راه مهندس مجتبی
پیدا کردن و صحبت گرفتن ازش کار آسانی نیست. سرش همیشه شلوغ است. با عجله میآید و میرود و تلفن همراهش از گوشش جدا نمیشود. از این ایستگاه به آن ایستگاه، از آن موکب عراقی به این پایانه مرزی. سر پا غذایش را میخورد و دانههای ریز عرق روی صورت استخوانیاش برق میزنند. با قامت بلند و دستمال سفید دور گردنش بین جمعیت زائران و خادمان این طرف و آن طرف میرود. اسمش مجتبی است، اما میگوید در عراق بهم میگویند مهندس مجتبی. اهل ایلام و مهندس عمران است و امرار معاشش از پیمانکاری و ساخت و ساز است. البته در ۹ یا ده ماه سال. دو سه ماه سال خودش را وقف زائران کربلا میکند. در پایانه مرزی مهران و مسیر زائران اربعین در کشور عراق ساخت و ساز میکند. میگوید از پارسال که فهمیدم نیاز زائران در کشور عراق سرویس بهداشتی است، تا امروز بیش از صد پروژه مجموعه سرویس بهداشتی در عراق ساختهام. این روزها سه شیفت کارگر زیر نظرم کار میکنند و خودم پا به پا و پلک به پلک سه شیفتشان بیدارم و روزی سه ساعت میخوابم. به غیر از اینها یکمشغله دیگر هم در ایام اربعین برای خودش دست و پا کرده است. کار آزادسازی زائرانی که هر کدام به دلیلی در عراق دستگیر میشوند و برایشان حکم زندان صادر میشود. میگوید بس که در جلسات شهرسازی و عمرانی عراق شرکت کردهام با همه مسؤولان شهرهای زیارتی رفیقم. از جمله تیمساری که زمان جنگ علیه ما میجنگید و حالا به برکت امام حسین هرچه در توان دارد برای خدمت به زائران ایرانی به کار میگیرد. با کمک تیمسار و قاضیهایی که شیعهاند و رفاقت داریم، زائران ایرانیای که به مشکل قضایی برمیخورند را از حکم زندان در عراق نجات میدهم. گفتم سه ماه ایلام و خانواده را رها و کسب درآمد را فراموش میکنید! خندید و گفت: امام حسین اونقدر داره که چندبرابرش رو میده!