تیراندازی آزاد!

تیراندازی آزاد!


همان‌طور كه اشاره كردم، اولین كاری كه شهید قاضی انجام دادند، این بود كه به ما مأموریت دادند
هر كسی كه خواست از پادگان‌ها سلاح غارت كند، او را با تیر بزنیم! ما هم سرهنگ صدرایی را -كه رئیس راهنمایی و رانندگی تبریز بود و در جریان انقلاب با مردم همراهی كرده بود و با آنها درگیر نشده بود- آوردیم و او را به شهربانی بردیم و جای رئیس شهربانی نشاندیم. از نظامی‌های نیروی هوایی هم كه با مردم درگیر نشده بودند، خواستیم بیایند و كمك‌مان كنند و به این ترتیب از پادگان‌های اصلی شهر حفاظت كردیم. به این ترتیب شهید قاضی مهم‌ترین نقش را در برقراری آرامش و امنیت در تبریز ایفا كردند و با آن‌كه ما هیچ امكاناتی در اختیار نداشتیم، در آن دوره پرآشوب حتی یك دزدی هم در تبریز اتفاق نیفتاد.سرگرد شیروانی، معاون اداره آگاهی بود و در جریان انقلاب خیلی به ما كمك كرد. شهید قاضی به ایشان دستور دادند زودتر اداره آگاهی را راه بیندازند. بعد كمیته‌ها را راه انداختیم و انصافا برای حمایت از جان و مال مردم، همه از جان مایه گذاشتند. تبریز پایگاه نظامی بود و تمام ترس ما از این بود كه در آنجا یك هواپیما بنشیند و كسی هم خبردار نشود. رفتیم ورودی باند فرودگاه كنار دریاچه ارومیه را شن‌ریزی كردیم. از این كارهای عجیب و غریب زیاد می‌كردیم.