هنرمندان معتقدند كمرنگ بودن حمایتهای دولتی در عرصه فرهنگ و هنر، فضا را به سمت تلاش برای درآمد بیشتر سوق داده تا فرهنگسازی
دولت كجاست؟
گلایهها فراوان است. هنرمندان بسیاری به روند موجود در مدیریت هنری كشور انتقاد دارند، انتقادی كه هر چند مربوط به یكی دو سال اخیر نیست، اما ظاهر امر نشان میدهد روندی صعودی به خود گرفته و اعتراض و انتقادات بیشتری در پی داشته است.
نمونه واضح این مورد حرفهای محمد معتمدی، خواننده موسیقی ایرانی بود. او به این موضوع مهم اشاره كرده بود كه جریانی موسیقی كشور را در دست خود گرفته و فضای كار و فعالیت را برای موسیقی ایرانی دشوار كرده است.
جریانی كه ما هم بارها دربارهاش نوشته و این نكته را گوشزد كرده بودیم كه موسیقی شده راه كسب درآمد بیشتر برای كنسرت گذاران و از مسیر فرهنگسازی روز به روز دورتر میشود.
روز گذشته محمود عزیزی، بازیگر باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون هم در گفتوگویی با ایسنا، به این موضوع اشاره كرد او با تاكید براینكه برخی طرحهایی كه در مجموعههای مختلف اجرا میشوند بیشتر برای ارائه بیلان كاری است، میگوید: اگر قرار است در وزارت ارشاد طرح ساماندهی و چابكسازی پیاده شود چرا از راس هرم این وزارتخانه شروع نمیكنند و چرا نظر هنرمندان و متخصصان را نمیپرسند؟
یكی از موضوعات مهمی كه انتقادات هنرمندان را در پی داشته، مشاركت پایین وزارت ارشاد در حمایت از تئاتر و موسیقی ایرانی و كلاسیك است. هنرمندان این عرصهها با بررسی نمونههای مشابه در دیگر كشورها بر این تاكید دارند كه دولت باید از برخی هنرها حمایت پررنگتری داشته باشد، نه اینكه با شانه خالی كردن از زیر بار این موضوع عرصه را برای پررنگ و همه گیر شدن تئاترهای تجملی و پولساز فراهم كند.
عزیزی هم بر این مسائل تاكید داشته و میگوید: در همه كشورهای استكباری و غیراستكباری یك بودجه عمومی برای فرهنگ و هنر و حفظ ارزشهای فرهنگی و هنری وجود دارد تا مثلا گروههای نمایشی با استفاده از امكانات دولتی تقویت شوند. آنهایی هم كه با هدف تجارت كار میكردند داستانی متفاوت داشتهاند. درواقع حمایتهای مشخصی در بخش دولتی و شهری برای تئاتر ملی، تئاتر دولتی، تئاتر تجربی و تئاتر آزاد وجود دارد ولی هیچ كدام از آنها را اینجا نمیبینیم چون شرح وظایف ارشاد نسبت به موضوع تئاتر و به طور كلی هنر معلوم نیست.
او ادامه میدهد: در چنین وضعی ماجرای ادغام بحثهای اساسی دارد، چون هر كاری باید با این هدف كه به جامعه هنری آرامش دهد دنبال شود اما همین الان اگر یك بررسی ساده و سرانگشتی كنید و ببینید چه طبقهای از جامعه میتوانند هفتهای دوبار به سینما بروند یا تئاتر ببینند و تابلو بخرند معلوم میشود سیاست دولت چه بوده و چه هست، چون نشان داده میشود بخش زیادی از جامعه فراموش شدهاند.
نمونه واضح این مورد حرفهای محمد معتمدی، خواننده موسیقی ایرانی بود. او به این موضوع مهم اشاره كرده بود كه جریانی موسیقی كشور را در دست خود گرفته و فضای كار و فعالیت را برای موسیقی ایرانی دشوار كرده است.
جریانی كه ما هم بارها دربارهاش نوشته و این نكته را گوشزد كرده بودیم كه موسیقی شده راه كسب درآمد بیشتر برای كنسرت گذاران و از مسیر فرهنگسازی روز به روز دورتر میشود.
روز گذشته محمود عزیزی، بازیگر باسابقه تئاتر، سینما و تلویزیون هم در گفتوگویی با ایسنا، به این موضوع اشاره كرد او با تاكید براینكه برخی طرحهایی كه در مجموعههای مختلف اجرا میشوند بیشتر برای ارائه بیلان كاری است، میگوید: اگر قرار است در وزارت ارشاد طرح ساماندهی و چابكسازی پیاده شود چرا از راس هرم این وزارتخانه شروع نمیكنند و چرا نظر هنرمندان و متخصصان را نمیپرسند؟
یكی از موضوعات مهمی كه انتقادات هنرمندان را در پی داشته، مشاركت پایین وزارت ارشاد در حمایت از تئاتر و موسیقی ایرانی و كلاسیك است. هنرمندان این عرصهها با بررسی نمونههای مشابه در دیگر كشورها بر این تاكید دارند كه دولت باید از برخی هنرها حمایت پررنگتری داشته باشد، نه اینكه با شانه خالی كردن از زیر بار این موضوع عرصه را برای پررنگ و همه گیر شدن تئاترهای تجملی و پولساز فراهم كند.
عزیزی هم بر این مسائل تاكید داشته و میگوید: در همه كشورهای استكباری و غیراستكباری یك بودجه عمومی برای فرهنگ و هنر و حفظ ارزشهای فرهنگی و هنری وجود دارد تا مثلا گروههای نمایشی با استفاده از امكانات دولتی تقویت شوند. آنهایی هم كه با هدف تجارت كار میكردند داستانی متفاوت داشتهاند. درواقع حمایتهای مشخصی در بخش دولتی و شهری برای تئاتر ملی، تئاتر دولتی، تئاتر تجربی و تئاتر آزاد وجود دارد ولی هیچ كدام از آنها را اینجا نمیبینیم چون شرح وظایف ارشاد نسبت به موضوع تئاتر و به طور كلی هنر معلوم نیست.
او ادامه میدهد: در چنین وضعی ماجرای ادغام بحثهای اساسی دارد، چون هر كاری باید با این هدف كه به جامعه هنری آرامش دهد دنبال شود اما همین الان اگر یك بررسی ساده و سرانگشتی كنید و ببینید چه طبقهای از جامعه میتوانند هفتهای دوبار به سینما بروند یا تئاتر ببینند و تابلو بخرند معلوم میشود سیاست دولت چه بوده و چه هست، چون نشان داده میشود بخش زیادی از جامعه فراموش شدهاند.