گم شدن نویسنده در هزارتوی شخصیتها
فیلم سینمایی «هزارتو» دومین ساخته امیرحسین ترابی است كه مثل اولین اثرش، لابیرنت در آن با طلا معتضدی در مقام فیلمنامهنویس همكاری داشته است. معتضدی را البته بیشتر با نویسندگی برای آثار تلویزیونی نظیر سریالهای در چشم باد، دیوار به دیوار و گشت ویژه میشناسیم، اما در حوزه فیلمنامه او فیلم موفق نیمهشب اتفاق افتاد را نیز در كارنامه دارد.
این مقدمات را عرض كردم چون برجستهترین زاویه نقد هزارتو را فیلمنامهاش میدانم. فیلمنامه هزارتو در واقع ملغمهای است از شخصیتهایی شیك و امروزی كه در طول داستان، رفته رفته پلیدیشان هویدا میشود. در واقع واقعه گم شدن كودك نگار و امیرعلی كه از ابتدای داستان به عنوان گره اصلی فیلمنامه عنوان میشود، صرفا بستر نامناسبی ست برای لو رفتن شخصیتها. تاكید عجیب نویسنده و كارگردان آن قدر بر این هدف بالاست كه یكی دیگر از گرههای ابتدای داستان (ماجرای مهاجرت این زوج و كودك شان بردیا به آمریكا) كلا فراموش میشود!
ضعف بزرگ فیلمنامه آنجاست كه با وجود این تاكید داستان بر شخصیتها، فیلم تصویر و تصور كاملی در مورد هیچكدام از آنها به مخاطب نمیدهد. مخاطب نمیداند اسفندیار (شوهر سابق نگار) كیست، امیرعلی چه كار میكند، نقش برادر نگار (پژمان جمشیدی) در داستان چیست؟ و...
از حیث گره داستان و ارتباط آن با گمشدن یك كودك، از ابتدا ناخودآگاه به یاد فیلم اتاق تاریك افتادم چون آنجا هم داستان با واقعه مفقود شدن آغاز شد و شخصیت مادر كودك مفقود را ساره بیات بازی كرد.
این مقایسه آنجا ضعف فیلم هزارتو را عیان میكند كه صحنههای اضطراب و دلهره مادر در اتاق تاریك، بسیار جانسوزتر و محركتر از هزارتو هستند، آن هم با این توضیح كه هردو نقش را یك نفر ایفا كرده است. اوج ناراحتی نگار در فراق كودكش را در كمتر از یك دقیقه در سكانس گریههایش در حمام میبینیم كه از لحاظ ساختار فیلمنامه در بخش بسیار نامناسبی هم گنجانده شده است.
نویسنده در هزارتو تاكید زیادی بر هزارتو كردن ماجرا داشته و هرچه فیلم پیش میرود این پیچیدگی برای مخاطب غیرواقعیتر به نظر میآید.
تا آنجا كه نگار كه به زعم مخاطب بیگناهترین و مظلومترین شخصیت فیلم است هم از این حكم مستثنا نمیشود و معلوم میشود كه او نیز در حق دوست صمیمیاش جفا كرده و محبوب او را از آن خود كرده است. در چنین شرایطی مخاطب كلافه فقط منتظر است نویسنده و كارگردان، دامن بردیا، كودك بیگناه ربودهشده را هم به یك گناه واهی بیالایند و خیال همه را راحت كنند!