نسخه Pdf

شیفتگان داستان  دزد و پلیس

خاطرات و تجربیات كارگردان‌های پلیسی‌ساز

شیفتگان داستان دزد و پلیس

با وجود آن‌كه گونه پلیسی و معمایی جزو گونه‌های پرطرفدار در آثار سینمایی و تلویزیونی ایران و جهان است چند سالی می‌شود در ایران این ژانر مغفول مانده است و كمتر كارگردانی پیدا می‌شود به سمت ساخت چنین مجموعه‌هایی برود. با این وجود كارگردان‌هایی هستند كه از دیرباز تاكنون با وجود ساخت فیلم و سریال‌های متنوع اما به كارگردان‌های پلیسی‌ساز شناخته می‌شوند. هشدارهای پلیس، آینه عبرت، شلیك نهایی، خواب و بیدار، حس سوم، فوق سری، كلانتر، هوش سیاه، گشت ویژه و... نام سریال‌هایی است كه تا حدودی در این زمینه توانسته‌اند موفق عمل كنند و برای همین می‌توان از آنها با عنوان سریال‌های ماندگار پلیسی یاد كرد. سریال‌هایی كه ساخته كارگردان‌هایی مانند مهدی‌فخیم‌زاده، محسن شاه‌محمدی، مسعود آب‌پرور و مهرداد خوشبخت است.

آزاده باقری

 مهدی فخیم‌زاده؛  عاشق پلیس بازی!
مهدی فخیم‌زاده از آن كارگردان‌هایی است كه به دلیل قرار گرفتن در مقابل دوربین چهره نام‌آشنایی است كه بسیاری او را با نام‌های نمكی، اصغر كپك و... می‌شناسند. او با ساخت سریال‌های پلیسی مخصوصا خواب و بیدار و معرفی یك شخصیت زن منفی جدید به نام ناتاشا با بازی رویا نونهالی به‌خوبی توانست جایی در میان مخاطبان باز كند. او در گفت‌و‌گویی به این نكته اشاره كرده بود كه یافتن ذائقه مخاطبان كار ساده‌ای نیست. 
البته فخیم‌زاده به این موضوع نیز اشاره می‌كند كه ضعف كارهای پلیسی یا هر كار دیگری لزوما كمبود امكانات ساخت نیست، بلكه نوع نگاه كارگردان به آن كار و نوع قصه نیز می‌تواند در خوب و بد شدن یك سریال اثرگذار باشد. او در گفت‌و‌گویی در همین زمینه گفته بود: «مهم این است كه شما از امكاناتی كه دارید چگونه استفاده می‌كنید. درست است در كارهای پلیسی كه داشتم همیشه از همكاری نیروی انتظامی برخوردار بودم؛ اما اگر بلد نبودم از این امكانات استفاده كنم آنها را هدر می‌دادم و كار ضعیفی مانند كارهایی می‌ساختم كه باعث خنده مخاطب شود.» 
این كارگردان همچنین درباره تغییر نگاه كلیشه‌ای نسبت به شخصیت‌های مثبت كه در گونه‌های پلیسی آن شخصیت مثبت پلیس است گفته بود: «به هر حال پلیس‌ها هم اشتباه می‌كنند؛ اما كسی به عمد خطا نمی‌كند. از طرف دیگر بدی و پلیدی و نامردی هم در جامعه وجود دارد؛ اما هنوز به درستی به آن پرداخته نشده است. از این رو در تمام مدت كار سعی كردم پلیسی خلق كنم كه در عین دوست داشتنی بودن در برخورد با خطاكارها خشن باشد.»
به گفته فخیم‌زاده جذابیت گونه پلیسی به دو عامل مهم بر می‌گردد، نخست این‌كه این گونه یكی از گونه‌های مهم در عرصه تولید سینما و تلویزیون است كه برای مخاطب جذابیت زیادی دارد. چون این نوع فیلمنامه‌ها از تعلیق و كشمكش زیاد با استفاده از زمینه‌های پلیسی برخوردار است و همین مساله این نوع آثار را بسیار جذاب می‌كند. برای همین هم در حال حاضر حدود 70 درصد از تولیدات سینما و تلویزیون آمریكا و اروپا یا درباره مسائل پلیسی است یا به مسائل پلیسی ربط دارد. 
فخیم‌زاده عقیده دارد راه برون رفت سینمای ایران از وضعیت كنونی و توجه به چرخه اقتصاد سینما توجه به سینمای پلیسی است، چون كشمكش در ذات این سینما است و این نوع آثار می‌تواند ذهن مخاطب را درگیر كند. البته اگر یاد گرفته شود فیلم‌هایی با این مضمون را خوب ساخت و از ولنگاری و شلختگی دست برداشته شود. 
مسعود آب‌پرور؛ ماجرای مجرم اینترنتی
زمانی كه سریال هوش سیاه پخش شد با استقبال بسیاری مواجه شد و برای همین هم فصل دوم آن هم ساخته شد. سریالی كه نگاه تازه‌ای به ژانر پلیسی داشت و نگاهی به جرایم رایانه‌ای شد. جرایمی كه اتفاقا در سریال‌های ایرانی كمتر به آن پرداخته شده بود و برای همین هم جذابیت خود را در میان مخاطبان داشت. هرچند انتقادهایی به آن وارد بود؛ اما در هر صورت به عنوان نخستین سریالی كه در این زمینه ساخته شده است می‌توان به آن نمره قبولی داد. 
این ساخته مسعود آب‌پرور است، تلاشش بر آن بوده تا در انتخاب بازیگر كلیشه‌هارا كنار بگذارد. برای همین وی در گفت‌و‌گویی گفته بود: «در انتخاب بازیگر كلیشه گریز هستم و در انتخابم از بازیگرانی كه تا كنون نقش پلیس، دزد و... را بازی كرده‌اند كنار می‌گذارم؛ در هوش سیاه هم به دنبال بازیگری بودم كه علاوه بر برخورداری از شرایط فیزیكی مناسب تاكنون این نقش پلیس را بازی نكرده باشد.» 
او حتی پار را فراتر گذاشته و تابویی را شكست كه شاید تا قبل از آن كمتر پیش آمده بود و آن هم نشان دادن پلیس خلافكار است: «بخشی از این موضوع به ما كه برنامه‌ساز و تولیدكننده هستیم مربوط می‌شود و بخشی دیگر نیز واقعا به ما مربوط نیست. یعنی به ناظران و دستگاه‌های گیرنده‌ای كه وجود دارند،‌ ربط پیدا می‌كند. به عنوان مثال فرض كنید تا چند سال قبل، پلیس در برابر وجود یك پلیس خلافكار یا كسی كه خارج از چارچوب و قاعده كاری خود عمل می‌كند، به شدت مقاومت می‌كرد و از این ماجرا وحشت داشت اما اكنون این وسعت دید پدید آمده كه یك پلیس خلافكار هم می‌تواند در بین پلیس‌های درستكار ما باشد.»  این كارگردان همچنین تاكید دارد موضوعات بسیاری است كه می‌توان از روی آنها فیلم‌های خوبی ساخت اما بی‌توجهی به این موضوعات موجب می‌شود تا همچنان فیلمی كه ارزش سرمایه‌گذاری، ساخته شدن و تماشا داشته باشد، ساخته نشود. 
محسن شاه‌محمدی؛  کلانتر را به خاطر  بسپارید
سریال‌های شلیك نهایی، كلانتر 1، 2 و 3 سریال‌های با ژانر پلیسی ساخته محسن شاه‌محمدی هستند. كارگردانی كه می‌توان از او به عنوان نخستین كارگردان بعد از انقلاب یاد كرد كه وارد این گونه شد و اتفاقا خیلی هم خوب توانست ذائقه مخاطب را شناخته و آنها را با خود همراه كند. 
او یكی از اصلی‌ترین علت‌هایی كه باعث شده است مخاطب به سمت موضوعات پلیسی گرایش پیدا كند را در این می‌داند كه مردم ناشناخته‌ها را دوست دارند و دنیای تبهكاران یكی از همین ناشناخته‌هاست كه در همه جای دنیا هم همین طور است. مردم در این گونه آثار پلیسی و جنایی چیزی را می‌بینند كه خودشان هرگز قادر به تجربه آن نیستند.
اما یكی از مهم‌ترین ضعف‌هایی كه در حال حاضر شاهد آن هستیم سفارشی ساخته شدن این دست از سریال‌ها و مجموعه‌هاست كه معمولا از سوی ناجا صورت می‌گیرد. اتفاقی كه در نهایت موجب می‌شود  سبك و سیاق سریال به سمتی برود كه با ذائقه سفارش‌دهنده نه مخاطب و سازنده خوش بیاید. موضوعی كه به باور بسیاری از كارگردانان می‌تواند ضربه‌ای اساسی به جذابیت، شخصیت‌پردازی و برخی موضوعاتی باشد. در حالی كه اگر چنین نقطه ضعفی برداشته شود در این شرایط است كه می‌توان امیدوار بود این دسته از سریال‌سازی‌ها هم بیشتر مورد توجه كارگردان‌های مختلف قرار می‌گیرد و هم مخاطب‌ها نسبت به آنها واكنش مثبت داشته و به عنوان مخاطب پر و پا قرص پای تلویزیون نشسته و آن را دنبال می‌كنند. 
شاه‌محمدی نیز با تاكید بر این موضوع در گفت‌و‌گویی بیان كرده بود: «ناجا در اكثر تولیدات پلیسی مشاركت داشته و دارد و هزینه ساخت آن را می‌پردازد. نكته‌ای كه در حال حاضر به این اتفاق منجر شده تغییر نگاه مدیران است. قبلا اگر كاری می‌ساختند، هدف متفاوتی پشت آن بود. بیشترین چشم‌اندازی كه برای یك كار پلیسی در نظر گرفته می‌شد كاهش بزهكاری و آگاه كردن مردم برای پرهیز از آن بود. ولی الان موضوع فرق كرده و دغدغه مدیران بیشتر كسب رضایت مسؤولان بالادستی است و نقش جذابیت برای مخاطب در موفقیت یك اثر خیلی جدی گرفته نمی‌شود.» 
ضمیمه قفسه کتاب