گفتوگوی جامجم با محمدرضا ورزی کارگردان سریالهای تاریخی
تاریخی سازان همیشه متهم به تحریف اند
اگر بخواهیم یك كارگردان را در تلویزیون نام ببریم كه نامش با ساخت سریالهای ژانر تاریخی به خصوص تاریخ معاصر گره خورده باشد، قطعا محمدرضا ورزی است. كارگردانی كه در این بیست و اندی سال كه به عنوان فیلمساز چه در سینما و چه در تلویزیون فعالیت میكند، مجموعههای تاریخی بسیاری برای تلویزیون ساخته است. گرچه در سینما نیز تجربیاتی داشته مثل ابراهیم خلیلا...، اما عمده فعالیتش در مدیوم تلویزیون و برای مخاطبان رسانه ملی بوده است. ورزی یكی از كارگردانان مولفی است كه به دلیل علاقه بسیار به تاریخ به خصوص تاریخ معاصر، مطالعات گستردهای در این حوزه دارد. این موضوع را تا زمانی كه با وی وارد بحث و گفتوگو نشوید متوجه نخواهید شد كه تا چهاندازه به تاریخ علاقه و مطالعات آزاد بسیاری در این زمینه دارد. اما در این میان عدهای هم هستند كه همواره انتقاداتی به آثار وی دارند. به خصوص كه این انتقادات در زمان ساخت و سپس پخش مجموعه «معمای شاه» به اوج رسید. با این حال ورزی هیچگاه واكنش منفی نسبت به مخالفانش نداشت و همچنان انتقاد این افراد را سازنده میداند. گفتوگوی ما با او درباره مرور سریالهای تاریخیاش به تاریخ و مسائل روز جامعه رسید كه خواندن آن خالی از لطف نیست. پس با ما همراه باشید:
شما جزو معدود كارگردانانی هستید كه
هر اثری را كه خلق میكنید، با اعتراض عدهای روبهرو میشوید. فكر میكنید دلیل آن چیست؟
مخالفخوانی همیشه كار را مطرح میكند و راجع بهش بحث میشود. ما مخالفخوانی را به دو بخش تقسیم میكنیم كه طبیعتا چنانچه نقد سازندهای داشته و برای فیلمساز عبرتآموز باشد و به تعبیری منتقد بتواند اصولی اثر را نقد كند، من به شخصه مشكلی با این قضیه ندارم و همیشه استقبال كردم. ولی بخشی هم مربوط به حب و بغض عدهای است كه به هر حال طبیعی است كه وقتی شما در مسیری گام برمیداری، عدهای هم به سمت شما سنگ پرتاب میكنند. بنابراین من هم مستثنی از این اتفاق نیستم و تصور شخصیام این است كه این مسائل اتفاقا انگیزههای من را تقویت میكند. به این دلیل كه میفهمم كجا ایستادهام. اما نقد درست واصولی برای من تامل ایجادمیكند. فكر میكنم نقد، حكم معلم را برای فیلمساز دارد. البته كه من تنها كارگردانی نیستم كه در این شرایط قرار میگیرم و مشكلی هم با این قضیه ندارم؛ چون به كارم اعتقاد دارم ، برایش زحمت میكشم و به آن عشق میورزم.
تا چه حد سعی میكنید در مطالعات تاریخی كه در جهت ساخت یك اثر دارید، نگاه تك بعدی نداشته باشید؟
هیچ وقت این كار را نكردم. بهخصوص زمانی كه قرار است سریال بسازم، سعی میكنم ترجمهها و تالیفهای افراد مختلف را مطالعه كنم؛ ضمن اینكه درام زمانی شكل میگیرد كه قهرمان و ضدقهرمان وجود داشته باشد. از این رو من نمیتوانم در میانه راه قهرمان را به ضدقهرمان و هیولا تبدیل كنم. البته ممكن است یكسری رفتارها هم از قهرمان ببینی كه خطای اوتلقی شود. به عنوان مثال برای ساخت سریال «معمای شاه» من كتب مختلفی را رصدكردم و از دریچه نگاه نویسندههای مختلف ماجرا را دیدم. به تعبیری من دركنار كتابهای مورخین پس از انقلاب كه درباره پهلوی نوشته بودند خاطرات فرح دیبا بهنام كهن دیارا، در دامگه حادثه خاطرات پرویز ثابتی رئیس اداره سوم ساواك، خاطرات علم و حتی حسین فردوست را هم خواندم و نیز با افراد زیادی ملاقات داشتم كه نمیتوانم اینجا مطرح كنم، اما درواقع حكم تاریخ شفاهی را داشته و در آن دوران و حتی در زمان انقلاب اسلامی نقش داشتند. بنابراین «معمای شاه» مجموعهای از همه مطالعات و ملاقاتهای من با شخصیتهای مهم انقلاب و شخصیتهای مهم عصر پهلوی بود؛ افرادی كه خیلی به خاندان شاه نزدیك بودند. البته نمیتوانم نام آنها را بیان كنم. اما تصور من این است كه در هر دورهای هم خادم وجود دارد و هم خائن. بنابراین من هیچوقت
به دنبال تحریف تاریخ نبودم و سند حرف من هم كتابها و اسنادی است كه با یاری یك گروه ۱۵ نفره طی دوسال بررسی و مطالعه كردیم و برخی از منابع را در تیتراژ سریال عنوان كردم.
جالب است كه شما هم سعی نمیكنید به انتقادها پاسخ بدهید و واكنشی نسبت به معترضان نشان بدهید.
چرا باید پاسخ بدهم؟ اتفاقا عكس من را روی جلد یكی از نشریات به صورت فوتوشاپ جهت استهزا كار كردند كه صد درصدپیگرد قانونی داشت. ولی اهمیتی ندادم چون فكر میكنم ضد تبلیغ خودش نوعی تبلیغ است. بنابراین من چند سال است كه با این دست موضوعات زندگی میكنم و دیگربا ۲۴ سال سابقه در عرصه تولید و فیلمسازی برایم این طور مسائل نبایدخیلی مهم جلوه كند. خاطرهای ازیك نقد جالب دارم، سالهایی كه فیلم «ابراهیم خلیلا...» اكران شددوستی برعلیه آن فیلم مقالهای نوشت. برآوردی را كه این دوست عزیز در مقالهاش ذكر كرده بود اصلا قابل مقایسه با برآورد اصلی فیلم نبود. البته بنده خوشحال شدم چون خروجی فیلم را با این برآورد دیده بود. سالها گذشته و آن دوست در حال حاضر یكی از حامیان آثار بنده است. بنابراین من اصولا كار خودم را میكنم. به هر حال یكی از ویژگیهای آثار تاریخی متهم شدن به تحریف است. از زمان استاد ما زنده یاد علی حاتمی تا عزیز بزرگوار استاد داود میرباقری زمانی كه سریال «امام علی(ع)» را ساخت، استاد محمدعلی نجفی زمانی كه «سربداران» را ساخت و بهروز افخمی عزیز كه «كوچك جنگلی» را ساخت، همواره در مظان این اتهام بودند و اینكه كار تاریخی در ایران ساختن كار خطرناكی است. چون برخی مورخان با فیلمسازان همیشه مشكل داشتند و عدهای ازكسانی كه مورخ نیستند و احساس میكنند همه چیزرا میدانند، همیشه مشكل دارندوخواهندداشت.
در كل عدهای مدام روی شما و كارهایتان متمركز هستند. این موضوع باعث ناراحتیتان نمیشود؟
بله. اتفاقا از اتصالات من به آدمهای متفاوت بارها گفته شده است و اینكه داماد یا خواهرزاده مدیران بسیاری بودهام (میخندد)! ولی واقعا به جزآن مثلی كه میگوید بنیآدم اعضا یكدیگرند واقعا نسبتی با كسی ندارم.
«معمای شاه» به نسبت سایر كارهایی كه ساختهاید، بیشتر مورد هجمه مخالفان قرار گرفت.
بله اتفاق جالب هم در زمان پخش سریال افتاد. به هر حال طبیعی است و در همه جای دنیا ممكن است در فیلم و سریالها بتوان گافهایی پیدا كرد. اما خاطرم هست خانم جوانی از جایی پول گرفته بود و ماموریت داشت هر قسمت از این سریال كه پخش میشد، گافهای آن را پیدا و در فضای مجازی پخش میكرد، اما این عداوت باعث شد دقت و ظرافت گروه ما در كار بالا برود. من هم به یكی از همكاران، رهام مخدومی ماموریت داده بودم كه فریم به فریم سریال را با دقت ببیند و قبل از اینكه پخش شود گافهای سریال را پیدا كند تا ما آن را اصلاح كنیم. بنابراین اقدام آن خانم به نفع كار تمام شد. با این حال من فكر میكنم اگر «معمای شاه» در زمان دیگری روی آنتن میرفت، به عنوان مثال ده سال قبل با این واكنشها روبهرو نمیشد. ضمن اینكه برای من جالب است ایرانیهای مقیم خارج از كشور استقبال بهتری از این سریال داشتند، اما پیشنهاد من همیشه این بود كه فارغ از هر اعتقاد و طرز تفكری این سریال را باید بیطرفانه نگاه كرد.
البته بخشی از اعتراضها به بحث حجاب آزادبرخی بازیگران این سریال برمیگشت.
به هر حال برای باورپذیری مخاطب باید از یكسری خط قرمزها عبور میكردیم.
خوب است بدانید كه ما شانزه لیزه را در انتهای لالهزار در شهرك غزالی باكمك جلوههای ویژه بازسازی مفصل كردیم و تمام خانمهای بیحجاب در حقیقت مردان جوانی بودند كه با كلاه گیس و آرایش آنها را به خانمهای جوان تبدیل كردیم و هیچ كسی هم متوجه نشد. من خیلی علاقهای به فیلمبرداری در خارج از ایران به دلیل محدودیت زیاد در تولید ندارم و به نظرم میتوان صحنههایی از این دست را در ایران بامساعدت جلوههای ویژه به خوبی تولیدكرد و نیازی به سفر خارج از كشور و این همه صرف هزینه نیست.
یكی از نكات مثبت آثار شما شبیه سازی شخصیتهاست. حتی شنیدهام این ویژگی باعث شده شما در بین نابازیگرها هم دست به انتخاب بزنید.
بله. در «معمای شاه» بازیگر نقش جیمی كارتر را من در اتوبان چمران پیدا كردم. در ترافیك اتوبان شهروندی را در اتومبیلی دیدم كه خیلی شباهت به كارتر داشت. از راننده محترم خواستم این امكان را به من بدهد تا بتوانم از زاویههای مختلف چهره آن آقا را ببینم و بعد كه به شباهت بسیارش با كارتر پی بردم، شمارهاش را گرفتم و برای كار دعوت كردم. این كار برای من دیگریك نوع تخصص بهحساب میآید و برای انتخاب بازیگر نقش مورد نظر خیلی فكر میكنم.
طبق مطالعاتی كه در این زمینه دارید، چه نكتهای در تاریخ معاصر وجود دارد كه تا این حد برای شما جذاب است؟
مراودات و سیاست بازیهایشان خیلی برای من جالب بود. همه در حال حذف یكدیگر بودند و در این میان عدهای حذف و برخی هم مظلوم واقع میشدند. مهمترین نكتهای كه در زمینه مطالعات من مهم بود، عبرتآموز بودن تاریخ است. من فكر میكنم اگر دولتمردان ما اشراف كافی روی تاریخ معاصر پیدا كنند، با هیچ مشكلی روبهرو نمیشوند. چون تاریخ مدام در حال تكرار شدن است.
تاریخ را چگونه میتوان روایت كرد كه متهم به تك سو نگاه كردن نشد؟
هیچ كاری نمیتوان كرد. چون یك سویه نگاه كردن در زندگی روزمره هم وجود دارد. من شخصا اعتقادم بر این است آنچه كه تا به امروز ساختهام، دروغ نبوده و هیچ دروغی نگفتم و تحریف نكردم. فقط بخشی از تاریخ را ساختم. اگر چیزی از تاریخ را نساختم، مفهومش این نیست كه تاریخ را تحریف كردم. به عنوان مثال وقتی شما «سه تفنگدار» الكساندر دوما را میخوانی، بخشی از تاریخ را در قالب رمان تعریف كرده، اما به این معنا نیست كه تاریخ را تحریف كرده، فقط بخشی از آن را روایت كرده است. همینطور ویكتور هوگو در «بینوایان» بخشی از تاریخ فرانسه را روایت كرده است. بنابراین من برای خوشایند هیچ كسی كار نمیسازم. اصولا باسفارش تاكنون كاری نساختهام. تمام طرحهاوانتخاب دورهای كه كاركردم دغدغه شخصی خودم بود.من به آنچه كه میسازم، اعتقاد دارم. از این رو اگر رویكرد رسانه ملی به این سمت از تاریخ معاصر است و علاقهمند است و روی آن سرمایهگذاری میكند، به این خاطر است كه در این بخشها اشتراك داشتیم. اما همین رسانه ملی سالهای پیش كاری را به من پیشنهاد كرد و من نپذیرفتم. با وجود اینكه برآورد خوبی داشت. چون دغدغه نداشتم. بنابراین اگر قرار بود باسفارش كار كنم، آن پیشنهاد را میپذیرفتم. در صورتی كه دوست دیگری آن كار را ساخت و اصلا از تصمیمی كه گرفتم پشیمان نیستم.
بنابراین بر چه مبنایی بخشی از تاریخ را انتخاب كرده و آن را روایت میكنید؟
تا جایی كه بضاعتم اجازه داده تاریخ معاصر را دوست داشتم و ساختم. ضمن اینكه من كار را صرفا برای آن دوران نمیسازم. اگر ستارخان میسازم، حرفی برای امروز جامعهام برای دولتمردان دارم. من برای دولتمردان خیلی كار ساختم، بلكه ببینند و عبرت بگیرند. فیلمساز در تولید یك اثر باید رسالت و پیامی داشته باشد. البته بایدبگویم من مورخ نیستم. اشتباه عدهای همین است كه تصور میكنند من قرار است تاریخ را بگویم. من تاریخ دان نیستم؛ من تاریخ خوانم. من فقط فیلمسازم و آن مقطعی از تاریخ را انتخاب میكنم كه شباهت بسیار زیادی به یكسری از مشكلات امروز دارد و سعی میكنم در حد بضاعت خودم در جامعه روشنگری و جامعه آگاهی كنم. من از تاریخ به عنوان ابزار استفاده میكنم تا حرفم را بیان كنم. درهمه جای دنیا یك فیلم تریبون فیلمساز است. حق داردحرف بزند. من خیلی حرفها زدم كه عدهای تلاش كردند این حرفها شنیده نشود، ولی زمان یار و یاور ارزشمندی است و قطعا تصمیم دیگری خواهدگرفت. حاشیهها را كنار خواهد زد و اصل را عرضه میكند.
به زندگی كدام دوره از تاریخ یا فرد خاصی علاقه دارید و در صورت مهیا شدن شرایط تمایل دارید بسازید؟
من خیلی دوست دارم درباره دانشمند بزرگ ایرانی زكریای رازی سریال بسازم. البته پیش از این یك كار كوتاه ساختم، اما دوست دارم یك كار بلند درباره این شخصیت بسازم كه كلی حرف در آن دارم. چون دانشمندان ما را مصادره میكنند و ما هیچ كاری انجام نمیدهیم. در كل به ساخت زندگی شعرا و دانشمندان خیلی علاقه دارم. البته من درباره زندگی دانشمندان هم مطالعاتی دارم و از این رو خیلی علاقهمند به ساخت سریالهای بلند درباره زندگی این افراد دارم.
با توجه به سریالهایی كه تاكنون ساختهاید، فكر میكنم در روایت داستانهای عاشقانه كمتر ورودكردید.
«ایراندخت» یك عاشقانه محض بود و مردم هم خیلی دوست داشتند. من هم خیلی روی قصه كار كرده بودم و از همفكری دو نویسنده خانم استفاده كردیم تا فضا دربیاید. بعدهم من اصلا جنس كارم شبیه به عاشقانههای سریالهای نمایش خانگی نیست. من در سریال «تبریز در مه» عشق سردار عباس میرزا به شاهزاده گرجستانی را نشان دادم. اما در سریالهایی كه شخصیتهای حقیقی را روایت میكنی فقط در یك چارچوب خاص میتوانی عاشقانه را روایت كنی. اگر از این چارچوب خارج شوی، به اصل محتوای تاریخی لطمه وارد میكنی. به عنوان مثال در سریال «امام علی(ع)» قصه قطام فقط در چند قسمت روایت شده بود و كارگردان بیشتر از آن نمیتوانست به این قصه بپردازد. خاطرم هست عدهای هم به مزاح میگفتند قطام سریال كم است. بنابراین در قصههای واقعی نمیتوان خارج از اتفاقاتی كه درارتباط باشخصیتهای حقیقی وجود داشته به آنها درسطح یك تغییرگسترده پرداخت.
گویا این روزها سخت مشغول نگارش سریال «سرزمین پریزاد» هستید؟
همراه گروهی از نویسندگان مشغول نگارش رمانی به نام «سرزمین پریزاد» هستیم. اما تا زمانی كه مجوز تولید نگرفتهایم تكلیف آن مشخص نیست، ترجیح میدهم در این باره صحبتی نكنم. البته طرح و قصه متعلق به خودم است، اما دوستان دیگری تحت سرپرستی خودم در حال نگارش هستند. گرچه كار گروهی بسیار سخت است، اما من به این گونه كار كردن
به شدت معتقدم و تصورم این است كه با این شیوه اتفاقات بهتری میافتد.
در آثار شما نقش موسیقی خیلی مطرح است. همچنین ترانه و خواننده. مثلا صدای سالار عقیلی پیوندی دیرینه با كارهایتان دارد مخصوصا تیتراژ اول سریال معمای شاه و ترانه ماندگارش.
بله. ایران، فدای اشك و خنده تو... جادارد یادی كنم از دوست نازنینم ترانه سرای شهیر، زنده نام افشین یداللهی كه شبی كه پای تلفن این ترانه رابرایم خواند بیاختیار اشكم فرو ریخت. قراربوداین ترانه راخواننده دیگری بخواند كه اتفاقاهم خواند. نامش محفوظ بماند در استودیوی پاپ ضبط كردیم. با آهنگسازی بابك زرین عزیز كه دومین همكاری ما بعد از تبریز در مه بود. با همان گروه یعنی زرین، مرحوم یداللهی و سالار عقیلی سریال بعدی را كار كردیم، اما در یك جلسه مشورتی با مدیران سازمان تصمیم بر این شد كه همان خوانندهای كه تیتراژ آخر را خواند تیتراژ اول راهم بخواند، یعنی سالار عقیلی. مقدر شد این تیتراژ ماندگار بهنام سالار ثبت شود. از پشت صحنه لحظات ضبط استودیو هم فیلمهای ماندگاری گرفتیم. تمرینها و... .