برای روابط انسانی اهمیت قائل شویم
روابط انسانی، مفهوم وسیعی دارد و هر نوع رابطهای بین دو فرد، دو گروه، فرد و گروه، سازمان و فرد و... را دربرمیگیرد.
این روابط، ممكن است به شكلهای مختلفی مانند روابط رسمی، غیررسمی، عمومی، خصوصی، كلامی، غیركلامی، عمودی، افقی و چند جانبه رخ دهد. در عین حال، امكان دارد رابطه در محیطها و موقعیتهای خاص اجتماعی، فرهنگی، تجاری، بازرگانی، حكومتی و آموزشی برقرار شود.
محبتها، تنفرها، آشتی و قهرها در محدوده رابطه انسانی قرار میگیرند. گفتوگوهای صمیمانه و همچنین درگیریهای لفظی نیز شكلهایی از اشكال رابطه انسانیاند كه در خانواده، كار و جامعه، بین افراد اتفاق میافتد.
جنبه مهم دیگر این روابط، درك قابلیتهای افراد و دادن مسؤولیت به آنها براساس قابلیتها و استعدادها و شریك و سهیم كردن آنها در امور زندگی و جامعه است.
در سایه این پذیرش، افراد، احساس وجود و ارزش میكنند، بهزندگی و كار علاقه مند میشوند، از بیتفاوتیهای آنها كاسته میشود و سرانجام با روحیهای تازه و قویتر، به كار و زندگی میپردازند.
با نگاهی به نیازهای انسان، به این نتیجه میرسیم كه این نیازها، بدون وجود شخص یا اشخاص دیگری كه با آنها رابطه برقرار میكنیم، تأمین نمیشود.
روابط، موقعی انسانی است كه طرفین ارتباط، بتوانند فواید لازم را از روابط خود ببرند.
منظور از سودمندی، خیر و فایدهای است كه از روابط انسانها با یكدیگر در راستای ادامه حیات، بههریك از آنها میرسد. حیات (زندگی) و اهداف آن، اساسیترین موضوع تعیینكننده سود و زیان پدیدهها از نظر انسان است.
خداوند بزرگ هنگام خلقت هر موجودی (از جمله انسان)، در وجود او عناصری قرار داده است كه تكلیف نیازهای او را تعیین میكند. هر چیز كه مطابق فطرت انسان باشد و سبب ادامه حیات و رشد او شود، مفید و سودمند
است.
بالعكس، هر چیزی كه برخلاف فطرت انسان باشد و مانعی برای ادامه حیات او به حساب آید و جلوی رشد او را بگیرد، زیان آور است.
اگر انسانها به خاطر تأمین نیازهای خود، مجبور به برقراری روابط باشند، پس موقعی روابط پایاتر خواهد بود كه با این تفاوتها بیشتر سازگار باشد.
اینكه بعضی از انسانها سعی میكنند همه افراد را وادار به همشكلسازی با نیازها و معیارهای خود كنند، این كار، نه تنها موجب برقراری روابط نمیشود، بلكه سبب احساس دوری و جدایی نیز
میشود.