در ناحیه شرقی جنگل دوردست، كلاغی دائما بر شاخه درختی نشسته بود و استراحت می‌كرد. روزی خرگوشی كه از بس به‌دنبال غذا گشته بود از نفس افتاده بود به زیر درخت رفت تا چند دقیقه بنشیند و نفسی تازه كند و بار دیگر به جست‌وجوی غذا بپردازد. كلاغ وقتی چشمش به خرگوش افتاد، گفت: خدا قوت، خسته نباشی. خرگوش گفت: قربانت. از صبح دنبال غذا می‌گردم تا شكمم را سیر كنم، اما چیزی پیدا نكرده‌ام. كلاغ گفت: حتما پیدا می‌كنی. خرگوش گفت: صبح كه از اینجا رد شدم تو اینجا بودی و هنوز هم اینجایی. كار خاصی نداری كه همش مشغول استراحتی؟ كلاغ گفت: استراحت؟ نه. من مشغول رصد اخبار و بازنشر پست‌های خبری و تحلیلی، تحلیل اخبار و وقایع روز و ارائه تحلیل‌ها در شبكه‌های اجتماعی، تمرین نگرش كلان، آماده‌سازی برای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و سایر فرآیندهای استراتژیكم. اگر به نظرت می‌رسد كه بیكارم، برای این است كه با نگرش كلان و فرآیند تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری آشنایی نداری. خرگوش گفت: می‌شود من هم به‌جای سگدو زدن در پی یك لقمه نان و هویج، مثل تو به استراحت و رصد اخبار و بازنشر پست‌های خبری و تحلیلی، تحلیل اخبار و وقایع روز و ارائه تحلیل‌ها در شبكه‌های اجتماعی، تمرین نگرش كلان، آماده‌سازی برای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و سایر فرآیندهای استراتژیك بپردازم؟
كلاغ گفت: البته كه می‌توانی. از همین حالا شروع كن. خرگوش كنار درخت لم داد تا به استراحت و رصد اخبار و بازنشر پست‌های خبری و تحلیلی، تحلیل اخبار و وقایع روز و ارائه تحلیل‌ها در شبكه‌های اجتماعی، تمرین نگرش كلان، آماده‌سازی برای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و سایر فرآیندهای استراتژیك بپردازد كه ناگهان روباهی از پشت درخت بیرون جست و خرگوش را گرفت و خورد. كلاغ گفت: ای بابا، حیف شد. وی سپس افزود: چه حیف كه یادم رفت بگویم برای رصد اخبار و بازنشر پست‌های خبری و تحلیلی و تحلیل اخبار و وقایع روز و ارائه تحلیل‌ها در شبكه‌های اجتماعی و تمرین نگرش كلان و آماده‌سازی برای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و سایر فرآیندهای استراتژیك، باید مثل من این بالابالاها بنشینی؛ و خاموش شد و به ادامه رصد اخبار و بازنشر پست‌های خبری و تحلیلی، تحلیل اخبار و وقایع روز و ارائه تحلیل‌ها در شبكه‌های اجتماعی، تمرین نگرش كلان، آماده‌سازی برای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری و سایر فرآیندهای استراتژیك پرداخت.