نسخه Pdf

سریال‌های خوب برای پلیس‌های خوب

مخاطبان تلویزیون كدام بازیگران را با نقش‌های پلیسی‌شان به یاد می‌آورند؟

سریال‌های خوب برای پلیس‌های خوب

ژانر پلیسی همیشه یكی از آن ژانرهای پرطرفدار هم برای سینما هم برای تلویزیون در سراسر دنیا بوده است. معمولا هم این نوع فیلم و سریال‌ها فارغ از خوب یا بد‌بودن آنها، مخاطبان زیادی دارد در حالی كه شاید تعداد فیلم و سریال‌های ایرانی كه به‌یاد‌ماندنی بوده و اصولی ساخته شده باشند، انگشت‌شمار باشد. اولین سریال پلیسی كه برای تلویزیون ساخته شد سریال «چنگك» به كارگردانی فریبرز صالح بود كه سال 56 از تلویزیون پخش شد. این مجموعه مانند كارهای مهدی‌فخیم‌زاده كمی چاشنی طنز داشت و در هر قسمت به یكی از مشكلات جامعه و زندگی اجتماعی با نگاهی طنز پرداخته می‌شد. اما در میان تمام سریال‌های پلیسی، سریال‌هایی بوده‌اند كه در زمان پخش‌شان حسابی گل كرده و بیشتر در ذهن مخاطب مانده‌اند. همین‌طور بازیگرانی بوده‌اند كه در نقش‌های پلیسی بیشتر درخشیده‌اند و نقش‌شان به نوعی ماندگار شده است. این بار سری به دنیای پلیس‌های ماندگار سریال‌ها زده‌ایم.

الهام فیروزبخت

عبدالرضا اكبری در مزد ترس
تا قبل از این سریال، تمام سریال‌های پلیسی از شبكه یك پخش می‌شد. «مزد ترس» اولین سریال در ژانر حادثه‌ای بود كه از شبكه دو سیما پخش شد. سروان محمدی (با بازی عبدالرضا اكبری) طی مأموریتی، مسؤول پیگیری قتل یك نوازنده اركستر سمفونیك می‌شود كه جسد سوخته‌اش را در محل تخلیه زباله پیدا كرده‌اند. او طی تحقیقات فراوان به سرنخ‌هایی از قاتلان این نوازنده دست پیدا می‌كند اما وقتی جسد دختر خود را در صندوق عقب ماشینش پیدا می‌كند، متوجه می‌شود قضیه خیلی جدی‌تر از این حرف‌هاست و با گروه خطرناكی رو‌به‌روست و از پیگیری پرونده منصرف می‌شود. در این سریال قالب متداول پلیس‌های اتو كشیده برای اولین‌بار شكسته شد. سروان محمدی یك زندگی معمولی و رفتار كاملا شبیه رفتار مردم معمولی داشت. مجرمی كه دنبالش می‌گشت آدمی فوق‌العاده باهوش بود. پلیس این سریال به این خاطر در ذهن مخاطبان ماند، اولا چون عبدالرضا اكبری بازی درخشانی در این فیلم انجام داده بود، دوما پلیس این بار قهرمان داستان نبود و شكست پلیس سریال در مقابل مجرم چیزی نبود كه انتظارش را داشته باشد.

كامبیز دیرباز در میكائیل
تجربه موفق «دیوار» احتمالا سیروس مقدم را به سمت ساخت یك سریال پلیسی دیگر كشاند. همكاری دوم سیروس مقدم و حمید نعمت‌ا... فروردین سال 94 روی آنتن شبكه یك رفت و با استقبال مخاطبان رو‌به‌رو شد. این سریال هم مانند تجربه قبلی مقدم قرار بود روی دیگر زندگی پلیس‌ها را به مخاطب نشان دهد. رسول با بازی كاوه سماك‌باشی دوست گرمابه و گلستان میكائیل با بازی كامبیز دیرباز كه به اشتباه در درگیری اشرار كشته می‌شود. میكائیل تصمیم می‌گیرد برای احقاق حق مظلومان منطقه «شصت درجه» كه درجه خشونت بسیار بالاست، رو‌به‌روی اشرار بایستد و نگذارد خون رفیقش پایمال شود. میكائیل به لحاظ تفكر و نگاه، تفاوت‌هایی با سایر پلیس‌ها دارد كه تاكنون دیده‌ایم. او معتقد است هر كجا كه حقی ناحق می‌شود باید از مظلوم دفاع كند. هرچند او در حال انجام مأموریت نباشد. دیدگاه میكائیل این است كه هر قانون و تبصره‌ای كه وجود دارد، عمومی است. در حین داستان همین پلیس قاطع و جدی كه اشرار منطقه لحظه‌ای از دستش در امان نیستند، درگیر یك داستان عاشقانه می‌شود تا به مخاطب بفهماند پلیس‌ها پشت ستاره‌های حلبی‌شان قلبی از طلا دارند.

آتیلا پسیانی در دیوار
سال 91 سیروس مقدم بار دیگر یك سریال پلیسی را روی آنتن شبكه یك برد كه روایتگر یك باند تبهكاری به سركردگی جمیل با بازی مهدی سلطانی بود. جمیل سال‌ها قبل توسط همسر خواهرش سرگرد سبزی با بازی آتیلا پسیانی به زندان افتاده و حالا در آستانه آزادی از زندان بود. نكته‌ای كه باعث شد نقشی كه آتیلا پسیانی در آن بازی كرده بود دیده شود، این بود كه این پلیس با تمام پلیس‌هایی كه قبل‌تر در سریال‌ها دیده شده بود تفاوت‌های فراوانی داشت. رابطه قهرمان و ضد‌قهرمان این سریال تنها رابطه پلیس و مجرم نبود. این دو نسبت خانوادگی داشتند و از این رو همسر سرگرد سبزی تحت فشار روانی شدیدی قرار داشت. از طرف دیگر درست در آستانه آزادی جمیل رابطه عاطفی بین پسر سرگرد سبزی و دختر جمیل اتفاق افتاده و همین مساله شغل سرگرد را تحت‌تاثیر قرار داده است.

ایرج نوذری كلانتر
كارگردان این سریال قبل‌تر سریال پلیسی شلیك نهایی را روی آنتن برده بود و بعد از گذشت هشت سال ساخت سریال كلانتر را آغاز كرد. این مجموعه تلویزیونی داستان سرگرد علی امیری (با بازی ایرج نوذری) و ستوان رضا بیات (با بازی بابك نوری) بود كه در سه اپیزود به حل معماهای پلیسی می‌پرداخت. این سریال از آن دسته سریال‌های پلیسی بزن و بكش نبود و سرگرد امیری این سریال با تكیه بر هوشش معماهای جنایی این سریال را حل می‌كرد. نوذری در این سریال یك سرگرد چهارشانه و خوش‌تیپ بود كه با تیزبینی، نقشه مجرمان را نقش بر آب می‌كرد و همین نبوغ و هوشش باعث شد این نقش در میان نقش‌هایی كه بازی كرده است، ماندگار شود. البته مخاطبان خود نوذری را هم دوست داشتند، چرا كه كلانتر یک به نسبت كلانتر 2 مخاطبان بیشتری داشت و در كلانتر 3 با افت شدید ساختار و فیلمنامه و همچنین بازی بازیگران بسیاری از مخاطبانش را از دست داد. از طرفی نبود ایرج نوذری در كلانتر 3 حسابی توی ذوق مخاطب زد و آن‌طور كه باید و شاید دیده نشد.

احمد نجفی در كارآگاه علوی
این سریال با سریال‌هایی که تا به حال پخش شده بود، فرق داشت. ماجراهای پلیسی این سریال بین سال‌های 1308 تا 1314 اتفاق می‌افتاد. داستان سریال همان‌طور كه از نامش پیداست در مورد كارگاه علوی با بازی احمد نجفی بود كه در اداره تامینات كار می‌كرد و با اتفاقات عجیبی رو‌به‌رو بود كه هر كدام از این اتفاق‌ها در قالب یك قسمت برای بیننده‌ها روایت می‌شد. بازی خوب احمد نجفی با لحن خاصش در بیان دیالوگ‌ها به عنوان یك كارآگاه كه بعد از تبعید دوباره به كار فراخوانده شده و در تمام پرونده‌ها مو را از ماست بیرون می‌كشد و همه جا دنبال سرنخ می‌گردد یكی از دلایلی است كه این سریال و این نقش بعد از گذشت 23‌سال هنوز هم جزو سریال‌های محبوب مخاطبان تلویزیون باشد و خیلی از همین مخاطبان احمد نجفی را با كارآگاه علوی به یاد می‌آورند و می‌شناسند. البته بعدتر كارآگاه علوی 2 هم ساخته شد كه در آن جناب كارآگاه به افشای پرونده‌های فساد رژیم شاه می‌پرداخت و مثل كارآگاه علوی 1 دیده نشد و به كیفیت سری اولش نبود.

شهاب حسینی در پلیس جوان
تقریبا پنج سالی بود كه شبكه‌ها از حضور چنین سریال‌هایی خالی بود تا این‌كه سیروس مقدم با پلیس جوان روی آنتن شبكه سه آمد. پلیس جوان که اولین سریال جدی مقدم در مقام کارگردان به حساب می‌آید و با موضوع چالشیش که در رابطه با یک باند قاچاق اعضا و بیماری ایدز بود خیلی زود برسر زبان‌ها افتاد.یونس (با بازی شهاب حسینی) نقش اول این سریال بود كه پدرش كه یك قاضی دادگستری بود به طرز خیلی مشكوكی
 به قتل رسید. یونس به توصیه مادرش وارد دانشكده پلیس شد. 
او در خلال جست‌وجوی علت قتل پدرش با ماجراهای جدید درگیر می‌شود. شاید پلیس جوان بیشتر به این دلیل دیده شد كه پس از چند سال تلویزیون دوباره سراغ ساخت یك سریال پلیسی رفته بود، اما نباید از بازی شهاب حسینی هم ساده گذشت. 
بازی حسینی و علت ورودش به نیروی انتظامی یكی از دلایلی بود كه باعث شد او در این نقش دیده شود و تا سال‌ها و قبل از بازی‌های درخشانش در فیلم‌های سینمایی، با همین سریال شناخته شود. این سریال با نقش یونس نشان داد یك پلیس همیشه و همه‌جا نباید رفتاری اتو كشیده داشته باشد؛ او هم در زندگی عادی‌اش عصبانی می‌شود، شاید درگیری داشته باشد و كتك‌كاری هم بكند. البته خیلی از منتقدان معتقدند این رفتارها از پلیس بعید است و به هر حال این افراد به نوعی الگوی جامعه محسوب می‌شوند و از طرف دیگر این سریال تنها آغاز خوبی داشت و ادامه ضعف فیلمنامه بیشتر خودش را نشان داد. 

صادقی، طباطبایی و حكیمی در خواب و بیدار
 هنوز هم خیلی‌ها با نام مجرم اصلی داستان «ناتاشا» این سریال را می‌شناسند. سریال، هم رازآلود و جنایی بود، هم پلیسی. 
مهدی فخیم‌زاده در این سریال ساختارشكنی كرده بود و برای اولین بار نقش اصلی داستان را به یك زن داده بود و از طرفی هم نشان داده بود مجرم هم می‌تواند یك آدم شیك و پیك باشد. اما یكی از چیزهای جذاب در سریال‌ها روابط خانوادگی پلیس‌های سریال است. این‌كه مثلا در خانه هم همین‌قدر خشك و جدی هستند؟ حالا در این سریال با خانواده‌ای رو‌به‌رو بودیم كه زن و شوهر هر دو پلیس بودند.  لادن طباطبایی و محمد صادقی هر دو پلیس و زن و شوهر بودند و دانیال حكیمی هم برادر خانم محمد صدیقی و پلیس بود. استفاده از بازیگر زن برای ایفای نقش پلیس كه تا قبل از این سریال كمتر دیده شده بود، شوخی‌های بین این داماد و برادرزن خارج از محیط كار و رابطه خوب بین زن و شوهر سریال، پلیس‌های این داستان را به‌یاد ماندنی كرد و باعث شد این سریال در زمان خود حسابی گل كند و دیده شود. البته نقش‌های دیگر این سریال هم حسابی ماندگار شد، طوری كه هنوز رویا نونهالی را با ناتاشا و لیلا برخورداری را با كبری به یاد‌می‌آورند.

داریوش فرهنگ در شلیك نهایی
از آن دسته از سریال‌های پرطرفدار زمان خود بوده است. دلیلش هم این است كه اتفاق‌های سریال از یك داستان واقعی الهام گرفته شده است. می‌شود گفت اولین سریالی بود كه كلیت داستان و اتفاق‌هایی كه در طی سریال می‌افتد تماما پلیسی -معمایی است. داریوش فرهنگ در نقش سرگرد كلانی و رضا كیانیان در نقش دوست صمیمی سرگرد كلانی و یكی از اعضای باند قاچاق مواد مخدر، نقش‌های اصلی این سریال را بازی می‌كردند. سرگرد كلانی، پلیس مقتدر، كاركشته و جدی‌ای است كه برای نفوذ به باندی مخوف خود را به شكل یك جاعل حرفه‌ای با نام مستعار سیاوش در آورده و از این طریق خود را وارد این باند كرده است كه انصافا داریوش فرهنگ خیلی خوب از پس این نقش برآمده است. 
همین هیجان بالای این نقش هم باعث شد در ذهن مخاطب ماندگار شود كه به گفته و اعتقاد منتقدان بخش مهمی از این شخصیت در بخش دوم شكل گرفته كه با وجود بهره گرفتن گاه بیش از اندازه از كلیشه‌ها تا حدود زیادی خوب و باورپذیر از كار درآمده است.  موفقیت  این سریال باعث شد داریوش فرهنگ در سال‌های بعدی دوباره در نقش‌های مختلف پلیسی ظاهر شود اما هیچ‌کدام موفقیت شلیک نهایی را تکرار نکرد.

حسین یاری در هوش سیاه
تا قبل از پخش این سریال مخاطبان فكر می‌كردند با یك فیلم پلیسی تمام عیار از نوع تعقیب و گریز و بگیر و ببند طرف هستند، اما بعد از پخش این سریال مشخص شد این سریال قرار است به جرایم رایانه‌ای بپردازد. این سریال اردیبهشت 89 به كارگردانی مسعود آب‌پرور روی آنتن شبكه سه سیما رفت. سوژه جدید این سریال یكی از نقاط مثبت این فیلم بود كه باعث شد مخاطبان حسابی از آن استقبال كنند، به‌خصوص مخاطبا‌ن جوان این سریال، مسائل رایانه‌ای برایشان جذاب و هیجان‌انگیز است. كیكاووس یاكیده در نقش مجرم یا همان هوش سیاه سریال و حسین یاری در نقش سرگرد احمدی ضد قهرمان و قهرمان این سریال بودند. نقش سرگرد احمدی یكی از نقش‌های پلیسی ماندگار شد به چند دلیل. 
اول این‌كه سرگرد احمدی با یك مجرم عادی رو‌به‌رو نبود. متهم یك نابغه در زمینه مسائل رایانه‌ای بود و طبیعتا باید به همان مقدار هوش و ذكاوت به خرج می‌داد. دوم این‌كه شغل او خانواده‌اش را هم درگیر مسائل كاری كرده بود و هوش سیاه سراغ پسرش سهیل هم رفته و زندگی و شغل سرگرد احمدی را تحت‌‌تاثیر قرار داده بود. به همین دلیل بازی حسین یاری در این نقش كاملا باور‌پذیر بود و همین كافی است تا بیشتر مخاطبان حسین یاری را با دو سریال شب دهم و هوش سیاه به یاد بیاورند.
ضمیمه چار دیواری