گفت و گو با نیوشا ضیغمی بازیگر فعال در حوزه کودکان کار
آنها غریبه نیستند
نه سرما و نه گرما نه باران و نه برف و نه حتی کولاک و یخبندان.آنها را در هر شرایطی میتوان در خیابانها، سر چهارراهها، در محلهای پر رفت وآمد یا کنار سطلهای زباله دید. با دست و صورتی که تمیز نیستند و خیلی دیر به دیر حمام و شست و شو را تجربه میکنند.نه تعطیلی دارند و نه عید و عزا و نه آلودگی هوا تاثیری بر آنها دارد و نه روزهای خوش و دلانگیز بهاری و...
حتما با خودتان میگویید عجب موجوداتی هستند اینهایی که معرفیشان میکنی. شاید از فضا آمدهاند و غریبهای هستند در میان ما؛ اما نه، آنها از فضا نیامدهاند مثل ما آدماند با همه توانمندیها و ضعفها. با تن و روانی که گاهی بیمار میشود و گاهی هم سلامت است.استعداد آنها هم مثل بقیه است و شاید در برخی زمینهها اتفاقا نخبه هم باشند.آنها زمانی که متولد شدند،غریبهای در میان این جهان نبودند، آفریده خداوند بودند اما شرایط این دنیا آنها را به جغرافیایی فرستاد که در آن عشق کمتری وجود دارد و آنها تبدیل شدند به کودکان کار ! غریبهای در میان جمع. معصومانی که در کنار ما زندگی میکنند اما دور از ما هستند. نگاهشان میکنیم، دلمان برایشان میسوزد و گاهی به آنها کمک میکنیم اما دوریم از آنها و دنیایی که جبر جغرافیا، جبر عشق و محبت برایشان ساخته است.
این روزها، همه در شرایطی ویژه زندگی میکنند.در روزهایی که به روزهای کرونایی معروف شده. برای بچهها شرایطی خاصتر در نظر گرفته شده است.همه حواسشان هست که بچهها کمترین آسیب را ببینند؛ هم از نظر روانی هم جسمی. اما این روزها مثل همه روزهای عادی غریبههای آشنا به روال عادی هر روز عمرشان مشغول کارند. مصداق همان جمله کوتاه: اگر از آسمان سنگ ببارد آنها باید سرکارشان حاضر باشند. شرایط برای آنها تغییری نمیکند. اما در این روزهای کرونایی ما بیشتر از گذشته خودمان را از آنها دور میکنیم.آنها برای ما کروناهای متحرکی هستند که در همه جا میتوان آنها را دید و هیچکس چارهای برای رهایی آنها از این زنجیره ندارد و ما هم چارهای جز تماشای آنها نداریم.
بیدفاعترین موجودات روی زمین
نیوشا ضیغمی، بازیگر سینما و تلویزیون سالهاست در زمینه بهبود شرایط زندگی کودکان کار فعالیت میکند. دورهای در یکی از مراکز حمایت از کودکان کار جزو هیات مدیره بود و از شهرت و محبوبیت خود استفاده میکرد تا نگاه مسوولان را به این کودکان کار جلب کند تا شاید که راهی برای نجات آنها پیدا شود. دو سه سال قبل با او گفت وگویی کردم و ضیغمی به این نکته اشاره کرده که والدین کودکان کار چشمشان به پولی است که فرزندانشان هر شب برای آنها میآورند و وقتی این کودکان نانآور خانه باشند و والدین از کار آنها حمایت کنند شرایط بهبود زندگی بچههای کار سختتر میشود؛ چون این پدر و مادرها هستند که با صاحب کار آنها وارد معامله میشوند و مافیایی را شکل میدهند که از پای در آوردنش دیگر آسان نیست.
حالا در شرایط کرونایی باز هم ضیغمی بر این باور است که کودکان کار، محرومترین و بیدفاعترین موجودات روی زمین هستند که گروهی که فقط به جیب خود فکر میکنند از آنها بیگاری میکشند.کرونا که چه بگویم هر مصیبت بزرگ تری هم که از آسمان نازل شود این بچهها باید سر کار حاضر شوند. این روزها که همه بهدنبال ماسک و دستکش یک بار مصرف و ژل ضدعفونی کننده هستند، بچههای کار در میان زبالهها مشغول کارند.هیچ مسوولی مسوولیت آنها را به عهده نگرفته و نمیگیرد.من سالهاست با مسؤولان زیادی در هر اداره و نهادی که به نظرم میتوانستند کاری برای این بچهها بکنند، صحبت کردم و جلسه گذاشتم، هیچ کس زیر بار نمیرود.بیشتر این بچهها افغانستانی هستند و چون شناسنامه ندارند ، هویتی هم ندارند و شرایط زیستی و مراقبتی آنها خیلی بدتر از کودکان کار ایرانی است.
چگونه آیندهای خواهیم داشت؟
ضیغمی میگوید: این بچهها شرایط خود را پذیرفتهاند و انگار خود را از همه آدمها و حقوقی که حق آنهاست جدا کردهاند.آنها آنقدر به کار در شرایط سخت و غیر بهداشتی ادامه میدهند تا روزی که از پای درمیآیند اما ما که میدانیم این بچهها مثل بقیه حق حیات دارند چرا این حق را برای آنها فراهم نمیکنیم؟ از طرفی این بچهها ناقل انواع بیماریها هستند و دیر یا زود دود این اهمال کاری به چشم همه ما میرود.این بچهها با دنیایی از کینه بزرگ میشوند و تصور کنید وقتی بزرگ شوند چگونه نقشه انتقام از همه ما را در ذهن طراحی میکنند.تعداد کودکان کار در نبود قانون روز به روز بیشتر میشود.اما هیچ نهاد و سازمانی مسوولیت آنها را به عهده نمیگیرد.این روزها که همه ما از ترس کرونا به خانههای خود پناه بردهایم و قاعدتا زباله بیشتری هم تولید میکنیم. این بچهها در میان زبالههای آلوده به کرونا زندگی میکنند.آیا شرایط این روزها زنگ هشداری را به صدا در نیاورده که کودکان کار ساماندهی شوند.شاید این ویروس آمده تا جای خالی کارهایی که باید انجام میدادیم و ندادیم را به ما نشان دهد که یکی از مهمترین آنها ساماندهی کودکان کار است.
چند گلایه و یک راهکار
ضیغمی میگوید: بیشتر از ده روز است از خانه بیرون نیامدهام.تهدید عمیق و جدی کرونا یکطرف ماجراست و اخبار نادرستی که در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، طرف ترسناک کروناست. به نظرم الان دیگر وقتش است اینترنت گوشیهای هوشمند را خاموش کنیم و فقط اخبار درست را از رسانههای رسمی دریافت کنیم.
البته در این میان باید یک گلایه از مسوولان هم بکنیم که چرا دیر اطلاعرسانی کردید؟ چرا به بیاعتمادی دامن زدید؟ و یک گلایه هم بکنیم از همه فروشندگان مواد بهداشتی که آنها را برای سود بیشتر احتکار کرده و بازار این مواد را در شرایط بسیار اورژانسی ملتهب کردند.در شرایطی که ما از بحرانی به بحران دیگر میرویم چطور یک عده چنین بیوجدان با سلامت هموطنان خودشان بازی میکنند و در آخر این که انسانیت را پاس بداریم در هر شرایطی.
حتما با خودتان میگویید عجب موجوداتی هستند اینهایی که معرفیشان میکنی. شاید از فضا آمدهاند و غریبهای هستند در میان ما؛ اما نه، آنها از فضا نیامدهاند مثل ما آدماند با همه توانمندیها و ضعفها. با تن و روانی که گاهی بیمار میشود و گاهی هم سلامت است.استعداد آنها هم مثل بقیه است و شاید در برخی زمینهها اتفاقا نخبه هم باشند.آنها زمانی که متولد شدند،غریبهای در میان این جهان نبودند، آفریده خداوند بودند اما شرایط این دنیا آنها را به جغرافیایی فرستاد که در آن عشق کمتری وجود دارد و آنها تبدیل شدند به کودکان کار ! غریبهای در میان جمع. معصومانی که در کنار ما زندگی میکنند اما دور از ما هستند. نگاهشان میکنیم، دلمان برایشان میسوزد و گاهی به آنها کمک میکنیم اما دوریم از آنها و دنیایی که جبر جغرافیا، جبر عشق و محبت برایشان ساخته است.
این روزها، همه در شرایطی ویژه زندگی میکنند.در روزهایی که به روزهای کرونایی معروف شده. برای بچهها شرایطی خاصتر در نظر گرفته شده است.همه حواسشان هست که بچهها کمترین آسیب را ببینند؛ هم از نظر روانی هم جسمی. اما این روزها مثل همه روزهای عادی غریبههای آشنا به روال عادی هر روز عمرشان مشغول کارند. مصداق همان جمله کوتاه: اگر از آسمان سنگ ببارد آنها باید سرکارشان حاضر باشند. شرایط برای آنها تغییری نمیکند. اما در این روزهای کرونایی ما بیشتر از گذشته خودمان را از آنها دور میکنیم.آنها برای ما کروناهای متحرکی هستند که در همه جا میتوان آنها را دید و هیچکس چارهای برای رهایی آنها از این زنجیره ندارد و ما هم چارهای جز تماشای آنها نداریم.
بیدفاعترین موجودات روی زمین
نیوشا ضیغمی، بازیگر سینما و تلویزیون سالهاست در زمینه بهبود شرایط زندگی کودکان کار فعالیت میکند. دورهای در یکی از مراکز حمایت از کودکان کار جزو هیات مدیره بود و از شهرت و محبوبیت خود استفاده میکرد تا نگاه مسوولان را به این کودکان کار جلب کند تا شاید که راهی برای نجات آنها پیدا شود. دو سه سال قبل با او گفت وگویی کردم و ضیغمی به این نکته اشاره کرده که والدین کودکان کار چشمشان به پولی است که فرزندانشان هر شب برای آنها میآورند و وقتی این کودکان نانآور خانه باشند و والدین از کار آنها حمایت کنند شرایط بهبود زندگی بچههای کار سختتر میشود؛ چون این پدر و مادرها هستند که با صاحب کار آنها وارد معامله میشوند و مافیایی را شکل میدهند که از پای در آوردنش دیگر آسان نیست.
حالا در شرایط کرونایی باز هم ضیغمی بر این باور است که کودکان کار، محرومترین و بیدفاعترین موجودات روی زمین هستند که گروهی که فقط به جیب خود فکر میکنند از آنها بیگاری میکشند.کرونا که چه بگویم هر مصیبت بزرگ تری هم که از آسمان نازل شود این بچهها باید سر کار حاضر شوند. این روزها که همه بهدنبال ماسک و دستکش یک بار مصرف و ژل ضدعفونی کننده هستند، بچههای کار در میان زبالهها مشغول کارند.هیچ مسوولی مسوولیت آنها را به عهده نگرفته و نمیگیرد.من سالهاست با مسؤولان زیادی در هر اداره و نهادی که به نظرم میتوانستند کاری برای این بچهها بکنند، صحبت کردم و جلسه گذاشتم، هیچ کس زیر بار نمیرود.بیشتر این بچهها افغانستانی هستند و چون شناسنامه ندارند ، هویتی هم ندارند و شرایط زیستی و مراقبتی آنها خیلی بدتر از کودکان کار ایرانی است.
چگونه آیندهای خواهیم داشت؟
ضیغمی میگوید: این بچهها شرایط خود را پذیرفتهاند و انگار خود را از همه آدمها و حقوقی که حق آنهاست جدا کردهاند.آنها آنقدر به کار در شرایط سخت و غیر بهداشتی ادامه میدهند تا روزی که از پای درمیآیند اما ما که میدانیم این بچهها مثل بقیه حق حیات دارند چرا این حق را برای آنها فراهم نمیکنیم؟ از طرفی این بچهها ناقل انواع بیماریها هستند و دیر یا زود دود این اهمال کاری به چشم همه ما میرود.این بچهها با دنیایی از کینه بزرگ میشوند و تصور کنید وقتی بزرگ شوند چگونه نقشه انتقام از همه ما را در ذهن طراحی میکنند.تعداد کودکان کار در نبود قانون روز به روز بیشتر میشود.اما هیچ نهاد و سازمانی مسوولیت آنها را به عهده نمیگیرد.این روزها که همه ما از ترس کرونا به خانههای خود پناه بردهایم و قاعدتا زباله بیشتری هم تولید میکنیم. این بچهها در میان زبالههای آلوده به کرونا زندگی میکنند.آیا شرایط این روزها زنگ هشداری را به صدا در نیاورده که کودکان کار ساماندهی شوند.شاید این ویروس آمده تا جای خالی کارهایی که باید انجام میدادیم و ندادیم را به ما نشان دهد که یکی از مهمترین آنها ساماندهی کودکان کار است.
چند گلایه و یک راهکار
ضیغمی میگوید: بیشتر از ده روز است از خانه بیرون نیامدهام.تهدید عمیق و جدی کرونا یکطرف ماجراست و اخبار نادرستی که در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود، طرف ترسناک کروناست. به نظرم الان دیگر وقتش است اینترنت گوشیهای هوشمند را خاموش کنیم و فقط اخبار درست را از رسانههای رسمی دریافت کنیم.
البته در این میان باید یک گلایه از مسوولان هم بکنیم که چرا دیر اطلاعرسانی کردید؟ چرا به بیاعتمادی دامن زدید؟ و یک گلایه هم بکنیم از همه فروشندگان مواد بهداشتی که آنها را برای سود بیشتر احتکار کرده و بازار این مواد را در شرایط بسیار اورژانسی ملتهب کردند.در شرایطی که ما از بحرانی به بحران دیگر میرویم چطور یک عده چنین بیوجدان با سلامت هموطنان خودشان بازی میکنند و در آخر این که انسانیت را پاس بداریم در هر شرایطی.