مرد جنایتكار در دادگاه بخشیده شد
4 شب بیخوابی برای تكه تكه كردن پدر
پسر معتاد كه پدرش را كشته و جسد وی را طی چهار شب در انباری خانه تكهتكه كرده بود تا در فرصتی مناسب آن را از خانه خارج كند، دیروز پای میز محاكمه ایستاد . خواهر و برادرهای وی از قصاص گذشتند و گفتند نمیتوانند برادرشان را بالای چوبه دار ببینند.
به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از عصر 16 بهمن
۹۶ بهدنبال تماس پسر جوانی با پلیس آغاز شد. وی از قتل فجیع پدر پیرش به دست برادرش به نام بهروز خبر داد.
وی گفت: چند روز بود از پدر پیرمان هیچ خبری نداشتیم. آخرین بار پدرمان با برادرمان بهروز در خانه تنها بود. اما بهروز ادعا میكرد پدرمان خانه را ترك كرده و دیگر باز نگشته است. ما چندجا را دنبال پدرمان گشتیم اما خبری از او بهدست نیاوردیم. چون بهروز معتاد بود، به او مشكوك شدیم. من از او خواستم حقیقت را بگوید و او را تهدید كردم تا اینكه به قتل اعتراف كرد و گفت پدرمان را كشته و جنازهاش را در انباری خانه قطعه قطعه كرده است. وقتی من و برادر دیگرم به انباری رفتیم با صحنه وحشتناكی روبهرو شدیم .
بهدنبال اظهارات این مرد پلیس به خانه مورد نظر در شمال تهران رفت و در انباری خانه با جسد مثله شده پیرمرد ۷۰ ساله به نام پیروز روبهرو شد. جسد به پزشكی قانونی منتقل شد و بهروز قتل را گردن گرفت.
وی دیروز در شعبه هشتم دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستاد .در ابتدای این جلسه دو برادر و خواهر وی اعلام گذشت كردند.
برادر بزرگ وی گفت: بهروز سالها بود اعتیاد داشت. او 20 سال از عمرش را بهخاطر سرقت و اعتیاد در زندان گذرانده بود. پدرمان گرچه آدم بداخلاقی بود، اما مستحق چنین مرگ سختی نبود. بهروز پدرمان را كشت و جسد او را تكه تكه كرد. من و خواهر و برادرم نمیتوانیم بهروز را بالای دار ببینیم به همین خاطر از قصاص گذشت میكنیم. اما از دادگاه میخواهیم تا بهروز را به حبس طولانی مدت محكوم كند؛ چرا كه گمان میكنیم وجود او برای جامعه خطرناك است.
دختر قربانی نیز در حالی كه اشك میریخت گفت: پدرمان گرچه در زندگی اشتباهات بزرگی مرتكب شده، اما هرگز مستحق چنین مرگی نبود. مادرمان بعد از این ماجرا بهشدت آسیب روحی دیده و چشمان او در آستانه نابینایی است. آبرویمان پیش فامیل و همسایهها رفته است اما نمیتوانیم برادرمان را قصاص كنیم. به همین خاطر برایش اشد مجازات میخواهیم.
سپس بهروز 47 ساله به اتهام قتل، اخفای جسد و جنایت بر میت در جایگاه ویژه ایستاد و اتهاماتش را قبول كرد. وی گفت: پدرم مرد بداخلاقی بود. او رفیقباز بود و به من و خواهر و برادرهایم سخت میگرفت. او بهشدت خسیس بود و حتی گاهی اوقات كه بیمار میشدیم پولی برای رفتن به بیمارستان به ما نمیداد. من از این وضعیت خسته شده و بارها با پدرم درگیر شده بودم.
وی ادامه داد: آن روز از پدرم پول میخواستم تا مواد بخرم اما او به من پول نداد. به همین خاطر با او درگیر شدم. دو برادرم سر كار بودند و خواهرم، مادرم را به بیمارستان برده بود كه بار دیگر سراغ پدرم رفتم تا از او پول بگیرم اما پدرم یكباره با شمشیری كه در خانه داشت به سمتم حمله كرد. من كه كنترل اعصابم را از دست داده بودم قمهای را كه داشتم برداشتم و یك ضربه به پدرم زدم. وقتی دیدم پدرم نفس نمیكشد جسد او را از طبقه بالا به داخل زیرزمین بردم. من طی چهار شب او را تكهتكه كردم. شبها وقتی خانوادهام میخوابیدند به انباری میرفتم و با اره بخشهایی از جسد را تكه تكه و آن را میان اسباب و اثاثیه داخل انباری جاساز میكردم تا در فرصتی مناسب از خانه بیرون ببرم اما برادر كوچكم كه به ماجرا مشكوك شده بود تهدیدم كرد اگر حقیقت را نگویم پلیس را خبر میكند. من به او گفته بودم پدرم از خانه بیرون رفته و بازنگشته است اما او حرف مرا باور نكرد تا اینكه ناچار شدم حقیقت را بگویم.
وی ادامه داد: من ۴۰ سال از زندگیام را فقط عذاب كشیدم. ۲۰ سال از عمرم را به اتهام ۱۵ فقره سرقت و اعتیاد در زندان بودم. باقی عمرم را هم در كوچه و خیابانها سپری كردم. سختگیریهای پدرم باعث شد چیزی از زندگی نفهمم.
وی بهعنوان آخرین دفاع گفت: من حرفی برای گفتن ندارم ولی از قضات دادگاه میخواهم تا كمكم كنند.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر كنند.
به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از عصر 16 بهمن
۹۶ بهدنبال تماس پسر جوانی با پلیس آغاز شد. وی از قتل فجیع پدر پیرش به دست برادرش به نام بهروز خبر داد.
وی گفت: چند روز بود از پدر پیرمان هیچ خبری نداشتیم. آخرین بار پدرمان با برادرمان بهروز در خانه تنها بود. اما بهروز ادعا میكرد پدرمان خانه را ترك كرده و دیگر باز نگشته است. ما چندجا را دنبال پدرمان گشتیم اما خبری از او بهدست نیاوردیم. چون بهروز معتاد بود، به او مشكوك شدیم. من از او خواستم حقیقت را بگوید و او را تهدید كردم تا اینكه به قتل اعتراف كرد و گفت پدرمان را كشته و جنازهاش را در انباری خانه قطعه قطعه كرده است. وقتی من و برادر دیگرم به انباری رفتیم با صحنه وحشتناكی روبهرو شدیم .
بهدنبال اظهارات این مرد پلیس به خانه مورد نظر در شمال تهران رفت و در انباری خانه با جسد مثله شده پیرمرد ۷۰ ساله به نام پیروز روبهرو شد. جسد به پزشكی قانونی منتقل شد و بهروز قتل را گردن گرفت.
وی دیروز در شعبه هشتم دادگاه كیفری یك استان تهران پای میز محاكمه ایستاد .در ابتدای این جلسه دو برادر و خواهر وی اعلام گذشت كردند.
برادر بزرگ وی گفت: بهروز سالها بود اعتیاد داشت. او 20 سال از عمرش را بهخاطر سرقت و اعتیاد در زندان گذرانده بود. پدرمان گرچه آدم بداخلاقی بود، اما مستحق چنین مرگ سختی نبود. بهروز پدرمان را كشت و جسد او را تكه تكه كرد. من و خواهر و برادرم نمیتوانیم بهروز را بالای دار ببینیم به همین خاطر از قصاص گذشت میكنیم. اما از دادگاه میخواهیم تا بهروز را به حبس طولانی مدت محكوم كند؛ چرا كه گمان میكنیم وجود او برای جامعه خطرناك است.
دختر قربانی نیز در حالی كه اشك میریخت گفت: پدرمان گرچه در زندگی اشتباهات بزرگی مرتكب شده، اما هرگز مستحق چنین مرگی نبود. مادرمان بعد از این ماجرا بهشدت آسیب روحی دیده و چشمان او در آستانه نابینایی است. آبرویمان پیش فامیل و همسایهها رفته است اما نمیتوانیم برادرمان را قصاص كنیم. به همین خاطر برایش اشد مجازات میخواهیم.
سپس بهروز 47 ساله به اتهام قتل، اخفای جسد و جنایت بر میت در جایگاه ویژه ایستاد و اتهاماتش را قبول كرد. وی گفت: پدرم مرد بداخلاقی بود. او رفیقباز بود و به من و خواهر و برادرهایم سخت میگرفت. او بهشدت خسیس بود و حتی گاهی اوقات كه بیمار میشدیم پولی برای رفتن به بیمارستان به ما نمیداد. من از این وضعیت خسته شده و بارها با پدرم درگیر شده بودم.
وی ادامه داد: آن روز از پدرم پول میخواستم تا مواد بخرم اما او به من پول نداد. به همین خاطر با او درگیر شدم. دو برادرم سر كار بودند و خواهرم، مادرم را به بیمارستان برده بود كه بار دیگر سراغ پدرم رفتم تا از او پول بگیرم اما پدرم یكباره با شمشیری كه در خانه داشت به سمتم حمله كرد. من كه كنترل اعصابم را از دست داده بودم قمهای را كه داشتم برداشتم و یك ضربه به پدرم زدم. وقتی دیدم پدرم نفس نمیكشد جسد او را از طبقه بالا به داخل زیرزمین بردم. من طی چهار شب او را تكهتكه كردم. شبها وقتی خانوادهام میخوابیدند به انباری میرفتم و با اره بخشهایی از جسد را تكه تكه و آن را میان اسباب و اثاثیه داخل انباری جاساز میكردم تا در فرصتی مناسب از خانه بیرون ببرم اما برادر كوچكم كه به ماجرا مشكوك شده بود تهدیدم كرد اگر حقیقت را نگویم پلیس را خبر میكند. من به او گفته بودم پدرم از خانه بیرون رفته و بازنگشته است اما او حرف مرا باور نكرد تا اینكه ناچار شدم حقیقت را بگویم.
وی ادامه داد: من ۴۰ سال از زندگیام را فقط عذاب كشیدم. ۲۰ سال از عمرم را به اتهام ۱۵ فقره سرقت و اعتیاد در زندان بودم. باقی عمرم را هم در كوچه و خیابانها سپری كردم. سختگیریهای پدرم باعث شد چیزی از زندگی نفهمم.
وی بهعنوان آخرین دفاع گفت: من حرفی برای گفتن ندارم ولی از قضات دادگاه میخواهم تا كمكم كنند.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر كنند.
تیتر خبرها
-
سقوط مرگبار پراید به عمق ۵۰ متری دره
-
تراژدی خانوادگی
-
كابوس خودكشی
-
4 شب بیخوابی برای تكه تكه كردن پدر
-
مرگ مشكوك بعد از طلاق هفتمین زن
-
ناكامی زن گانگستر در سرقت مسلحانه از طلافروشی
-
دستگیری شیطان جنوب پایتخت
-
تنبیه شدید دانشآموز به دست معلم
-
مرگ 2 زن در انفجار خانه باغ
-
13 كشته و مصدوم در تصادف زنجیرهای
-
دستگیری «اصغر هندی» برای سی و یكمین بار