اختیار آن بِه که باشد دست یار ...

اختیار آن بِه که باشد دست یار ...

 می‌گویند آن‌كس كه می‌گرید یك درد دارد، آن كه می‌خندد هزار و یك درد‌! می‌گویند نباید از روی ظاهر آدم‌ها و رفتار و گفتارشان درباره آنها قضاوت كرد. می‌گویند آدمیزاد اگر خودش نخواهد، كسی نمی‌تواند از هزارتوی زندگی و ذهن او خبردار شود‌! می‌گویند، مراقب آدم‌هایی كه همیشه شادند و می‌خندند و گلایه نمی‌كنند باشید، می‌گویند مراقب آدم‌هایی كه هر وقت از آنها می‌پرسی چطوری‌، می‌گویند: خوب‌! باشید. مگر می‌شود یك آدم همیشه و در همه شرایط خوب باشد؟! می‌گویند مراقب آدم‌هایی كه دچار افسردگی پنهان هستند باشید، كسی كه با یك خنده عمیق و روز خوش از شما خداحافظی می‌كند و فردا اما خبر می‌رسد، خودش را كشت‌! و ما همیشه در برابر این اتفاق جملات كلیشه‌ای را ردیف می‌كنیم: اِ او كه همیشه می‌خندید، همه اموراتش روبه راه بود‌!...
این «اِ» را جمعه شب همه آنهایی كه حرف‌های جواد رضویان را در برنامه عصر جدید شنیدند و اشك‌های او را دیدند بارها با صدای بلند یا با خودشان تكرار كردند، مگر می‌شود جواد رضویان هم دچار افسردگی شده باشد؟ مگر امكان دارد جواد رضویان با آن خنده‌های عمیق و چهره همیشه شاد شب و روز آرزوی مرگ كرده باشد‌! همه ما بعد از دیدن جواد رضویان به این جمله فكر كردیم كه راست می‌گویند كمدین‌ها معمولا آدم‌های غمگین و افسرده‌ای هستند‌! عجب چالش ترسناكی. آنقدر توانمند باشی كه واقعیت و حقیقت خودت را پشت نقابی از خنده مخفی كنی و آنقدر توانمند باشی كه دیگران را به خنده وادار كنی نه‌تنها با دیالوگ، بلكه با میمیك چهره و بازی و فن بیان اما در همان زمان از درون متلاشی باشی و با اتفاقی عجیب و غریب دست و پنجه نرم كنی به‌نام افسردگی! اما با همه اینها آنقدر قوی باشی كه این مرحله را پشت سر بگذاری و حالا آنقدر جرات داشته باشی كه بیایی در یكی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تلویزیون و درباره آن و چگونگی رو‌به‌رو شدن با آن حرف بزنی، گریه كنی و بعد بگویی چطور توانستی از این هزارتوی پر از تار عنكبوت سخت عبور كنی و برسی به این نكته كه «خانواده و پدر و مادر و همسر» نجاتت دادند.

دارویی كه معجزه می‌كند
جمعه‌شب بعد از پخش برنامه عصر جدید، ویدئوی بخش جواد رضویان در شبكه‌های اجتماعی و سایت‌های خبری دست به دست شد. برخی برای جلب مشتری بیشتر تیتر افسردگی جواد رضویان را برای آن انتخاب كردند و برخی نوشتند مگر افراد مشهور هم افسردگی می‌گیرند و زندگی سختی دارند؟ اما آنهایی كه به نوعی به هر دلیلی افسردگی را تجربه كرده یا به صورت مخفی با آن درگیر هستند از لابه‌لای صحبت‌های رضویان دنبال این می‌گشتند كه او چگونه از این ورطه گریخت، زنده ماند، توانست به كارش ادامه بدهد و موفق بماند. جواد رضویان را «حمایت خانواده» نجات داد، دعای خیر پدر و مادر. همان نجات‌دهنده‌های قدیمی كه امروزه خیلی‌ها آنها را نادیده می‌گیرند.

آن جواد، این جواد 
جواد رضویان موهایش سفید شده، دیگر آن جوان كم سن و سالی نیست كه او را برای اولین بار در برنامه‌ای مانند سیب خنده دیدیم، با لبخندی روی چهره كه انگار مثل شخصیت اول رمان «مردی كه می‌خندد» نوشته ویكتور هوگو، لبخند را روی لب‌هایش دوخته‌اند‌!‌ با دندان‌هایی به اصطلاح خرگوشی كه این لبخند و خنده را با‌نمك‌تر می‌كرد با بیانی كه صداقت یك كودك را به یادمان می‌آورد. جمعه‌شب جواد رضویان در برنامه عصر جدید، مردی با موهای سفید بود كه به جای آن خنده همیشگی گریه کرده و اشك‌هایش صورتش را پر می‌كرد، اما صداقتش همان صداقت قدیمی بود. برای همین بود كه رویا نونهالی را هم به گریه انداخت و اشك ما را هم در‌آورد.
جواد رضویان گفت: متولد یك خانواده مذهبی است، خانواده‌ای كه در اشل و متر و معیارهایشان «هنر» و وارد حرفه «هنر» شدن یك جورهایی خبط است و غلط، اما او از قم آمده دانشگاه هنر كه نقاشی بخواند و بعد وارد بازیگری هم شده كه دیگر خبط نبوده؛ افتضاح بوده‌! چقدر باید تحمل داشته باشی كه به تو بگویند: «مطرب» و در این شرایط خانواده مذهبی كه جواد رضویان از آن بیرون آمده باید چقدر دل داشته باشند كه بشنوند مردم پشت سر پسرشان می‌گویند: رفته تهران مطرب شده‌!
جواد رضویان طاقت می‌آورد، اما یك جایی فرو‌می‌پاشد. می‌ترسد، وحشت می‌كند از این همه هجمه و ناروا. افسرده می‌شود، از غروب و شب می‌ترسد از این كه از خانه بیرون برود می‌ترسد. همسر 16 ساله‌اش واقعا چطور طاقت می‌آورد؟ دختر جوانی كه به گفته خود رضویان دو‌بار وصیت‌نامه شوهرش را از دستش می‌گیرد و دو‌بار از همسرش می‌شنود كه از من طلاق بگیر و برو‌! اما نه همسر بسیار جوان می‌رود و نه پدر و مادر پشت پسرشان را خالی می‌كنند. همان حكایت این كه مثل كوه پشتش می‌ایستند او را به زندگی و دنیای هنر كه دوست دارد، برمی‌گردانند...
​​​​​​​
خدا قوت پدر به پسر 
جواد رضویان در برنامه عصر جدید راه درمان افسردگی‌اش را گفت: مادرم زیاد سؤال می‌كند، مادر است دیگر؛ جواد رنگت تیره شده، كارت توی آفتاب است؟ غذا خوردی؟ آب خوردی...؟ 
اما پدرم دو جمله می‌گوید: خدا قوت... خدا آبروتو حفظ كند... همین دعا فقط همین مرا از آن حال خراب برد به «سریال پاورچین...» و بعد از آن همه اتفاقاتی كه در حوزه بازیگری و هنر برایم رخ داد...
در این لحظه گریه امان رضویان را می‌گیرد، از همه می‌خواهد به احترام تمام پدر و مادرها از جای خود بلند شوند. رویا نونهالی یكی از داوران برنامه عصر جدید گریه می‌كند‌! بازیگری كه احساساتی نیست و می‌تواند از پس خودش بربیاید و غم و غصه یا شادی خودش را پنهان كند. وقتی احسان علیخانی به رضویان می‌گوید: جواد اشك خانم رویا نونهالی را در‌آوردی؟ 
و رضویان بخشی از كمدی جذاب خود را به نمایش می‌گذارد: غلط كردم... خانم نونهالی غلط كردم...
 و نونهالی با بغض و اشك درباره پدر و مادرش می‌گوید و این كه خوش‌شانس بوده كه كهنسالی پدر و مادرش را دیده و قدردانی می‌كند از جواد رضویان كه آن‌گونه از پدر و مادرش گفت كه بعد از مدت‌ها چشمان نونهالی به یاد پدر و مادرش خیس اشك شد و دلتنگی‌اش را بروز داد.
آدمیزاد است دیگر در هر سن و سالی در هر پست و مقامی در هر كجای این كره خاكی در اوج خوشبختی، در اوج امید و ناامیدی دلش برای پدر و مادرش تنگ می‌شود و در اوج گرفتاری چه پدر و مادر باشند و چه نباشند از آنها یا از روح آنها طلب دعا می‌كند و چه می‌كند این دعای پدر و مادر برای فرزند! مانند دم مسیحا آدمیزاد افسرده و بیمار را به زندگی برمی‌گرداند. اتفاقی كه رضویان تجربه‌اش كرده است.