مدرك به جای مهارت

مدرك به جای مهارت


رواج مراسم پذیرایی‌های مجلل در مراسم پایان‌نامه را كه كنار فروش پایان‌نامه در خیابان انقلاب بگذارید و كمی عقب‌تر بنشینید شاید بتوانید تحلیلی فراتر از نكاتی را بیابید كه در كری‌خوانی‌های دانشجویان مشهود است.
 یكی از آنها مدرك‌محوری یا مدرك‌گرایی است كه مدت‌هاست جامعه‌شناسان آن را آفت نظام آموزشی ایران می‌دانند. همین تب مدرك‌گرایی حتی پس از فارغ‌التحصیلی هم گریبان دانشجویان را می‌گیرد و تبدیل می‌شود به آنچه به آن حالا فارغ‌التحصیلان بیكار می‌گویند.
 در بسیاری از كشورهای پیشرفته جهان رویكردهای كمی و توجه به مدرك‌گرایی در مراكز آموزشی برچیده شده است اما این راهبرد اشتباه همچنان در بسیاری از كشورهای درحال توسعه برقرار است و كمیت و توجه به معدل جای كیفیت را در آموزش گرفته است.
 البته كه این معضل ریشه در فرهنگ جامعه پیدا كرده است،‌ همین كه خانواده‌ها از همان كودكی فرزندانشان را دكتر و مهندس خطاب می‌كنند این باور را در ذهن دانش‌آموزان‌شان رشد می‌دهد كه هر چیزی غیر از دكتر و مهندس ارزشی در یك جامعه
نخواهد داشت.
این موضوع البته كه بعد از كسب مدارك تحصیلی هم همراه با این افراد است، این‌كه اگر آنها را به جای آقای دكتر به نام‌شان صدا كنید احتمالا با تشر آنها روبه‌رو خواهید شد!
ایران بیش از سه میلیون و 790 هزار دانشجو در 2569 واحد آموزشی دارد و بر اساس آمار بیش از ۷۴۰ هزار نفر از این دانشجویان در دوره كاردانی، دو میلیون نفر در دوره كارشناسی، ۱۹۳ هزار نفر در دوره كارشناسی ارشد، ۱۱۵ هزار نفر در دوره دكتری تخصصی و ۲۹هزار نفر در دوره دكتری عمومی در دانشگاه‌ها و موسسه‌های آموزش عالی مشغول به تحصیل هستند كه اگر نظام آموزشی كشور براساس وضع موجود ادامه مسیر دهد، این دانش‌آموختگان نه تنها در مسیر اشتغال‌آفرینی در حركت نخواهند بود بلكه به‌واسطه نداشتن مهارت كافی به آمار بیكاران جامعه اضافه می‌كنند.
خروجی سیاستی كه نتیجه‌اش مدرك‌گرایی است باعث شده حتی صاحبین مشاغل هم دیگر كاری به مدرك این افراد نداشته باشند و اولویت به‌كارگیری آنها را در مهارت كارشان جست‌وجو
 كنند.
گسترش آموزش عالی در سال‌های اخیر، رشد مدرك‌گرایی و به وجود آمدن دانشگاه‌هایی كه هدف آنها نه پیشبرد علم بلكه افزایش تعداد دارندگان مدارك دانشگاهی بوده حاشیه‌های آموزش عالی را بیشتر به نمایش می‌گذارد.
 تشریفات نامتعارف پذیرایی جلسه دفاع پایان‌نامه هم یكی از همین حاشیه‌هاست كه در حال حاضر دانشگاه‌ها را برای كمرنگ كردنش به اجبار و قانون متوسل كرده است، باید دید این قوانین در عمل چقدر مورد توجه دانشجویان و مسؤولان مربوطه دانشكده‌ها قرار می‌گیرد.