بهره‌گیری منفی جریان‌های سیاسی از دانشجویان

بهره‌گیری منفی جریان‌های سیاسی از دانشجویان

    یكی از آسیب‌های جدی تشكل‌های دانشجویی تاثیرپذیری و انفعال در برابر جریان‌های خارج از دانشگاه‌ها و دولت‌‌ها در ادوار مختلف بوده است. با توجه به نزدیكی انتخابات و احتمال بهره‌گیری منفی این جریان‌ها از دانشگاه چه باید كرد؟
ذوقی: این موضوع همیشه مطرح بوده كه برخی فعالان دانشجویی را به عنوان پیاده‌نظام جریان‌های سیاسی قلمداد می‌كنند. باید به این نكته توجه كرد كسانی كه فعال دانشجویی‌اند طبعا از قدرت تحلیل برخوردارند و یك نظر سیاسی دارند. خواه‌ناخواه این نظر سیاسی به نظرات سیاسی برخی از جریان‌های خارج از دانشگاه نزدیك‌تر است. البته معتقدم جریان‌ها و تشكل‌های دانشجویی باید استقلال داشته باشند و به‌رغم قرابت فكری با برخی جریان‌های سیاسی خارج از دانشگاه باید در برخی از مواضع اختلافی نظر صریح خود را بیان كنند. این انتقاد را من به آقای نقاشی و طیف انجمن‌های اسلامی دارم و به یاد ندارم كه این دوستان، دولت‌ها و جریان‌های سیاسی منتسب به خودشان را نقد كرده باشند. نكته دوم ارتباط اعضای تشكل‌های دانشجویی با ادوارشان است. كسانی كه قبلا فعالیت دانشجویی داشتند و بعد از فراغت از دانشگاه مسؤولیتی پذیرفتند نباید جریان‌های دانشجویی را دستمایه اهداف حتی به‌حق خود كنند، چون استقلال تشكل‌های دانشجویی ارزشمندتر از اهداف دیگران است. نكته دیگر تجربه انتخاباتی است كه در طول چند دهه بعد از انقلاب با راست و چپ كردن و اصولگرا و اصلاح طلب بودن نامزدها متوجه شدیم كه این روش جواب نداده است. الان به نظر من بحث‌ها فراتر از این است كه در این اسامی متوقف شویم. به اعتقاد من فارغ از جریان‌های سیاسی باید از فرد یا افرادی در عرصه مجلس یا دولت حمایت كرد كه ایده حكمرانی و راه حل برای برطرف كردن مشكلات دارند. دیگر زمان كلی‌گویی‌ها و وعده و وعید دادن‌ها گذشته است. تشكل‌های دانشجویی باید روی این كلیدواژه متمركز شوند و آن را به یك مطالبه عمومی تبدیل كنند. حال آیا می‌توان در ایام انتخابات به جمعی شامل اصولگرا و اصلاح‌طلب رسید كه ایده حكمرانی دارد؟ به نظرم ما ناگزیریم به این سمت حركت كنیم.
بلوكات: من پیاده‌نظام بودن صرف تشكل‌های دانشجویی در قالب جریان‌های سیاسی خارج از دانشگاه را قبول ندارم ولی پیاده نظام نبودن را هم نمی‌پذیرم. جا به جا و زمان به زمان شرایط فرق می‌كند. زمانی یك تشكلی در پیاده نظام یك جریان سیاسی بوده و در سال بعدی این روند را تغییر داده اما كلیتش این است كه در خلا احزاب درست و اصیل كار سیاسی به جای این‌كه در حزب انجام شود در تشكل دانشجویی انجام می‌شود. در این مساله هم فعالان دانشجویی و هم مسؤولان دانشگاهی مقصرند. البته خط قرمزی برای جریان‌های دانشگاهی برای ورود به مساله انتخابات قائل نیستم ولی این‌كه حیثیتشان را پای یك فرد بگذارند اساسا قبول ندارم.
نقاشی: از زمانی كه دانشگاه تاسیس شد و در پی آن شكل‌گیری فعالیت‌های دانشجویی اعم از صنفی و سیاسی بویژه بعد از شهریور 1320، دانشجویانی اعم از مسلمان و چپ در دانشگاه فعالیت داشتند. در آن مقطع گروه‌های چپ هژمونی قدرتمندی در دانشگاه داشتند و رفته رفته با تعالیم چهره‌های مثل شریعتی و بازرگان و طالقانی و مطهری جریان‌های اسلامی در دانشگاه رشد پیدا كرد. جریان چپ دانشگاه متاثر از گروه 53 نفر و حزب توده بود. جریان مسلمان دانشگاه بعد از نهضت ملی شدن صنعت نفت تا پیروزی انقلاب هم متاثر از همان جریان روشنفكری دینی بود. زمان پیروزی انقلاب اسلامی هم گروه‌های دانشجویی مسلمان به خاطر همین تاثیرپذیری مبارزات را پیگیری كردند. بعد از انقلاب هم جریان‌های دانشجویی مثاثر از افراد و جریان‌های خارج از دانشگاه بودند و البته باید گفت این اتفاق كاملا طبیعی است چون دانشجو از 19 یا 20 سالگی وارد دانشگاه می‌شود در چنین سنی اساسا نمی‌شود انتظار داشت كه مولد فكر باشد و قدرت تولید گفتمان داشته باشد و طبیعی است كه از خارج از دانشگاه تاثیر بپذیرد. بنابراین نباید با این مساله توهم‌آلود برخورد كرد و جریان‌های دانشجویی را پیاده‌نظام گروه‌های سیاسی خارج از دانشگاه دانست. من آنجایی را خط قرمز می‌دانم كه یك فعال تشكل دانشجویی در تشكیلات سیاسی خارج از دانشگاه عضویت پیدا كند.