میزگرد بررسی چالشها و فرصتهای انتشار نشریات علمی در ایران با حضور سردبیران و روزنامهنگاران علمی باسابقه كشور در تحریریه روزنامه جامجم به مناسبت 19 آبان، روز جهانی علم در خدمت صلح و توسعه
نشریات علمی در مسیر دگردیسی
بعید است اهل مطالعه و خواندن كتاب و روزنامه باشید، اما هیچوقت از دكههای مطبوعات سراغ مجلات علمی مثل دانشمند، دانستنیها، نجوم، گیتانما و... را نگرفته یا دست كم آنها را ورق نزده باشید. این روزها نشریات علمی مثل روزنامهها با انواع و اقسام مشكلات مالی و نبود كاغذ و ... دست و پنجه نرم میكنند. انتشار برخی نشریات علمی در سالهای اخیر بهدلیل همین مشكلات مالی و صنفی متوقف شده و بقیه هم در آشفته بازار تولید انواع محتواهای علمی و شبهعلمی در فضای مجازی به دنبال حفظ مخاطبان قدیمی و جدید خود از مسیر پوستاندازی و تطابق با شرایط روز هستند. نشریات علمی در سطح عمومی از ارکان مهم ترویج علم در مسیر آشناسازی جامعه با فرآیندهایی است که منجر به تولید علم در دانشگاهها، پژوهشگاهها و دیگر مراکز تولید علم میشود. سادهسازی و بیان قابل فهم فرآیندهای پیچیده علم برای عموم مردم از وظایف روزنامهنگاران علم است؛ اینها روزنامهنگارانی هستند که علاوه بر تسلط به تواناییهای حرفهای حوزه خود، به روش علوم مدرن و فرآیندهای تولید و تحول آن تسلط دارند. امروز به مناسبت روز جهانی «علم، در خدمت صلح و توسعه» و در اولین روز از هفته ترویج علم (19 تا 23 آبان) پای صحبتهای چهار نفر از فعالان حوزه روزنامهنگاری علمی مینشینیم. صبح شنبه 11 آبان 98 میزبان این دوستان در اتاق سردبیر روزنامه جامجم بودیم و دو ساعتی درباره حال و روز نشریات و روزنامهنگاری علمی در كشور گپ زدیم. هم نقاط اشتراك زیاد بود، هم اختلاف نظرها متنوع. بدون شك در این نشست جای بسیاری از صاحبنظران خالی بود. برای به نتیجهرساندن مباحث ناگزیر بودیم از تعداد محدودی از صاحبنظران دعوت كنیم و بیشک در نشستهای آتی از آرای دیگر فعالان روزنامهنگاری علم حتما بهره خواهیم برد. در این میزگرد نكاتی مطرح شد كه گمان میكنیم توجه به آنها نهتنها برای علاقهمندان نشریات علمی كه میتواند برای محققان، مدیران نهادهای علمی و سیاستگذاران كلان كشور در حوزه رسانه و توسعه علمی قابل تأمل باشد.
محمدجواد ترابی: بهعنوان كسی كه از سالهای قبل مخاطب و خواننده نشریات علمی بوده و امروز تجربه همكاری با بسیاری از این نشریات را دارم، روند كلی این نشریات را صعودی میبینم، زیرا در طول این سالها تجربیات افزایش پیدا كرده است. روند تحول نشریات با توجه به ماهیت مكتوب و مستندی كه دارند به خوبی میتوانند مورد قضاوت قرار بگیرند و اثرگذاری آنها در زمان خودشان بررسی شود. هر زمانی كه نشریهای را گروهی از افراد باتجربه در حوزه روزنامهنگاری اداره كنند از آنجا كه نام خود را پای آثار میگذارند و نمیخواهند وجهه خود را خدشهدار كنند، تلاششان را میكنند تا بهترین مطلب ممكن را گردآوری كنند و محصول باكیفیت ارائه دهند. علاوه بر آن تجربیات مكتوب شده نسل به نسل منتقل میشود و طی زمان بهتر و بهتر میشود. البته در دورههای زمانی مختلف ممكن است اداره نشریات به دلایل درون سازمانی یا برونسازمانی به افراد كمتجربه نیز واگذار شده باشد. اما برای قضاوت درخصوص روند كلی تحول این نشریات نباید این زمانهای ركود موقتی را در نظر بگیریم.
اما جدا از بحث كیفیت، اکنون تمام نشریات علمی دنیا در كنار تولید محتوا، فعالیتهای جانبی علمی در قالب بنگاههای اقتصادی برای كمك به درآمدزایی نشریه علمی دارند. این موضوع گرچه در برخی از نشریات علمی داخلی مانند نشنال جئوگرافیك، نجوم و دانستنیها نیز در قالب كارگاهها و گشتهای آموزشی در جریان است اما معمولا هیچ روند روشن و منسجمی برای جمعآوری مستندات از این فعالیتهای جنبی اقتصادی وجود ندارد. بهویژه در زمانهای تغییر تیمهای مدیریتی انتقال مستندات به خوبی صورت نمیگیرد. بههمین جهت بررسی تحول در این جنبه خیلی قابل بررسی و قضاوت نیست.
بابك نیكخواهبهرامی: شرایط نشریات بهصورت كلی طی چند دهه گذشته كاملا متفاوت شده است. بهعنوان مثال، اگر روند كاری نشریات در گذشته از روندی مشخص و خطی پیروی میكرده، امروز موارد متعددی در آن تأثیرگذارند و موانع مختلفی در مسیر نشریات وجود دارد. این روزها در كنار مشكلات اقتصادی و فرهنگی، دغدغه چاپ و كاغذ و مشكلات دیجیتال شدن نیز اضافه شده است. این روزها باید كار در بسترهای مختلف رسانهای (مكتوب، شبكههای مجازی، وبگاه و..) به همراه فعالیتهای ترویجی مانند برگزاری دورهها و كارگاهها صورت بگیرد. نسبت به سالهای گذشته روش تولید محتوا متفاوت شده است. در نتیجه باید برای بررسی عملكرد نشریات آنها را نسبت به زمان خودشان سنجید.
از سوی دیگر چون این روزها اطلاعات درست و غلط فراوانی از رسانههای مجازی منتشر میشود، هزینه تولید محتوایی كه بتواند تأثیرگذار باشد، به خوبی ذائقههای متفاوت را جذب كند و مقابل جریانات نادرست مجازی قرار بگیرد، بسیار بالا خواهد بود.
یكی دیگر از مشكلاتی كه گریبانگیر نشریات علمی داخلی است این است كه در كشور ستاره و الگوی موفق علمی به نسل جدید معرفی نمیكنیم. یكی از كارهای فرهنگی كه نیاز هر جامعهای است و بسیاری از كشورها به آن به خوبی بها دادهاند، الگوسازی برای نسل آینده است. اكنون بسیاری از كودكان و نوجوانان ما راه موفقیت، شهرت و پولدار شدن را در ستاره سینما و خوانندهشدن میبینند. بچههای امروز مطالعه مجلات علمی را بهعنوان یكی از عادتهای همیشگی افراد موفق نمیشناسند تا بخواهند تحتتأثیر آن سبك زندگی خود را شكل دهند، زیرا هیچ وقت كسی كه توانسته باشد با مطالعه و از راه علم به موفقیت رسیده باشد، به ستارهای در جامعه ما تبدیل نشده است. نشریات خارجی چهرههای فناور و علمی تأثیرگذار مانند بیل گیتس، استیو جابز، ایلان ماسك و ... را به مردم معرفی میكنند. عادتهای رفتاری و علاقههایشان را از كودكی تا بزرگسالی به مخاطبان میگویند و بسیاری از افراد حتی از كارهای روزمره آنها الهام میگیرند و الگوی راه خود قرار میدهند.
علی ضیائی: خوشبختانه مجله دانشمند از نشریاتی است كه آرشیو كامل مجلاتش را حفظ كرده است. چندی پیش كه همراه آقای ترابی سری به این آرشیو زدیم و مجلات قدیمی را ورق میزدیم، خیلی برایمان عجیب بود كه چطور این مطالب در سالهای دور ما را مجذوب خود میكرد! برای مثال در دهه 50 جاروبرقی به عنوان فناوری بسیار پیشرو معرفی شده بود كه قرار است به خانهها بیاید! حتی بسیاری از محتواها دارای اشتباهات و مفاهیم نادرستی بود. مثلا یكی از مترجمان زبان فرانسه در مجله دانشمند برای ما تعریف میكرد كه در سالهای گذشته مقالهای فرانسوی را با عنوان «جابهجایی پول با الكترون» ترجمه كرده است. در صورتی كه منظور آن مقاله جابهجایی پول الكترونیك بوده و بهدلیل آشنا نبودن مترجم با واژه، به اشتباه الكترونیك را الكترون ترجمه كرده بوده و كل مفهوم مورد نظر اشتباه منتشر شده بود!
از سوی دیگر افراد نخبهتری در گذشته نشریات علمی را منتشر میكردند. در آن دوران در نشریات علمی از روزنامهنگار استفاده نمیشد یا فعالیتهای محدودی داشت. آن زمان در غیاب روزنامهنگاران، این متخصصان و متفكران بودند كه مطالب و محتوای نشریات علمی را مینوشتند. اما امروزه شیوه تولید نشریات علمی و محتوای آن متناسب با تحولات دوران تغییر یافته است. با اینكه این روزها روزنامهنگاری علمی به حوزههای تخصصی تقسیمبندی شده است، فعالان این حوزه دانش وسیعتر و البته با عمق كمتری نسبت به آن افراد دارند. اما در عوض از اصول روزنامهنگاری مطلعند و تلاش میکنند درستتر و استانداردتر نشریات را منتشر كنند.
اما نكتهای كه از سالهای دور تا امروز با نشریات علمی باقی مانده است، این است كه هیچ وقت بهعنوان كالای اقتصادی به آنها نگاه نمیشود و حتی نگاه درآمدزایی به كارهای فرهنگی نوعی ضدارزش محسوب میشود. ساختار بودجهمحور نشریات موجب شده رقابت میان نشریات خصوصی كه باید خودشان درآمدزایی برای بقا داشته باشند با این نشریات ناعادلانه باشد و ملاك بقای نشریات جذب مخاطب نباشد.
آیا این تفكر كه افراد نخبهتری در گذشته در نشریات فعالیت میكردند به دلیل این نیست كه در طول چند دهه فعالیت این افراد به نخبگان امروز تبدیل شدهاند؟ آیا فکر نمیکنید روزنامهنگاران علمی جوان امروز ممكن است پس از چند دهه تجربه روزنامهنگاری همان شخصیت نخبگان و متفكران را پیدا كنند؟
ضیائی: از نظر من امروزه حضور افراد نخبه در بطن جامعه كمرنگتر شده است. در گذشته چنین افرادی، ترویج علم را از وظایف خود میدانستند و در این راستا فعالیت میكردند. این در حالی است كه متخصصان و نخبگان امروز در دانشگاهها و آزمایشگاهها مشغول كارشان هستند و جز موارد انگشتشمار، بقیه با فعالیت در نشریههای علمی میانه چندانی ندارند. حتی زمانی كه از آنها برای همكاری تقاضا میكنیم یا همكاری نمیكنندو از اهمیت نشریات اطلاعی ندارند یا با شیوه ارائه مطالب در نشریات علمی عمومی آشنا نیستند.
صفاریانپور: به نظر من مخاطب نشریات علمی طبیعتا متناسب با تحولات زندگی طی زمان تغییر كرده است. به همین علت اگرچه مطالب نشریاتی مانند دانشمند و دانستنیها در دهههای قبل خیلی سادهتر بوده یا حتی كیفیت پایینتری داشته است اما در زمان خودش توانسته نیاز مخاطب آن زمان را برطرف كند. اگر امروز شاهد تغییرات گستردهای در نشریات علمی هستیم به این علت است كه ذائقه و سطح مخاطب نیز در طول زمان پیشرفت كرده است. اگر مخاطب در گذشته اطلاعات علمی ساده را از نشریات علمی به دست میآورد، امروزه با جستوجویی ساده در اینترنت به آسانی به هزاران مطلب در مورد پرسشهایش دسترسی دارد. در نتیجه توقعی كه از نشریات دارد فراتر از ارائه مطالب در دسترس است. اگر روزنامهنگار نتواند محتوای مورد انتظار برای جذب مخاطب امروز را فراهم كند ناچار است برای بقای خود به سمت و سوی خو است عموم جامعه تن دهد. این موجب میشود نشریات علمی از رسالت خود در ترویج علم فاصله بگیرند و به انتشار مطالب غیرعلمی كه صرفا سرگرمكنندهتر است بسنده كنند؛ چیزی كه امروز به اشكال مهم برخی از نشریات شناخته شده علمی تبدیل شده است.
معتقدم هنوز نشریات علمی ما در آغاز راه هستند. بیشتر اتفاقات و شكلگیری چارچوبهای درست این نشریات در دو دهه اخیر اتفاق افتاده است. البته شاید دلیل این اتفاق دیدگاهی است كه در سالهای اخیر در كشور شكل گرفته و علم به مثابه قدرت دیده میشود و توسعه علمی به یكی از اولویتهای كشور بدل شده است. پیش از این دو دهه ژورنالیسم علمی به عنوان شغل محسوب نمیشد. روزنامهنگارانی داشتیم كه در حوزههای مختلف فعالیت داشتند و در حوزه علم هم مینوشتند. در سالهای اخیر افرادی بهصورت تخصصی و جدی در این حوزه مشغول فعالیتند، آزمون و خطا كردهاند،كارآزموده شدهاند و حالا شاهد شكلگیری گروهی از افراد متخصص در این حوزه هستیم.
ضیائی: در تكمیل صحبتهای آقای ترابی این نكته را هم اضافه كنم كه صرفا ورود روزنامهنگاران كمتجربه یا غیرعلمی به فضای نشریات علمی نشانه ركود نخواهد بود، بلكه ما باید قضاوت نظرات را براساس محتوای آنها و نظرات مخاطبان این حوزه بسنجیم.
ترابی: منظور من هم این بود كه در نبود ساختار استاندارد نشریه محصول نهایی كیفیت قابل قبول ندارد و منظورم نگاه فردی به اعضای فعال در نشریه نبوده است.
نیكخواه: البته اساسا در دنیای امروز نمیتوانیم تولید محتوا را محدود كنیم و فقط صلاحیت عده خاصی را برای این امر موجه بدانیم؛ زیرا چه بخواهیم و چه نخواهیم، تولید محتوا در دنیای امروز ارتباط خاصی با تحصیلات و شغل افراد ندارد. بسیاری از افراد موفق در زمینه تولید محتوای فضای مجازی الزاما متخصص آن حوزه نیستند؛ بلكه برحسب علاقه شخصی اطلاعات خوبی در حوزهای دارند و میدانند به چه صورتی این دانش و اطلاعاتی كه بهدست آوردهاند را به شكل محتوای جذاب برای مخاطبانشان ارائه كنند.
ضیائی: این موضوع در رسانههای امروز بسیار مهم است. زیرا تفاوت میان تولیدكنندگان محتوا با روزنامهنگاران دیگر مرز مشخصی ندارد. بسیاری از افرادی كه در رسانههای گوناگون تولید محتوای علمی میكنند و حتی دنبالكنندگان پرشماری دارند، الزاما از معیار و استاندارد روزنامهنگاری تبعیت نمیكنند و حتی سابقه شناختهشدهای در این زمینه ندارند. نمیتوان مانع فعالیت این افراد شد اما همین افراد میتوانند بهطور كلی جریانهای رسانهای را بدون هیچ ممیزی و نظارتی بهراحتی تغییر دهند.
در سالهای اخیر بهجز مشكلات مالی كه گریبانگیر همه نشریات و رسانههاست، گرفتاری نشریات علمی را عمدتا در چه مواردی میبینید؟ چطور میتوانند برطرف شوند؟
نیكخواه: من در ابتدای دوران تحول به سمت انتشار نشریات دیجیتال تصور میكردم هزینه تولید بسیار كمتری خواهند داشت. در صورتی كه تولید محتوا، بارگذاری مطلب، تولید نرمافزار همراه، پشتیبانی وبگاه و ... میتواند هزینه بیشتری داشته باشد. نكته دوم درخصوص نشریات دیجیتال، سطح فروش این نشریات است. با توجه به این كه این روزها فضای مجازی امكان دسترسی رایگان به مطالب و محتواهای گوناگون را فراهم كرده، مخاطب عادت كرده است محتوای دیجیتال را رایگان دریافت كند و به نظرش باید تأمین بودجه محتوا با تبلیغات و جذب حامی انجام شود. در صورتی كه امكان تبلیغات در بسیاری از محتواهای علمی وجود ندارد.
مشكل دیگری كه با آن در مجله گیتانما (نشنالجئوگرافیك فارسی) روبهرو بودیم، این بود كه درآمد ما به ریال بود، ولی باید به دلار برای پرداخت حق امتیازها هزینه میكردیم. تصور رایج درخصوص نمایندگیهای نشریات بینالمللی این است كه ما از شعبه اصلی نشریه حقوق میگیریم. در صورتی كه ما باید درآمدزایی میكردیم و حق امتیاز برند نشریه را نیز پرداخت میكردیم. این در حالی است كه باید سلیقه نشریه اصلی را در محتواها و مطالب تولیدی خود اعمال میكردیم و چند بار با انتشار مطالب خیلی خوبی كه آماده كرده بودیم، مخالفت كردند.
معمولا گفته میشود همكاری با نشریات بینالمللی میتواند اتفاقات خوبی را از نظر برندینگ و فروش نشریه رقم بزند. این یعنی براساس تجربه شما این نشریات با ما در ایران همكاری خوبی ندارند و ورود به این مسیر را مناسب نمیبینید؟
نیكخواه: نكتهای كه باید حتما در همكاری با این نشریات به آن توجه شود، این است كه هنگام بستن قرارداد همكاری بهخاطر گرفتن حق امتیاز آن نشریه اختیارات زیادی را به آنها واگذار نكنیم و هوشمندانه وارد قرارداد شویم. اما از نظر من یكی از دلایل محبوبیت نشریه موفقی مانند نشنالجئوگرافیك داشتن بیش از 40 نشریه محلی در كشورهای مختلف و انرژی زیادی است كه این زیرمجموعهها صرف میكنند. بنابراین هنگام قرارداد نباید خیلی خود را دستكم بگیریم.
یكی دیگر از مشكلاتی كه با آن در فضای نشریات ایران روبهرو هستیم «مافیای تبلیغات» است. برندها به آسانی به هر نشریهای آگهی نمیدهند. حتی در مورد مجله ما كه برند بینالمللی داشت نیز برای گرفتن تبلیغ باید دست به دامن شركتهای تبلیغاتی میشدیم. این شركتها نیز زد و بندهای خاص خود را برای دادن تبلیغات به رسانهها و نشریات دارند. اما در كل با وضع تحریمهای جدید همكاری ما با نشنالجئوگرافیك بهصورت موقتی متوقف شده و در این وقفه بهوجود آمده، تصمیم گرفتهایم نشریه گیتانما را بهصورت دیجیتال در تیراژ محدود تولید كنیم.
فكر میكنید مخاطبان ایرانی برای نسخه دیجیتال حاضر به پرداخت هزینه باشند؟
نیكخواه: متاسفانه هنوز این فرهنگ در كشور ما جا نیفتاده است. اما با تجربهای كه در تولید نرمافزار همراهی كه برای نشنالجئوگرافیك فارسی تولید كردیم، متوجه شدیم با فراهم كردن بخشهای مختلف مانند گزارشهای متنی، تصویری، مستند، مسابقه عكس و... باید به فضای دیجیتال تنوع بدهیم تا بتوانیم ذائقههای متفاوت را جذب خود كنیم. از سوی دیگر در فضای دیجیتال این امكان فراهم است كه رفتار مخاطب را براساس كلیكهایش آسانتر تحلیل كنیم و علاقهمندیها را بهتر تشخیص دهیم و محتوای مناسبتری پیشنهاد كنیم كه برای مخاطب بیشتر جذاب باشد.
ضیائی: اصلا شاید اکنون پرسش مهم این باشد که وقتی ما با هزینههای سرسامآور چاپ مواجهیم و از طرفی با سامانه ضعیف توزیع روبهرو هستیم كه اصلا روشن نیست با چه سازوكاری نشریات را توزیع میكنند و به فروش میرسانند، در حالی كه روشهای جدید عرضه محتوا را هم داریم، اصلا چرا باید نشریه مكتوب و كاغذی منتشر كنیم؟
ترابی: با احترام به آقای نیكخواه، معتقدم فعلا هر نشریهای كه چاپ نشود شكست خواهد خورد؛ زیرا هنوز فرهنگ و ذائقه این كار در جامعه ایجاد نشده است. مردم دوست دارند وقتی برای نشریهای پول میدهند، كالایی فیزیكی دریافت كنند. خیلیها نشریات چاپشده را در آرشیو شخصی نگهداری میكنند و این كار برایشان شیرین است. نشریهای مثل نیوزویك كه مدتی پیش چاپ را متوقف كرد و فقط روی ارائه نسخه دیجتال متمركز شد، وقتی طرحش شكست خورد ناچار شد دوباره به چاپ برگردد، اما در حال حاضر فقط برای مشتركان چاپ میشود.
ضیائی: ما هم همین برنامه را داریم كه در آینده انتشار نسخه چاپی را فقط به مشتركان و تعدادی كیوسك منتخب، شهر كتابها و... محدود كنیم. به نظر من این راهكار خوبی است.
نیكخواه: در نهایت برای حفظ شأن و شخصیت نشریه باید تعدادی نسخه چاپی منتشر کرد. ما هم این امكان را برای گیتانما ارائه كرده بودیم كه كسی كه اشتراك نسخه دیجیتال یا نرمافزار را پرداخت میكرد، میتوانست با اندكی هزینه بیشتر مشترك نسخه چاپی مجله هم بشود و فكر میكنم در شرایط فعلی راه حل خوبی است.
ترابی: علاوه بر این در حال حاضر اگر شما نسخه چاپی منتشر نكنید، از نظر دولت اصلا وجود ندارید! یارانه چاپ نمیتوانید بگیرید و ... اما وقتی نسخهای چاپ بشود در بولتن روزانه تمام وزارتخانهها و سازمانها قرار میگیرد.
برگردیم به چالشهای انتشار نشریات علمی؛ آقای ضیایی نظرتان را درباره گرفتاریهای مهم فعلی در نشریات علمی نگفتید.
ضیائی: یك چالش مهم در روزنامهنگاری علمی در حال حاضر وجود دارد و آن این است كه برای ارائه تازهترین یافتههای علمی روز در بسیاری از مقاطع ناگزیر از ترجمه محتوای دیگران برای مردم خودمان هستیم، در مواردی هم كه میخواهیم رویدادهای مربوط به تولید علم در كشور خودمان را هم پوشش بدهیم یا با درِ بسته امنیتیبودن برخی تحقیقات روبهرو میشویم یا با داستان روابط عمومیهایی مواجه میشویم كه فارغ از نقدپذیری مایلند یك سری محتواهای ثابت كنترلشده و مورد نظر رؤسا به شیوه پروپاگاندا در رسانهها منتشر شود. در چنین شرایطی ما نه امكان نقد داریم، نه مصاحبه، نه میتوانیم حرفی بزنیم، چون اصلا اطلاعاتی از فرآیند تولید علم بیرون نیامده كه قابل ارزیابی روزنامهنگارانه باشد! در فضای داخلی تولید علم در كشور، شما ردی از حضور رسانه و نقش ناظربودن آن نمیبینید. هر نوع حمایت یا نقد فعالیتهای علمی برخی حوزههای خاص در كشور ما بهراحتی انگ سیاسیبودن میخورد و این مانع انجام كار روزنامهنگار علم میشود. مثلا ببینید در حوزه تولید دارو، در بحث انتقال آب، در بحث استفاده یا عدم استفاده از محصولات تراریخته و بسیاری از حوزههای دیگر در كشور، ما عملا امكان پرداختن حرفهای به موضوعات را نداریم. واقعیت این است كه با وجود پیشرفتهای علمی، ما هنوز در همه شاخههای علمی تولید علم گستردهای نداریم. در مواردی هم كه داریم پرداختن روزنامهنگارانه به آن یا موضوعی امنیتی است یا نظامی. در حالیكه بحث تحقیقات نظامی در بسیاری از كشورهای جهان در سطح عمومی و با رویكرد روزنامهنگارانه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. پرداختن به همین مسائل جذاب است كه باعث میشود رسانه اعتبار پیدا كند و صنعتی هم كه پشتوانه علمی دارد، وقتی پیشرفت و ضعفهایش در فضای رسانهای پایش شود با گذشت زمان قوت میگیرد.
صفاریانپور: پیداكردن مخاطب همچنان اصلیترین دغدغه نشریات علمی است. زیرا باید با محتوای ارائه شده در فضای مجازی رقابت كنند. جذابیت و سرگرمكننده بودن دغدغه مهمی است. در واقع حفظ تعادل وفاداری به مفاهیم علمی و آموزنده بودن در عین سرگرمكنندهبودن مهارت و شگردی است كه روزنامهنگاران ما هنوز بهطور كامل بر آن تسلط ندارند. در آغاز كار و در گذشته كه به نظر من اصلا سرگرمكننده نبود؛ بهخصوص كه مطالب را متخصصانی كه روزنامهنگار نبودند برای مردم مینوشتند. اما حالا نشریاتی كه میتوانند در عین دقیقبودن سرگرمكننده هم باشند، قطعا مخاطب خود را بهتر پیدا و حفظ میكنند.
ترابی: بزرگترین ضعف ما این است كه نمیتوانیم مردم را سرگرم كنیم. ما خیلی وقتها میبینیم برای رسانههایمان كسانی تصمیم میگیرند كه هیچوقت رسانهداری نكردهاند. به همین علت تصمیماتی میگیرند كه باعث ریزش مخاطب میشود و اقتصاد نشریه را به خطر میاندازد.
ضیائی: از اینها گذشته علم در زندگی جامعه امروزی ما نقش چندانی برای مردم ندارد. تجربه روزمره نشان میدهد زرنگیها و رانتها بیشتر بهكار میآید! بیشتر چهرههای مشهور در جامعه ما چهرههای علمی نیستند. ما هم در رسانههایمان به این موضوع نمیپردازیم كه اگر یك سری اصول ساده علمی را رعایت كنیم زندگی میتواند بهتر پیش برود. كمتر اشاره میكنیم به اینكه از نظر علمی در جادههای شلوغ اگر از حاشیه خاكی جاده حركت نكنیم و در همان ترافیك عادی به رانندگی ادامه دهیم در نهایت به گره كور ترافیك نمیرسیم و سریعتر به مقصد میرسیم.
نیكخواه: البته من مخالفم. ما وظیفه آموزش و تربیت پایهای آحاد جامعه را نداریم. این وظیفه نظام آموزش و پرورش در مدارس است.
خیلیها میگویند با وجود وبگاهها و تلگرام و دیگر شبكههای اجتماعی كه خبرها رادر لحظه مخابره میكنند،اصلا نشریات چرا منتشر میشوند؟ پاسخ شما چیست؟
نیكخواه: در كانال تلگرامی معلوم نیست دقیقا چه كسی یا كسانی آن را اداره میكنند. اگر خبر كذب یا بیاساسی را منتشر كنند، كسی نیست كه آن را صحتسنجی كند. اقتصادشان لزوما مبتنی بر اعتبار كسب شده در طول زمان نیست. در حالیكه یك نشریه رسمی (فارغ از اینكه چاپی یا الكترونیك باشد) اعتبارش برایش مهم است و برای چند كلیك بیشتر حیثیتش را به خطر نمیاندازد.
ترابی: البته شبكههای اجتماعی میتوانند بستری برای فروش بیشتر مطبوعات باشند. مثلا تعداد دنبالكنندگان كانال مجلات گاهی چند برابر تیراژ آنهاست. از این بستر میتوان برای معرفی محتوای چاپ شده در نشریات بهره برد.
نیكخواه: اما همین میتواند مخاطب را عادت دهد كه برای دسترسی به محتوای اصلی حاضر نباشد هزینهای پرداخت كند.
ضیائی: در دنیای پر خبر امروز، وقتی شما وارد شبكههای اجتماعی میشوید و شاید سخت باشد انتخاب كنید از كدام صفحه و كانال شروع به خواندن كنید، گمان میكنم به تدریج مردم به فرآیند سردبیری اعتماد میكنند. مخاطب حتما درك میكند سردبیر در یك ظرف زمانی با سلیقه و رویكردی كه به سلیقه منِ مخاطب نزدیك است، میتواند بهترین خبرها و سوژهها را انتخاب كند.
البته وجه دیگر ماجرا این است كه مخاطب در تلگرام نمیتواند گفتوگوی جذاب، یك گزارش میدانی چند وجهی یا یك مقاله تحلیلی جذاب و مفصل بخواند كه ممكن است خیلی طولانی هم باشد. خبرهایی در شبكههای اجتماعی كوتاه و در قالب بستههای كوتاه عرضه میشود، اما اینكه آن خبر در چه بستری ایجاد شد، چرا اتفاق افتاد و با چه جزئیاتی و بررسی اینكه پیامدهای این خبر احیانا چیست، كاری است كه عمدتا در تخصص روزنامهنگاران بوده و جزو محتواهای ذاتی نشریات است.اینجا جایی است كه مخاطب هوشمند تشخیص میدهد كاركرد نشریات برای آگاهی خودش و جامعه ضروری است. با این دیدگاه موافقید؟
ضیائی: موافقم. این نكتهای فنی است. به نظر من سلیقه مخاطب در ادامه كار در انتخاب نشریات برای مطالعه مهمتر میشود.
تجربه ما در جامجم نشان میدهد مشكل دیگر تولید علم در كشور ما این است كه نهفقط دانشگران و محققان ما كه حتی روابطعمومیهای مراكز علمی ما نیز عمدتا زبان تعامل با رسانهها را نمیدانند. بیشتر دانشگران ما آموزش ندیدهاند كه چطور با خبرنگاران گفتوگو و تعامل كنند. هنگام مصاحبه در چه زمینههایی اظهار نظر بكنند یا نكنند. چطور كار علمی خود را به زبان ساده برای رسانهای عمومی توضیح دهند كه برای مردم قابل فهم باشد و از همه ابتداییتر اینكه توجه ندارند که تمام فرآیند تولید علم در انتشار مقاله خلاصه نمیشود. وقتی شما مدعی هستید محصولی دست اول در جهان تولید كردهاید، بدیهی است كه باید عكسها و مستندات تصویری خوبی از آن تهیه كرده باشید. دست كم اینكه اگر قرار باشد برای یك رسانه عكسی از فرآیند تولید فناوری و كار خود ارسال كنید باید بدانید به چه نكاتی باید دقت كنید تا آن عكس ویژگیهای ژورنالیستی و قابل انتشار در رسانه را داشته باشد.
صفاریانپور: اینها درست است، اما وجه مهم دیگر گرفتاری ما این است كه در دو دهه اخیر توسعه علمی به قدرت كشور پیوند خورده است. به این ترتیب اگر شما بهعنوان روزنامهنگار علم بر حسب وظیفه شرایط را رصد كنید و به روند توسعه علمی خردهای بگیرید، مترادف با این است كه اشكالی را به قدرت كشور وارد میكنید. این ترجمه غلطی از توسعه علمی است. زیرا باعث میشود روزنامهنگار علمی همیشه ناچار باشد برای نهادهای علمی رپرتاژ تهیه كند. در غیر این صورت شما كسی خواهید بود كه علیه توسعه علمی در كشور موضع گرفتهاید.
اینكه مسلط بودن به علم برای كشور قدرتآفرینی میكند قطعا حرف درستی است. ولی وقتی به وجود اشكال در فرآیند توسعه علمی اشاره میكنیم اینجا نباید روزنامهنگار دچار دغدغه شده و در مسیر كارش مانع گذاشته شود. وقتی نهادهای قدرتمند کشور پشت پروژهای مثل محصولات تراریخته قرار میگیرند، فضای مناسب برای نقد و تحلیل مهیا نخواهد بود. در چنین شرایطی نهتنها روزنامهنگار كه استاد دانشگاه هم ترجیح میدهد سكوت كند. چون نیازی نیست به افكار عمومی توضیح دهد بودجهای كه از بیتالمال برای پژوهشكده میگیرد دقیقا صرف چه شده است. كدام دانشگاه یا پژوهشگاه تا به حال به این سوال روزنامهنگاران پاسخ دقیق داده است؟ معمولا میگویند به شما ربطی ندارد! یا نهایتا پاسخهای كلی میدهند كه به سوال اصلی ارتباطی ندارد. ترجمه علم به مثابه قدرت به این معنی نیست كه اگر در رابطه با اشكالات توسعه علم در كشور صحبت میكنیم، پس این كار اشتباهی است.
ترابی: تا حدودی موافقم، ولی بیایید ببینیم در نشریات علمی گوناگون در دنیا چند درصد محتوای انتقادی دارند؟ تقریبا صفر! نشنال جئوگرافیك تصویر جزایر ساختهشده در خلیجفارس را که فاجعه زیستمحیطی است در عكس روی جلد استفاده میكند. من معتقدم نسبت مطالب انتقادی نشریات علمی ما در ایران حداقل ده برابر نشریات خارجی مشابه است. فرنگیها معمولا اگر هم انتقادی كنند به فرآیندهای ما انتقاد میكنند. مثلا نشریه ساینس چندی پیش فرآیند تولید علم در ایران را نقد كرد، ولی آیا واقعا هیچ انتقادی به فرآیند تولید علم در آمریكا وارد نیست؟ در نشریاتی مثل اسكایاندتلسكوپ یا ساینتیفیك امریكن ما چه مطالب انتقادیای نسبت به فرآیندهای علمی در غرب میبینیم؟
در موضوع مارسوان و طرح بیپایه كوچ یكطرفه انسان به مریخ كه چند سال پیش در اغلب نشریات و رسانههای معتبر دنیا مثل گاردین، بیبیسی و ... كاملا جنجالی و با رویكرد ترویجی مورد بررسی قرار گرفت، در ایران نشریاتی مثل مجله نجوم و روزنامه جامجم آن را نقد كردند و از همان اول با تردید و انتقاد علیه وجوه عملیاتی آن گزارشهایی منتشر كردند. بهعنوان سوال آخر و با وجود همه نكاتی كه مطرح شد میخواهم شفاف پاسخ دهید. برخی میگویند «این روزها مردم به اندازه دهههای قبل به نشریات علمی اقبال نشان نمیدهند. در قدیم مجلات علمی پربارتر بودند.» شما با این ادعا موافقید؟
ضیائی: بله، كاملا موافقم. زیرا در گذشته خوراك ذهنی خود را از نشریات میگرفتند، اما الان نمیگیرند.
و با این وجود معتقدید در تولید نشریات علمی پیشرفت كردهایم؟!
ترابی: من معتقدم رسانههایی كه مورد تایید ما نیستند در حال حاضر خوراك رسانهای عامپسندتری ارائه میكنند و همین باعث میشود تمایل جامعه به آن سو بیشتر باشد. این ضعف ماست. هرچند بسیاری از این رسانهها نزد اهالی رسانه اعتباری ندارند و معروفند به پخش مستندهای بیپایه و غیرعلمی. مانند یکسری شبكههای ماهوارهای كه درباره موجودات فرازمینی و غیرواقعی مستند پخش میكنند. ما در ایران در مسیر ابتدای راهیم تا یاد بگیریم محتوای علمی سرگرمكننده بسازیم. هر چند برخی تنگنظریها مسیر خلاقیت را در همین ابتدای كار كور میكند و جلوی كار را میگیرد. اما چارهای نداریم جز اینكه سرگرمكننده باشیم. البته معتقدم این اتفاق در مورد نجوم افتاده است و الان به حوزه علمی سرگرمكننده و پرمخاطبی در كشور تبدیل شده است.
ضیائی: گمان من این است که بخش مهمی از آنچه اكنون در مورد موفقیت مجلات علمی در دهههای گذشته میگوییم مربوط به حس نوستالژی شیرینی است كه نسبت به خاطرات قدیمی داریم. كافی است یك بار نشریات همان دوران را امروز بخوانیم تا با استانداردها و نشریات امروز مقایسهشان كنیم و ببینیم چقدر پیشرفت كردهایم. این مسیر طبیعی رویدادها در تاریخ است.