هزینههای خروج
ترك شبكههای اجتماعی میتواند اضطرابهای جدیدی هم به همراه داشته باشد. تحقیقات نشان میدهد بزرگترین ترس از ترك یا به تعلیق درآوردن عضویت در شبكهها، حسِ «از دست دادن» اتفاقات است. برخی نوجوانان ولی این ترس را چندان جدی نمیدانند. مورگان میگوید: «آیا من چیزهایی را از دست میدهم؟ بله. افراد برایشان سختتر میشود كه با من تماس بگیرند. آنها میگویند راحتتر بود اگر این یا آن را داشتی. اما من فكر نمیكنم آنقدر سخت باشد كه شماره من را تایپ كنند و پیامكی بفرستند. مشكل این است كه نمیخواهند این كار را بكنند!» بعضی دیگر با این ترس درگیر هستند. جانسون میگوید این مانند آن است كه همه دوستانتان قراری بگذارند كه جایی بروند، ولی به شما نگویند. این مساله سبب میشود او زمانهایی به خود و تصمیمش شك كند: «من زیاد به این تصمیم شك میكنم. روزهایی هست كه واقعا قانع میشوم كه اپ را دوباره نصب كنم، نه برای خودم، بلكه به این خاطر كه میخواهم عادی به نظر برسم.» با این وجود، خارجشوندگانی مثل جانسون ممكن است تا ابد غیرعادی به نظر نرسند. در دنیایی كه همهكس آنلاین است، خروج از شبكههای اجتماعی امری یاغیانه و ضدفرهنگ به حساب میآید: مثل بسیاری جنبشها در دنیا. مورگان از این نظر به فرد مورد ارجاع همكلاسیهای فراریاش از شبكههای اجتماعی مبدل شده: «دوستم پیش من آمد و گفت من دیگر شبكه اجتماعی ندارم! من گفتم: چرا؟ فكر میكردم شما خیلی اهل شبكههای اجتماعی باشید و او گفت: به خاطر تو و به خاطر چیزهای كه گفتی و كارهایی كه انجام دادی. این حرفش خیلی باحال بود!» برای ترك شبكههای اجتماعی باید مصممانه عمل كرد، زیرا اپهایی مثل فیسبوك و اینستاگرام طراحی شدهاند كه اعتیادآور باشند. به گفته امانوئل، شبكههای اجتماعی آنچنان در فرهنگ نوجوانان نهادینه شده كه بیرون آوردنش كار بسیار سختی است. اما وقتی این كار را بكنید، راحتی خاصی نصیبتان میشود. او كه تحسینهای فراوانی از سوی همتایانش برای ترك این شبكهها دریافت كرده، میگوید: «آنها آرزو میكنند ای كاش میتوانستند بیرون بیایند. افراد حس میكنند شبكههای اجتماعی جزئی از آنها و هویتشان به عنوان نوجوان است. اما من نوجوان كمتری نیستم چون از این شبكهها استفاده نمیكنم.»