شخصیت‌پردازی آنها نیز سعی چندانی صورت نمی‌دهد. در نیمه نخست فیلم كه قرار است با شخصیت‌ها آشنا شویم، تنها عشقی یكباره و بدون مقدمه‌ می‌بینیم كه شكلی از اغواگری را نشان می‌دهد با عشوه‌گری‌های مختص شاكردوست و شعرخوانی قلابی عبدالحمید با بازی هوتن شكیبا كه عشقی ساخته نمی‌شود و به تولید حس و رابطه‌ای مبتنی بر عشق نمی‌انجامد. در این میان دو طرف خانواده‌ها مخالف این وصلت هستند اما مخالفت نیم‌بند آنها در این شور و شوق جلف و سخیف- بخوانید عشق- تاثیر چندانی ندارد و ازدواج فائزه و عبدالحمید در نهایت انجام می‌شود. در حالی كه به نظر می‌رسد موضوع از التهاب و اهمیت بسیاری برخوردار است كارگردان با ساده‌انگاری یا نابلدی در استفاده از رسانه سینما نمی‌تواند در مدت استاندار فیلم سینمایی -۹۰ دقیقه- داستان خود را تعریف و نقطه پایان را بگذارد. چنانچه در ادامه خواهیم گفت در نقطه‌گذاری پایانی نیز تنها به توضیحی چند خطی روی پرده سینما اكتفا كرده و خیال خود را راحت می‌كند.
غفلت از شخصیت‎‌پردازی
فیلمی با این حجم از فضا  - خارجی و
داخلی - بازیگر و البته داستانی بسیار پر آب و چشم،‌عملا در اصول اولیه شخصیت‌پردازی و بیان آنچه می‌خواهد مخاطب را با خود همراه سازد ناتوان و الكن است. به نظر می‌رسد با بسط و گسترش كمی بیشتر شخصیت‌هایی كه در كادر هستند و نقشی در فیلم ندارند، سریالی تولید می‌شد كه با صبر و حوصله بیشتری به اركان و اسلوب داستانی آن می‌رسیدیم.
كارگردان معتقد است علت طولانی بودن فیلم نشان دادن خط سیر شخصیت‌ها از نقطه الف به نقطه ب است! در حالی كه نه‌تنها این مهم رخ نمی‌دهد بلكه دلیلش تسلط‌نداشتن بر زبان داستان سینمایی است، چنانچه بزرگان این هنر در مدتی خیلی كوتاه‌تر به هدف خود رسیده‌اند. شخصیت عبدالحمید  معلوم نیست چطور با دیگر اعضای خانواده‌اش فرق دارد. مخاطب باید فرض بگیرد كه چنین باشد، چراكه در قالب دو دیالوگ میان او و مادرش برای رضایت‌ندادن به این وصلت قرار نیست نكته بیشتری به ما گفته شود. در ادامه سیر تحول شخصیت دفعی و یكباره مانند دیگر اتفاقات فیلم صورت می‌گیرد؛ او یكباره عاشق است،‌ یكباره تصمیم به مهاجرت می‌گیرد، یكباره در منزلی كه برادرش برای او تدارك دیده ساكن می‌شود (به یاد داشته باشیم كه او به شدت در نیمه نخست نسبت به او زاویه داشت)، یكباره شكل ظاهری‌اش عوض می‌شود و در نهایت با توجه به پایان‌بندی فیلم، در شب پس از معرفی شدن به عنوان نفر دوم گروهك تروریستی و اقدامات یكباره‌ای كه انجام می‌دهد، به ماه كامل زل می‌زند و تمام! نمادپردازی و استفاده از استعاره و تمثیل در پایان یك دوگانگی مغشوش در ذهن مخاطب ایجاد می‌كند. این‌كه ماه نماد كیست؟ قطعا نمادی از شخصیت‌های دیگر فیلم نیست. پس ماهی كه كامل می‌شود و در دل تاریكی شب دوربین نمایی از عبدالحمید و ماه را در یك قاب نشان می‌دهد! باید به یاد داستان‌های تخیلی و اسلشر بیفتیم كه با كامل شدن ماه گرگ انسان نما به باطن حقیقی خود می‌رسد و به اصطلاح كارگردان كامل می‌شود! قصد تفكیك فرم از محتوا نیست، اما استفاده از آنها به عنوان دو خط موازی كه هیچ‌گاه به یكدیگر نمی‌رسند، تصوری نادرست از رسانه را به دست می‌دهد.
یك تجربه جدید
فیلم «شبی كه ماه كامل شد» علی‌رغم تمام ایرادات در بیان آنچه قصد گفتنش را دارد، فیلمی است كه می‌تواند با استفاده از فضا، مکان فیلمبرداری، موقعیت‌های سخت و موضوع ملتهب خود، تجربه‌ای جدید در سینمای ایران خلق كند. اثر اخیر آبیار را باید قدر دانست، چراكه كوششی است برای بیان موضوعاتی پرتنش، جهانشمول و مبتلابه كه می‌تواند مسیری جدید پیش روی سینمای ایران باز كند.