گفتوگو با محسن قصابیان كه این روزها با فیلم «نیوكاسل» در سمت كارگردان بر پرده سینماهاست
نیوکاسل کمدی نیست!
در سالهای اخیر فیلمهای كارگردانان كار اولی زیادی روی پرده سینماهای كشور رفتند كه از قضا بعضی از آنان سالهای زیادی را در رسانههای دیگری مانند تئاتر و تلویزیون مشغول فعالیت بودند. محسن قصابیان یكی از همین كارگردانهای كار اولی است كه این روزها با فیلم «نیوكاسل» به چرخه سینما راه پیدا كرده است. داستان فیلم «نیوكاسل» مضمونی خانوادگی و كمدی دارد و درباره ساكنان یك خانه قدیمی است كه با خبر بازگشت صاحبخانه روبهرو میشوند و بعد از آن هر كدام درگیر ماجراهای خاص خودشان میشوند. بهدلیل اكران این فیلم سینمایی با حسن قصابیان، كارگردان آن به گفتوگو نشسته ایم كه در ادامه میخوانید.
شما در مقطعی طولانی در تلویزیون و تئاتر كارهای اجتماعی میساختید و الان در اولین فیلم سینماییتان سراغ فیلم كمدی رفتید. آیا این تصمیم به این دلیل بود كه در سالهای اخیر گیشه سینمای ایران را فیلمهای كمدی داغ كرده است؟
تاكنون جایی نگفته ام كه فیلم من كمدی است. اگر هم باشد كمدی تلخ است. در «نیوكاسل» لحظات شادیآور حاصل موقعیتی خنده دار هستند (نهتنها با اتكا به رفتار تیپ یا شخصیت) و لحظاتی هم با مشكلات و درد آدمهای قصه همراه میشویم. شما درست میگویید سریالها و فیلمهایی كه ساختهام بیشتر رویكرد اجتماعی دارند، اما این نگاه شوخ طبع را در تئاترهای من مثل «مردی كه میخواست مرد بماند» (سال 78) یا «خرمهره» (سال 95) میتوانید دنبال كنید. یا در بیشتر نمایشنامههایی كه در طول این سالها (بهخصوص بین سالهای 88 تا 92) برای رادیو نوشته یا كارگردانی كردهام. فیلمنامه بعدی من هم البته «یك كوچه آن طرفتر» به لحاظ ساختار، نزدیكی بسیاری به «نیوكاسل» دارد.
كلا فكر میكنید در شرایط امروز كشاندن مردم به سینما كار سختی است؟
مردم ما شرایط سختی را به لحاظ اقتصادی میگذرانند و كمی دور شدن از شرایط سخت زندگی شاید سهم بهحق آنها باشد، اما نمیتوانم تضمین كنم كارهای بعدی من همین لحظات شادیآور را داشته باشد. به گمانم باید شرایط را بسنجید تا دست به انتخاب فیلمنامهای برای ساخت بگیرید. مهم است كه روح جمعی به چه میاندیشد.
برسیم به فیلم «نیوكاسل»؛ شما برای اینكه به مردم بگویید كمدی متفاوتی ساختهاید چه تمهیداتی اندیشیدهاید. فكر میكنید در این مسیر تبلیغات رسانهای چقدر مؤثر است؟
به گمان من اثری كه سعی در خنداندن دارد، اگر تنها متكی بر مولفه كمدی رفتار باشد بعد از چند اثر همسان، تازگیاش را برای مخاطب از دست میدهد. كمدی از هر نوعی، رمانتیك، سیاه، مبتنی بر رویكردی سیاسی یا اجتماعی؛ اگر مبتنی بر موقعیت باشد بیشتر مخاطب را راضی میكند. در مورد تبلیغات هم باید بگویم، تبلیغات بخش مهم و تاثیرگذار در ارائه محصول است. بهخصوص در ارائه آثار هنری كه در كشور ما شرایط خوبی ندارند. میزان چرخه مالی سینمای ما را با همین تركیه مقایسه كنید و آمار بدهید تا بدانیم كجای كار هستیم. دفتر پخش تلاش منطقی و معقولی برای ارائه فیلم «نیوكاسل» داشت، اما تبلیغات پول میخواهد و گروه سازنده همیشه باید نگران برگشت سرمایه باشند. در این شرایط به گمانم سهم شما بهعنوان ركن چهارم پررنگتر است.
یكی از نكات قابل توجه فیلمتان این است كه به هر دری نمیزند تا مخاطب خود را بخنداند و برای شوخیهایش هم حد و مرز قائل است. بهعنوان یك فیلمساز چقدر برایتان مهم است كه تمام اعضای خانواده بتوانند كنار هم فیلم را در سینما تماشا كنند؟
منطق درونی اثر تعیین میكند كه رفتار و گفتار و كنش شخصیتها چگونه باشد. شاید فیلمی ساخته شود كه برای كودك یا نوجوان مناسب نباشد. به گمان من خانواده بهترین مرجع برای تصمیمگیری در این خصوص است. حالا نهادها میتوانند به خانواده در این خصوص آگاهی دهند. اما اگر منظور شما استفاده از كلمات یا رفتار نامناسب تنها برای خندادن است، باز شما را رجوع میدهم به همان منطق اثر. اگر فیلمنامه درست نوشته شود، تلاش نكند به هر قیمت و به هر شكل فقط بخنداند، به گمانم شرایط فیلمهای خندهآور بهتر خواهد شد.
نظرتان راجع به سینمای كمدی ایران در سالهای اخیر چیست؟
مهمترین نكته در هر اثر هنری تازگی است. اگر اثر هنری تازه نباشد، مخاطباش را از دست میدهد. تئاتر ما هم مدتی است دچار این مشكل شده است. اثری كه سعی میكند فقط بخنداند و شوخی ركیك كند بهتدریج اقبال تماشاگر را از دست میدهد.
با توجه به حاشیههایی كه اخیرا برای برخی فیلمهای كمدی («رحمان ۱۴۰۰» و «ما همه با هم هستیم») پیش آمده، این نگرانی را نداشتید كه برای فیلم شما هم مشكلی پیش بیاید؟
«نیوكاسل» سال 95 ساخته شد. نزدیك به شش ماه زمان برد تا سازمان سینمایی مجوز كارگردانی من را بدهد. آن زمان قوانین اینگونه بود و كارگردان باید مجوز میگرفت. فیلمنامه بهرغم حساسیت خود ما بارها مورد بازنویسی قرار گرفت و تصحیح شد. جایی رسیدم كه خسته شده بودم. به هر جهت كار كمدی از هر نوع سخت است. 2500سال پیش، كمدینویس یونانی اریسطوفان هم شرایطی بهتر از ما نداشت. نگاه طناز یعنی این كه معیارهای مرسوم، غلط یا درست را به چالش میكشی. این كار سختی است و توان خاص خودش را میطلبد.
اگر بخواهیم راجع به بازیگران «نیوكاسل» صحبت كنیم اول از همه تركیبی از بازیگران شناختهشده كمدی به چشممان میآید. در واقع فیلم ویترین خوبی ارائه كرده كه میتواند از این طریق مخاطبان زیادی را جذب كند!
ماجرا از فیلمنامه شروع میشود. برخی از این شخصیتها در ایده و طرح اولیه موجود بودند و برخی را من در بازنویسی اضافه كردم. عادت دارم انگیزه تمام شخصیتها را تك به تك در فیلمنامه دنبال كنم. یعنی هربار فیلمنامه را با محوریت یك شخصیت و نیازهای او میخوانم. در انتخاب هم ملاك من تركیب بازیگران است. حمید گودرزی با جنس بازیای كه از او خواستم، مقابل سحرقریشی و جنس بازی متفاوتش جواب میدهد. به همین شكل نسرین مقانلو و سحر قریشی، حمید گودرزی و بهرام افشاری یا بابك نوری و ندا حسینی. اول میخواستم افغانهای پشتو نقش ساعت و زنش را بازی كنند، اما بابك نوری كه برای نقش دیگری آمده بود نظرم را عوض كرد و دیدم در تركیب بازیگران جای خوبی دارد. سه روز دیگر آمد و دیدم بابك درست مثل ساعت حرف میزند. شخصیتی كه ساعتها وقت گذاشتم تا كلماتش را بر مبنای لهجه كابلی بنویسم، همینطور نیما شاهرخ شاهی و رضا ناجی و رز رضوی. حتی بازیگران تازهكار هم مثل رضان بیلو، محمد ذوقی و آرزو عالی و امین مینایی به نسبت خوب عمل كردند. یعنی تفاوت زیادی بین بازی آنها و حرفهایها احساس نمیكنید.
«نیوكاسل» شروع خوبی در اكران داشته است. چقدر از شرایط اكران و وضعیت تخصیص سینما و سئانس به این فیلم راضی هستید؟
سالنهای خوبی در اختیار فیلم است. دفتر پخش تلاش میكند سئانسهای بیشتری برای فیلم بگیرد و امیدوارم این روند باعث بهتر دیده شدن فیلم شود. من ارتباط زیادی با شهرستانها دارم. بهدلیل سالها داوری جشنوارههای استانی و منطقهای تئاتر. تماسهایی در مورد سئانسهای شهرستانها داشتم و همه را به تهیهكننده و دفتر پخش منتقل كردم. امیدوارم با تلاش دفتر پخش شرایط از این هم بهتر شود. اما متاسفانه هنوز تبلیغ فیلمهای ما در واقع همان شكل سنتی دهان به دهان را دارد. كاش شرایط بهتر شود و این مهم سرمایه نیاز دارد. یكی از مهمترین مسائل بازگشت سرمایه است تا سرمایهگذار راغب باشد سرمایهاش را به بدنه سینما تزریق كند .
تاكنون جایی نگفته ام كه فیلم من كمدی است. اگر هم باشد كمدی تلخ است. در «نیوكاسل» لحظات شادیآور حاصل موقعیتی خنده دار هستند (نهتنها با اتكا به رفتار تیپ یا شخصیت) و لحظاتی هم با مشكلات و درد آدمهای قصه همراه میشویم. شما درست میگویید سریالها و فیلمهایی كه ساختهام بیشتر رویكرد اجتماعی دارند، اما این نگاه شوخ طبع را در تئاترهای من مثل «مردی كه میخواست مرد بماند» (سال 78) یا «خرمهره» (سال 95) میتوانید دنبال كنید. یا در بیشتر نمایشنامههایی كه در طول این سالها (بهخصوص بین سالهای 88 تا 92) برای رادیو نوشته یا كارگردانی كردهام. فیلمنامه بعدی من هم البته «یك كوچه آن طرفتر» به لحاظ ساختار، نزدیكی بسیاری به «نیوكاسل» دارد.
كلا فكر میكنید در شرایط امروز كشاندن مردم به سینما كار سختی است؟
مردم ما شرایط سختی را به لحاظ اقتصادی میگذرانند و كمی دور شدن از شرایط سخت زندگی شاید سهم بهحق آنها باشد، اما نمیتوانم تضمین كنم كارهای بعدی من همین لحظات شادیآور را داشته باشد. به گمانم باید شرایط را بسنجید تا دست به انتخاب فیلمنامهای برای ساخت بگیرید. مهم است كه روح جمعی به چه میاندیشد.
برسیم به فیلم «نیوكاسل»؛ شما برای اینكه به مردم بگویید كمدی متفاوتی ساختهاید چه تمهیداتی اندیشیدهاید. فكر میكنید در این مسیر تبلیغات رسانهای چقدر مؤثر است؟
به گمان من اثری كه سعی در خنداندن دارد، اگر تنها متكی بر مولفه كمدی رفتار باشد بعد از چند اثر همسان، تازگیاش را برای مخاطب از دست میدهد. كمدی از هر نوعی، رمانتیك، سیاه، مبتنی بر رویكردی سیاسی یا اجتماعی؛ اگر مبتنی بر موقعیت باشد بیشتر مخاطب را راضی میكند. در مورد تبلیغات هم باید بگویم، تبلیغات بخش مهم و تاثیرگذار در ارائه محصول است. بهخصوص در ارائه آثار هنری كه در كشور ما شرایط خوبی ندارند. میزان چرخه مالی سینمای ما را با همین تركیه مقایسه كنید و آمار بدهید تا بدانیم كجای كار هستیم. دفتر پخش تلاش منطقی و معقولی برای ارائه فیلم «نیوكاسل» داشت، اما تبلیغات پول میخواهد و گروه سازنده همیشه باید نگران برگشت سرمایه باشند. در این شرایط به گمانم سهم شما بهعنوان ركن چهارم پررنگتر است.
یكی از نكات قابل توجه فیلمتان این است كه به هر دری نمیزند تا مخاطب خود را بخنداند و برای شوخیهایش هم حد و مرز قائل است. بهعنوان یك فیلمساز چقدر برایتان مهم است كه تمام اعضای خانواده بتوانند كنار هم فیلم را در سینما تماشا كنند؟
منطق درونی اثر تعیین میكند كه رفتار و گفتار و كنش شخصیتها چگونه باشد. شاید فیلمی ساخته شود كه برای كودك یا نوجوان مناسب نباشد. به گمان من خانواده بهترین مرجع برای تصمیمگیری در این خصوص است. حالا نهادها میتوانند به خانواده در این خصوص آگاهی دهند. اما اگر منظور شما استفاده از كلمات یا رفتار نامناسب تنها برای خندادن است، باز شما را رجوع میدهم به همان منطق اثر. اگر فیلمنامه درست نوشته شود، تلاش نكند به هر قیمت و به هر شكل فقط بخنداند، به گمانم شرایط فیلمهای خندهآور بهتر خواهد شد.
نظرتان راجع به سینمای كمدی ایران در سالهای اخیر چیست؟
مهمترین نكته در هر اثر هنری تازگی است. اگر اثر هنری تازه نباشد، مخاطباش را از دست میدهد. تئاتر ما هم مدتی است دچار این مشكل شده است. اثری كه سعی میكند فقط بخنداند و شوخی ركیك كند بهتدریج اقبال تماشاگر را از دست میدهد.
با توجه به حاشیههایی كه اخیرا برای برخی فیلمهای كمدی («رحمان ۱۴۰۰» و «ما همه با هم هستیم») پیش آمده، این نگرانی را نداشتید كه برای فیلم شما هم مشكلی پیش بیاید؟
«نیوكاسل» سال 95 ساخته شد. نزدیك به شش ماه زمان برد تا سازمان سینمایی مجوز كارگردانی من را بدهد. آن زمان قوانین اینگونه بود و كارگردان باید مجوز میگرفت. فیلمنامه بهرغم حساسیت خود ما بارها مورد بازنویسی قرار گرفت و تصحیح شد. جایی رسیدم كه خسته شده بودم. به هر جهت كار كمدی از هر نوع سخت است. 2500سال پیش، كمدینویس یونانی اریسطوفان هم شرایطی بهتر از ما نداشت. نگاه طناز یعنی این كه معیارهای مرسوم، غلط یا درست را به چالش میكشی. این كار سختی است و توان خاص خودش را میطلبد.
اگر بخواهیم راجع به بازیگران «نیوكاسل» صحبت كنیم اول از همه تركیبی از بازیگران شناختهشده كمدی به چشممان میآید. در واقع فیلم ویترین خوبی ارائه كرده كه میتواند از این طریق مخاطبان زیادی را جذب كند!
ماجرا از فیلمنامه شروع میشود. برخی از این شخصیتها در ایده و طرح اولیه موجود بودند و برخی را من در بازنویسی اضافه كردم. عادت دارم انگیزه تمام شخصیتها را تك به تك در فیلمنامه دنبال كنم. یعنی هربار فیلمنامه را با محوریت یك شخصیت و نیازهای او میخوانم. در انتخاب هم ملاك من تركیب بازیگران است. حمید گودرزی با جنس بازیای كه از او خواستم، مقابل سحرقریشی و جنس بازی متفاوتش جواب میدهد. به همین شكل نسرین مقانلو و سحر قریشی، حمید گودرزی و بهرام افشاری یا بابك نوری و ندا حسینی. اول میخواستم افغانهای پشتو نقش ساعت و زنش را بازی كنند، اما بابك نوری كه برای نقش دیگری آمده بود نظرم را عوض كرد و دیدم در تركیب بازیگران جای خوبی دارد. سه روز دیگر آمد و دیدم بابك درست مثل ساعت حرف میزند. شخصیتی كه ساعتها وقت گذاشتم تا كلماتش را بر مبنای لهجه كابلی بنویسم، همینطور نیما شاهرخ شاهی و رضا ناجی و رز رضوی. حتی بازیگران تازهكار هم مثل رضان بیلو، محمد ذوقی و آرزو عالی و امین مینایی به نسبت خوب عمل كردند. یعنی تفاوت زیادی بین بازی آنها و حرفهایها احساس نمیكنید.
«نیوكاسل» شروع خوبی در اكران داشته است. چقدر از شرایط اكران و وضعیت تخصیص سینما و سئانس به این فیلم راضی هستید؟
سالنهای خوبی در اختیار فیلم است. دفتر پخش تلاش میكند سئانسهای بیشتری برای فیلم بگیرد و امیدوارم این روند باعث بهتر دیده شدن فیلم شود. من ارتباط زیادی با شهرستانها دارم. بهدلیل سالها داوری جشنوارههای استانی و منطقهای تئاتر. تماسهایی در مورد سئانسهای شهرستانها داشتم و همه را به تهیهكننده و دفتر پخش منتقل كردم. امیدوارم با تلاش دفتر پخش شرایط از این هم بهتر شود. اما متاسفانه هنوز تبلیغ فیلمهای ما در واقع همان شكل سنتی دهان به دهان را دارد. كاش شرایط بهتر شود و این مهم سرمایه نیاز دارد. یكی از مهمترین مسائل بازگشت سرمایه است تا سرمایهگذار راغب باشد سرمایهاش را به بدنه سینما تزریق كند .