آسمان كارآفرینی  هر كجا آیا همین رنگ است؟

در روز كارآفرینی تفاوت و شباهت‌های كارآفرینی را در ایران و دنیا بررسی كردیم

آسمان كارآفرینی هر كجا آیا همین رنگ است؟

یكی غذا درست می‌كند و می‌فرستد، یكی مكان‌های تفریحی معرفی می‌كند، دیگری متخصص برای تعمیر وسایل خانه پیشنهاد می‌كند و این داستان و این رقابت همین‌طور ادامه دارد. كارآفرینی و ظهور شرکت‌‌های نوپا‌، بهانه‌ای شد كه در روز كارآفرینی و آموزش‌های فنی و حرفه‌ای، به دنیای كارآفرینی بین‌المللی سرك بكشیم و ببینیم كارآفرینی و كارآفرین شدن در همه‌جای دنیا یك رنگ است؟ چیزی كه اول از همه با آن برخورد كردیم این بود كه كارآفرینی در كل دنیا با كارآفرینی در ایران یك نگاه مشترك دارد؛ این‌كه همه كارآفرین‌ها به این معتقد هستند كه بیشترین شكست‌ها و نبود موفقیت‌ها، می‌تواند در كارآفرینی جلوه داشته باشد و بعد به سمت موفقیت حركت كند. اما برای بیشتر دانستن سراغ محمدمهدی موحدی‌نژاد، مشاور و مدرس بازاریابی و تولید محتوا در شبكه‌های اجتماعی رفتیم و از او درباره دنیای كارآفرینی بین‌المللی پرسیدیم.

خودت را پرت كن
دنیای امروز، كارآفرینی را می‌طلبد و این واقعیتی است كه همه آدم‌ها به دنبالش هستند اما هركسی به نحو و روشی آن را دنبال می‌كند. موحد نژاد می‌گوید این همان جذابیت دنیای كارآفرینی در سراسر دنیاست: «واقعیت این است كه كارآفرینی واژه جذابی برای همه است؛ آنقدر كه قریب به اتفاق آدم‌ها، جذب واژه كارآفرین می‌شوند و می‌خواهند كارآفرین باشند. خب كارآفرین می‌تواند كسی باشد كه الان بیكار است، اما مهارتی مثل كار با فوتوشاپ یا هرچیز دیگری دارد اما ماجرا این است كه در كارآفرینی، یك‌سری ساز و كارهایی وجود دارد كه افراد را دچار مسؤولیت‌پذیری‌هایی می‌كند كه تا پیش از آن، از چنین چیزی خبر نداشته‌اند. طبق گفته بسیاری از اساتید كارآفرینی دنیا، كارآفرینی شبیه این است كه خودت را به دره‌ای پرت كنی، بدون این‌كه بدانی آن پایین چه خبر است و تازه بعد از پرت شدن، شروع به فكر كردن می‌كنی.»


غم مشترك
برخلاف تفكر ما، همه‌چیز در دیگر نقاط دنیا گل و بلبل نیست و تمام آنها كارآفرین‌های موفقی نیستند و همه ما هم كارآفرین‌های ناموفق و در راه مانده نیستیم. «تعریف معمول از یك كسب و كار موفق این است كه بتواند بیشتر از ده سال دوام بیاورد و موفق باشد. اما با ظهور كارآفرینی، این عدد كم شده است. در واقع كارآفرینی، این ده سال را كم كرده است و حالا كارآفرینی موفق آن كاری است كه بتواند دو تا سه سال دوام بیاورد و همچنان در بین مردم باقی بماند. جالب است بدانید بیش از 90 درصد كسب و كارهایی كه در آمریكا ایجاد شده‌اند بعد از مدتی تعطیل می‌شوند؛ همان كسب و كارهایی كه با نگاه كارآفرینی شروع می‌شوند. البته در ایران هم این قضیه مرسوم است و بسیاری از بنیانگذاران كسب و كارها به‌دلیل برخورد با مشكلات مجوزی و زیر ساختی، آن را تعطیل می‌كنند.»


یك رمز مشترك
كارآفرینی بین‌المللی، تئوری‌های جالبی در سراسر دنیا دارد؛ یك تئوری می‌گوید كسی كه می‌خواهد كارآفرین شود باید با این هدف جلو برود كه اگر نقشه یك جواب نداد، نقشه دو و اگر آن هم جواب نداد، نقشه سه را پیاده كند. در واقع نباید روی یك راه اصرار داشته باشد؛ باید بدانیم كه آن كسب و كار و آن ایده، بچه ما نیست كه می‌خواهیم در رابطه با آن سماجت به خرج بدهیم. از سوی دیگر، تئوری دیگری مطرح می‌شود كه شما باید به ایده‌تان ایمان داشته باشید و در ارتباط با فعالیت و كسب و كارتان سماجت به خرج بدهید تا موفق شوید. اما می‌دانید چه چیزی می‌تواند این دو تئوری دور از هم را به هم نزدیك و یكی كند؟ انعطاف‌پذیری؛ یعنی چه؟ یعنی اگر در روستایی دور افتاده، محصولات محلی و صنایع دستی خودم را می‌فروشم، فقط به یك راه فروش بسنده نكنم. اگر می‌بینم كه این بازار خوبی نیست و مرا به آن چیزی كه می‌خواهم نرسانده است، بر راه و روشم پافشاری نكنم. در واقع من باید آمادگی داشته باشم كه تغییر كوچكی انجام بدهم تا حال ایده‌ام را بهبود ببخشم. در این مواقع اگر اصرار داشته باشم و سماجت كنم، موفق نخواهم بود. این رمز مشترك كارآفرینی در همه‌جای دنیاست.


منعطف باش
وقتی می‌گوییم انعطاف‌پذیری رمز موفقیت جهانی در كارآفرینی است، منظورمان چیست؟  «انعطاف‌پذیری خاصیتی در كارآفرینی است كه ایرانی و خارجی ندارد. شاید بهترین مثال برای بررسی و تاثیر این ویژگی در راه‌اندازی یك كسب و كار جدید، درباره یكی از بزرگ‌ترین شركت‌های كالسكه‌سازی انگلستان در صد سال پیش است. این شر كت، كالسكه‌هایی می‌ساخت كه در زمان خودشان بهترین نوع كالسكه در صنعت حمل و نقل بود. بعد از مدتی، زمانی كه صنایع خودروسازی وارد عرصه حمل و نقل شد، آن شركت سعی كرد كیفیت محصولاتش را بالا ببرد؛ یعنی روكش چرم برای صندلی‌هایش انتخاب كرد، رنگ‌های بهتری در ساخت كالسكه به كار برد، شیشه‌هایش را با كیفیت بالاتری كار كرد و به هر طریقی كه توانست، روی تولید محصولش سماجت به خرج داد، ولی نمی‌دانست كه در چنین شرایطی، انعطاف‌پذیری بهتر از سماجت است. همین هم شد كه شركت‌های خودروسازی وارد سیستم شدند و خیلی راحت این شركت منحل شد و در حال حاضر هیچ نامی از آن وجود ندارد. در صورتی كه اگر كمی انعطاف به خرج می‌داد و مطالعه بازاری داشت، می‌فهمید كه ماهیت اصلی‌اش حمل و نقل است. پس چكار كنم؟ من هم می‌توانم با شركت‌های خودروسازی مذاكره داشته باشم یا خودم محصولی با كارایی این شركت‌ها تولید كنم كه اگر این كار را می‌كرد با آن سابقه درخشان و محبوبیت در بین مردم، می‌توانست امروز هم موفق باشد.»


فرق ایرانی و خارجی
چیزی كه مشخص این كه كارآفرینی در نگاه شرقی‌ها كمی سنتی‌تر از كارآفرینی در نگاه غرب است كه روز به ‌روز به سمت صنعتی شدن پیش می‌رود. البته كه ایده نو، سنتی و صنعتی نمی‌شناسد و راه درست، همان شناخت نیاز مخاطب است كه در همه جای جهان، آن را عامل موفقیت كارآفرینی می‌دانند. اتفاقی كه بعضی شركت‌ها در ایران آن را شناخته‌اند و دارند عمل می‌كنند و پیشرو شده‌اند؛ بعضی‌ها هم مانند همان شرکت كالسكه سازی دارند راه خودشان را می‌روند. به نظر می‌رسد كارآفرینی ایرانی با یك فاصله تقریبا هفت هشت ساله از كارآفرینی غربی عقب است و هنوز نیازمند تغییراتی است كه كشورهای پیشرفته، در سال‌های گذشته با آن برخورد كردند و توانستند حلش كنند؛ مشكلاتی كه امروز ما در سیستم‌های تاكسیرانی آنلاین مانند اعتصاب رانندگان و اعتراض‌های مسافران به مسائل مختلف به آن برخورده‌ایم، شرکت اوبر چند سال پیش در كانادا با آن مواجه شد و توانست با موفقیت از آن بگذرد و امروز به سمت تاكسی‌ها و خودروهای خودران حركت می‌كند. در واقع به نظر من فاصله كارآفرینی ایران تا كشورهای خارجی چیزی به اندازه فاصله نرم‌افزارهای  تاكسی‌های آنلاین ما تا برنامه اوبر است.



نسخه ایرانی بسازیم
طبیعتا شروع كار در یك منطقه، آگاهی‌های محلی،‌منطقه‌ای، شهری و حتی كشوری مخصوص به خودش را می‌طلبد: «افرادی كه می‌خواهند كارآفرینی كنند افرادی هستند كه دوست دارند استقلال داشته باشند؛ آنها افرادی ماجراجو، ریسك‌پذیر و استقلال‌طلب هستند كه این ویژگی‌ها در آدم‌های سراسر دنیا برای تولید یك كار جدید و یك ایده نو مشترك است. اما همه‌چیز از یك نیاز شروع می‌شود و ما به‌عنوان كارآفرین باید ببینیم كه آیا خدماتی كه به مخاطب می‌دهیم، نیازش را تامین می‌كند یا نه. درواقع با در نظر گرفتن همه شرایط از جمله افزایش دلار و تحریم و آزاد‌شدن واردات كالایی خاص، آیا باز هم مخاطب به كارآفرینی ما نیاز دارد؟ پس بگردیم و نیازش را پیدا كنیم و همان را برطرف كنیم. گاهی مسیری كه در پیش گرفته‌ایم، مسیر اشتباهی است. آگاه بودن به شرایط روز محیط، یكی از عواملی است كه در كارآفرینی‌های بین‌المللی خیلی مورد كند و كاو و بررسی قرار می‌گیرد.»



كارآفرینی دیجیتال و تولید محتوا
شرکت‌های ‌نوپا هم با واژه كارآفرینی عجین شده‌اند. آغاز یك شرکت‌نوپا مثل همه كارآفرینی‌های سنتی (مثل تولید محصولات محلی یك منطقه)، نیاز را می‌بیند و برایش ایده می‌دهد و آن ایده را به شكل دیجیتال و در قالب تولید محتوا، می‌پروراند و بر مبنای اینترنت و شبكه اجتماعی فعالیت می‌كند. هم خانمی كه زعفران را در روستا به فروش می‌رساند و هم طراح و سازنده یك نرم‌‌افزار، هردو كارآفرین هستند؛ این موضوع یعنی نمی‌شود برای كارآفرینی، چارچوب و قالب مشخصی تعیین كرد. پیشنهاد می‌كنم كه فیلم پازلی‌ها را ببینید؛ یك فیلم ایرانی كه نشان می‌دهد ممكن است چقدر در این راه شكست بخورید و زندگی‌تان دچار مشكل شود. این فیلم نمونه‌ای از آینده‌ای است كه آدم‌های شروع‌كننده شرکت‌نوپا با آن برخورد می‌كنند. این روالی است كه در باقی كشورهای دنیا هم مرسوم است با این تفاوت كه ممكن است ایده‌ای مانند برنامه اسكان موقت مسافران با هزینه كم، در كشورهای دیگر راحت‌تر جایگاه خودش را پیدا كند تا در كشور ما كه به موضوعاتی مانند بحث مجوز و مشكلاتی شبیه به این برخورد می‌كند. در واقع بحث تولید محتوا این است در هر حوزه‌ای كه فعالیت می‌كنیم، محتوایی بسازیم كه در موقعیت‌ها و شرایط‌های متفاوت، مخاطب بتواند از آن استفاده كند.