با وجود ظرفیتها و امکانات مناسب شهرداریهای تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور، نتوانستهاند شور و حال محرمی را به کوچه و خیابان بیاورند
کتیبههای کمرنگ
شهر هر سال در همین ایام سیاهپوش شده و چهره دیگری به خودش میگیرد. پارچههای سیاه، پرچمهای سبز و قرمز، علم و كتلها و دیگر مظاهر عزاداری ایام شهادت سید و سالار شهیدان، خبر از آیینهایی هر ساله میدهد كه قدمتی طولانی دارند و چندین قرن است ادامه پیدا كردهاند. حالا حسابش را بكنید آیینی كه چند قرن قدمت دارد، طبعا سنتها و آداب هنری خود را هم در گذر زمان شكل داده است. هنر ایرانی- اسلامی از كنار عاشورا بیتفاوت نگذشته، شاهكارهایی به مرور زمان خلق شده و بخشی از حافظه جمعی مردم شدهاند. از نوحههای قدیمی گرفته تا اشعار و كتیبهها و انواع دیگر آثار هنری همه در محضر واقعه كربلا به زانوی ادب نشسته و سهم خود را ادا كردهاند. طبیعتا در چنین ایامی نهادهای مربوطه هم وارد عمل میشوند تا در و دیوار شهر، كوچهها و خیابانها حال و هوای دیگری به خود بگیرند و چهره شهر را متناسب با ایام ماهمحرم تغییر دهند. امسال تهران چهره عجیبی به خود گرفته است، نهتنها تهران كه به نظر میرسد تبلیغات محیطی شهر مشهد هم برای ایام ماهمحرم امسال شكلی به خود گرفته كه واكنش مردم شهر را در بر داشته است.
سازمان زیباسازی شهرداری در تهران و البته در مشهد سعی كردهاند، پوسترهای شهری مینیمال و مفهومی را اجرا كنند. پوسترهایی كه شاید درباره موضوع دیگری میتوانستند تاثیرگذار هم باشند، اما به نظر میرسد در این یك مورد موفق به تاثیرگذاری كه نشدهاند، هیچ ... در برخی موارد مخاطب را با حسی خنثی بدرقه كرده یا به اعتراض هم وا داشتهاند. حالا ماجرا چیست و چرا طرحهای مینیمال امسال نتوانستهاند مخاطب را راضی كرده و حال و هوای عاشورایی به شهر بدهند؟ بخشی از ماجرا را میتوان در همین نكته دانست كه حافظه ما نسبت به آیینهای ایام محرم شكل گرفته است. كتیبههای قدیمی عاشورایی، خوشنویسیها و هنرهای مشابه در حافظه جمعی ما شكل گرفتهاند. هنرهایی كه دارای المانهایی هستند كه میتوانند بهتر از هر چیزی بگویند محرم آمده است و این حال و هوا را به مخاطب خود هم منتقل كنند. جالب است سازمان زیباسازی شهرداری چند سالی است نشان داده قصد ترویج معماری ایرانی -اسلامی را در شهر دارد و چهره بسیاری از بناهای نوساز هم به همین واسطه تغییر كردهاند. آن وقت همین سازمان در تبلیغ ماه محرم امسال از فرهنگ ایرانی -اسلامی و موتیفهای آشنا برای مخاطب فاصله گرفته است.
پیتزا به جای قیمه!
ما مردمان فرهنگی هستیم كه وقتی وارد یك بنا مانند مسجد هم میشویم كاشیكاریها و كتیبه نگاری ها، خطوط و موتیفهای به كار رفته در آنها عمیقا جذبمان میكنند و درك آنها برایمان ساده است، حتی اگر نتوانیم درباره این موضوع حرف زده و دلایل مفصلی بیاوریم، در این نكته شكی نیست كه حال خوشی داریم و میتوانیم بگوییم در فضاسازی ای قرار گرفته ایم كه میتواند حس آرامش لازم را به ما منتقل كند.
برای گفتن از عاشورا هم طبعا فضایی كه برای مخاطب آشناست و در ذهنش شكل گرفته میتواند او را به تاثیر و تاثر وادارد. طبعا ورود به فضای هنر جدید ابزار خوبی برای برنامههای مناسبتی كه ریشه در فرهنگ اسلامی و البته یك عمر پیشینه هنری دارد، نخواهد بود. مثلا فكرش را بكنید اگر به شما بگویند روز عاشورا قرار است به جای قیمه پیتزا بدهند، احتمالا خندهتان بگیرد یا ماجرا برایتان ملموس نباشد. ظهر عاشورا با نوع عزاداری و نذریهای خاص خودش، با علم و كتل، زنجیرزنی و سینهزنی و دیگر آیینهای مشابه در ذهن همه شكل گرفته است. آیینی اسلامی كه باید برای تبلیغش هم سراغ هنر اسلامی رفت. امسال اما همه چیز در تهران و مشهد كه تاكنون شهروندان هم اعتراضهایشان را اعلام كردهاند، به گونهای پیش رفته كه میشود گفت انگار در شهر محرم كمرنگتر از سالهای پیش است.