چگونه برنامه «كتابباز» توانست بعد از گذشت 4 سال همچنان جذاب باقی بماند؟
جای خالیای كه سرانجام پر شد
پیش از «كتابباز»، وقتی صحبت از برنامهای در حوزه كتاب به میان میآمد، ذهنها ناخودآگاه به سمت میزگردهایی كاملا جدی و تخصصی میرفت؛ از این رو میتوانیم «كتابباز» را اثری كاملا ساختارشكن بنامیم. این ساختارشكنی، از همان فصل اول اتفاق افتاد و امیرحسین صدیق توانست خیلی زود فضای ذهنی مخاطبان را از برنامهای مرتبط با كتاب بشكند. نكته مهم این بود كه «كتابباز» برخلاف بسیاری از برنامههای موفق در نقطه شروع باقی نماند و رفتهرفته در طول زمان و با ورود سروش صحت به این برنامه و رسیدن به فصلهای دوم و سوم و چهارم، قدرتش را به عنوان یكهتاز این عرصه حفظ كرد. «كتابباز» در پایان فصل چهارم، به اثری مثالزدنی در حوزه كتاب تبدیل شده است و میتواند تا سالها ادامه پیدا كند.
مرجان فاطمی
در فصل اول، زمانی كه امیرحسین صدیق از داخل كتابخانه كوچك این برنامه به مخاطبانش سلام كرد، این سنگبنا گذاشته شد كه كتابباز شبیه هیچكدام از برنامههای قبلی حوزه كتاب نیست. اصلا مجری برنامه، آدم خیلی كتاببازی نیست و دلش میخواهد با مهمانها دراین باره گپ بزند كه چرا كتاب نمیخوانند؟ البته كه همان فصل اول هم در این سطح باقی نماند و پای صحبتهای جدیتری در حوزه كتاب هم به میان آمد. در فصل دوم، با ورود سروش صحت به عنوان یك مجری كاملا كتابباز، وضعیت تاحدودی تغییر كرد. حالا دیگر صحبتها محدود به دلایل كتاب نخواندن مهمانها نبود و اتفاقا گپ و گفتها به این سمتو سو رفت كه چه بخوانیم و چطور بخوانیم و چگونه از مطالبی كه خواندهایم استفاده كنیم؟ فصل سوم، قدمی موثرتر در این زمینه برداشته شد. سروش صحت در كنار دعوت از مهمانهای مختلف، از كارشناسان ثابتی دعوت كرد و هر هفته در بخشی با آنها درباره شعر و رمان و حال خوب و ... وارد صحبت شد. این مساله به تخصصی شدن برنامه دامن زد و پای این نقدها را به میان كشید كه كتابباز از شكل و شمایل یك برنامه بامزه و جذاب در حوزه كتاب، به سمت برنامهای تخصصی در حركت است و شاید برای مخاطبان شبكه نسیم جذابیتی نداشته باشد.
كمرنگ شدن سلبریتیها
در فصل چهارم، تكلیف خیلی مسائل روشن شد. كمرنگ شدن حضور سلبریتیها و چهرههای شناختهشده و كاربردی شدن گپ و گفتها در كنار توجه جدی به بحثهای مهم در میزگردهای داستان و شعر و اضافه شدن بخش كتاب كودك، تا حدودی تكلیف مخاطبان را روشن كرد. حالا دیگر همه میدانستند كتابباز در عین اینكه اثری سرگرمكننده میدانستند کتابباز در عین اینکه اثری سرگرمکننده است، صرفا برای مخاطبانی جذابیت دارد كه كتابباز هستند و با فضای ادبیات احساس بیگانگی نمیكنند.
گپوگفتهای غیررسمی
درواقع فصل چهارم كتابباز، كماكان برنامهای سرگرمكننده بود منتها دایره مخاطبان هدف این سرگرمی، تنگتر شد و این وضعیت با شكلگیری میزگردهای روزهای چهارشنبه، قوت بیشتری گرفت. این میزگردهای غیررسمی، به محفلی تبدیل شد كه عاشقان شعر و داستان، از منظر دیگری به داستانها و شعرها و نویسندهها و شاعران مورد علاقهشان نگاه كنند و به شكل دیگری آنها را بشناسند. بینوایان، آرزوهای بزرگ، قصههای مجیدو ... جزو آثاری هستند كه اكثر مخاطبان كتابخوان آنها را خوانده و دربارهشان اطلاعاتی دارند اما حتی همین آثار هم وقتی در میزگردهای چهارشنبهها از نقطه نظرهای گوناگون مورد بررسی قرار میگرفتند بسیار جذابتر به نظر میرسیدند.
مشخص شدن مخاطبان هدف
كتابباز از یك جایی به بعد، مخاطبان هدف خودش را پیدا كرد. به گفته خود سروش صحت در حال حاضر دو موضع مختلف درباره كتابباز وجود دارد. گروه اول آن را دوست ندارند و تماشا نمیكنند اما گروه دوم كه جزو دسته مخاطبان این برنامه هستند آن را خیلی دوست دارند و از قضا تعداد گروه دوم هم كم نیست. اظهارنظر مخاطبان در صفحه اینستاگرام كتابباز، موید همین مساله است. تمام كسانی كه معتقد بودند كتابباز باید به عنوان برنامهای تخصصی در شبكه چهار یا آموزش روی آنتن میرفت حالا دیگر متفقالقولند كه اتفاقا شبكه نسیم به چنین برنامهای نیاز دارد. به برنامهای كه خارج از حیطه بحثهای جدی و خشك مرسوم، با خیال راحت درباره داستان و شعر حرف بزند و بدون استفاده از عبارات تخصصی و سخت، به صورت كاملا صمیمانه با مخاطبانش روبهرو شود. درواقع میتوان گفت كتابباز متعلق به گروهی از مردم جامعه است كه به كتاب علاقه دارند اما بیشتر از اینكه خودشان را در فضای كتابخانهها محصور كنند و به بحثهای تئوریك تمایلی نشان دهند صرفا از خواندنش لذت میبرند و در همنشینی با شخصیتهای داستانی مختلف وارد دنیایی میشوند كه پر از خیال است و امیدواری و ...
در انتظار فصلهای بعد
فصل چهارم كتابباز هفته گذشته به پایان رسید اما یك باور در میان تولیدكنندگان برنامه، مدیران تلویزیونی و مخاطبان شكل گرفته كه برخلاف بسیاری از برنامهها كه عمرشان بعد از مدتی تمام میشود و چارهای جز تعطیلی ندارند، كتابباز میتواند تا ابد ادامه پیدا كند. این برنامه بعد از گذشت چهار فصل، هنوز خستهكننده نشده و به تكرار نرسیده است. هنوز هم ایدههای جذابی برای ادامه آن وجود دارد و با هركدام از این ایدهها میشود در فصلهای مختلف، برنامه را ادامه داد و مدام به تعداد مخاطبان آن افزود. حالا دیگر بعد از گذشت چهار فصل میتوانیم با قدرت بگوییم واقعا جای برنامهای مثل كتابباز در تلویزیون خالی بود.