شهادت سردار سلیمانی، صف‌بندی‌های معمول سیاسی در جهان را به هم ریخت؛ عده‌ای در همان جبهه متخاصم ایستاده‌اند و عده‌ای هم ترامپ را محكوم می‌كنند از جمله یك داستاننویس و روزنامه‌نگار و نیز وزیر اسبق فرهنگ
پیــامدهای شهــادت عظیـم
یكی می‌آید سنگی در چاه می‌اندازد... نه، اشتباه نكنید! در بیان این گزاره معروف، قرار نیست ادامه‌اش را یعنی همان «هزار عاقل نمی‌توانند بیرون بیاورند» را مد نظر قرار بدهیم. می‌خواهیم بگوییم پیامدهای یك رویداد، فارغ از عملكرد عاقلان و دیوانگان پس از وقوع آن رویداد، چقدر می‌تواند تعیین‌كننده باشد. یكی می‌آید كاری می‌كند و انتظار دارد پیامدهایش منجر شود به محبوبیتش بین دیوانگانی چون خودش. انتظار دارد كارش انسجام هم‌پالگی‌هایش را سبب شود، اما نمی‌شود. دونالد ترامپ كجا فكرش را می‌كند اقدام جنون‌آمیز و وحشیانه‌اش، این طور صف‌بندی‌ها را در جهان امروز عوض كند. لابد پیش خودش فكر می‌كرد همین اهالی اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی ایران، حلوا حلوایش خواهند كرد و روی سر خواهند گذاشت. از سوی دیگر لابد فكر می‌كرد برخی مردم ناراضی از شرایط اقتصادی و معیشتی داخل ایران، كه همه مسؤولان نیز اعتراضاتشان را برحق دانسته‌اند، راه می‌افتند پشتش و به خاطر این وقاحتش تشكر هم می‌كنند كه پایه‌های نظام را تضعیف كرده است. حالا باید گفت رئیس جمهور ایالات متحده، همه این تمهیدات راهبردی خود را [واقعا ترامپ چنین چیزهایی را هم می‌فهمد؟!] بر باد رفته می‌بیند؛ هم همین مردم ناراضی از شرایط معیشتی، [كه بی‌تردید خود ترامپ و تحریم‌های ناعادلانه‌اش یكی از عاملان بروز این وضع اقتصادی است] با حضور میلیونی خود در مراسم تشییع سردار شهید سلیمانی، پاسخش را داده‌اند و هم برخی از همان اهالی اپوزیسیون كه قرابتی هم با جمهوری اسلامی ندارند، اما نتوانسته‌اند نسبت به این اقدام سبعانه سكوت كنند و محكومش كرده‌اند. پیامدهای این شهادت بزرگ، تنهایی معنادار ترامپ و دار و دسته‌اش در جهان پرسروصدای امروز است. شهادت حاج‌قاسم، هم تكلیف خیلی‌ها را روشن كرده و هم دسته‌بندی‌های معمول سیاسی را به هم ریخته است؛ این، قاعده مردان بزرگ خداست. صف‌بندی‌ها دست كم در جبهه خارج‌نشینان بسیار دچار تغییر و تحول شده است؛ برخی اهالی اپوزیسیون، مشخصا همان‌ها كه همیشه پای ثابت امضای نامه‌هایی در حمایت از دشمنان ایران و تحریم‌ها علیه كشورند، برای ترامپ جیغ و هورا كشیدند و دسته‌ای دیگر كه البته آنها هم هیچ قرابتی با حاكمیت در ایران ندارند، نتوانستند پشت ترامپ بایستند.
انشقاق از همان بامداد فاجعه شكل گرفت؛ بامداد جمعه 13 دی كه ارواح طیبه شهدا، حاج قاسم سلیمانی و همراهانش را در آغوش كشیدند. ابعاد گسترده این جنایت دولت آمریكا و همچنین محبوبیت سپهبد سلیمانی میان مردم ایران و منطقه موجب شد تا همه احزاب و گروه‌های داخل كشور و نیز مقامات دیگر كشورها نسبت به این جنایت آمریكا واكنش نشان داده و آن را در بیانیه‌ها و گفت‌وگوهایشان محكوم كنند. اما راستش را بخواهید كسی از اپوزیسیون خارج‌نشین چنین انتظاری نداشت.
مسعود بهنود، داستاننویس و روزنامه‌نگار
مسعود بهنود كه قرابتی با بی‌بی‌سی‌فارسی دارد، در توییتی نوشت: «چگونه است حال، كسانی كه مدعی سیاست‌شناسی، سیاست‌ورزی و ایرانی‌دوستی هستند، از این فرصت استفاده نمی‌كنند تا همراهی خود را با اكثریت مردم نشان دهند. خوشحالی برای ترور قاسم سلیمانی، بند نازك میان این گروه‌ها را با مردم می‌بُرد. با بی‌شناسنامه‌ها نیستم، آنها حسابشان جداست».
عطاءا... مهاجرانی، وزیر اسبق فرهنگ
او كه سال‌هاست در لندن زندگی می‌كند، در توییتی شهادت سپهبد سلیمانی را تسلیت گفت و نوشت: «سردار قاسم سلیمانى، قهرمان ملى ایران و اسلام بوده و خواهد بود. در دفاع از تمامیت سرزمینى ایران، دفاع از نظام جمهورى اسلامى، در مبارزه علیه داعش، شخصیتى سرنوشت‌ساز بود. دو سال پیش گفت: كاندیداى گلوله هستم. زندگى او و كارنامه او با شهادت امضا شد».
مهاجرانی به عنوان یكی از منتقدان حاكمیت ایران، حتی از عنوان «شهید» برای سردار سلیمانی استفاده كرده است؛ عنوانی كه رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان از اطلاق آن به سردار اجتناب می‌كنند و می‌توان گفت همین عناوین «شهید» و «كشته‌شده» وجه انشقاق عمده‌ای بین آنهاست.
محمد منظرپور، سردبیر سابق صدای آمریكا
محمد منظرپور حتی پا را فراتر گذاشت و به كسانی كه برای شهادت سردار سلیمانی خوشحالی می‌كنند گفت پست. او باور نكرده بود اینها می‌توانند ایرانی باشند و در واكنش به ابراز شادی برخی اكانت‌های فارسی‌زبان از شهادت سپهبد سلیمانی نوشت: «اطمینان دارم كاربرانی كه به فارسی كشته‌شدن یك سردار ایرانی را جشن گرفته‌اند عمدتا ایرانی نیستند؛ فارسی‌زبان هستند، مثلا سپاه سایبری اسرائیل، عربستان سعودی، طایفه بارزانی و البته اسیران شست‌وشوی مغزی‌شده تیرانا. ایرانی هر چقدر هم مخالف رژیم باشد تا این حد پست نمی‌شود».
اردشیر زاهدی، وزیر خارجه رژیم پهلوی
ابتدا توییتی از اردشیر زاهدی دست‌به‌دست شد با محتوای ناسزاهایی گل‌درشت به ترامپ كه البته از اكانتی جعلی منتشر شده بود. بعد از آن اما وزیر خارجه رژیم پهلوی در گفت‌وگو با بی‌بی‌‌سی فارسی گفت: «ترامپ دیوانه شده و اگر مدركی علیه سلیمانی دارد، چرا منتشر نمی‌كند؟ بزرگ‌ترین تروریست دنیا خود آمریكاست.
قاسم سلیمانی شخصیتی بزرگ در معیارهای جهانی و سربازی دلاور و میهن‌پرست و افسری شرافتمند برای وطن ما بود. نام او در رده بزرگ‌ترین نوابغ نظامی جهان ماندگار خواهد ماند.
او افسری شرافتمند و میهن‌پرست بود. ایران برای من ایران ۸۲ میلیونی است كه برادران و خواهران خودم می‌دانم. كسانی كه امروز از خارجی پول می‌گیرند و می‌گویند بروید آنجا (ایران) بمب بیندازید، اینها كسانی‌اند كه پستان مادرشان را گاز می‌گیرند».
زنبیل به دست‌ها
اینها طبعا تعجب كسی را برنینگیختند. همان كاری را صورت دادند كه از مواضع پیشین‌شان مشخص بود. هر نقشه دیگری از سوی آمریكا در ضربه‌زدن به جبهه مقاومت و ایران طرح‌ریزی و اجرا می‌شد، اینها همین رقص و هلهله را اجرا می‌كردند.
حتی حالا كه برخی از دوستان خودشان، صف را جدا كرده‌اند و در تلاشند به قول مسعود بهنود «بند نازك بین خود و مردم را پاره نكنند»، اینها همچنان سر به زیر برف كرده‌اند و سیل خروشان مردم در عزای حاج‌قاسم و اثبات حقانیت راه او را
نمی‌بینند.
مسیح علینژاد، خبرنگار
مسیح علینژاد، چراغ اول این وقاحت را روشن كرد. او در یك توییت خالی از متن، چند ایموجی گل آفتابگردان و چند زن در حال رقص گنجاند. حجم انتقادها به این اصطلاحا خبرنگار بسیار بالا بود. تا آنجا كه او بخش نظرهای صفحه اینستاگرامش را بست. او البته دست‌برنداشت و طی رشته‌توییت‌هایی بر موضع خود پافشاری كرد. یكی از كسانی كه نكته‌ای دردناك را به او یادآور شد، آسیه باكری، دختر شهید حمید باكری بود. او كه خود نسبت به برخی موارد در داخل كشور منتقد است، خطاب به علینژاد نوشت: «وقتی عمو مهدی هم شهید شد، رادیوها در عراق خبر را با تبریك و شادی
اعلام كردن».
... و دیگران
راستش را بخواهید از مرور نفرت‌پراكنی‌های‌شان، حالمان بد می‌شود. یحتمل برخی از موضعگیری‌های كاهلانه‌شان را خوانده‌اید. برخی خبرنگارهای شبكه تلویزیونی من و تو و چند فعال سیاسی كه تكلیف‌شان مشخص است. بگذارید نام‌شان را هم حتی فهرست نكنیم.
