انتظار
محمدامین احدی / تهران
خدایا؛ای کسی که صدایم را میشنوی.
ای کسی که به دلهایمان آشکاری. بلا بزرگ و بزرگ شده است. و هرچه پنهان داشتیم آشکار...
و پرده از رویمان بر افتاده... و زمین هم که تنگ و تنگتر شده. آسمان هم خودداریاش را شروع کرده. دیگر توان ایستادن بر دوپا را هم نداریم.
از تو می خواهم به حق نامت که از آن آسمانها و زمین روشن شد و به حق نامت که از آن پیشینیان و پسینیان شایسته می شوند؛ و تویی که که هر مرده را زنده میکنی و هر زنده را میمیرانی...پس بفرست برایمان،امام و مولایی راهنما،که از تو فرمان بگیرد و ما را هدایت کند.
خدایا؛به حق کتابِ قرآنت،و به حقِ امامانِ پاکت،بفرست برای ما،آن را که خودت میدانی...
کسی که میخواهم مرا از یاران و مددکارانش قرار دهی،کسی که از دیده ها غایب شده است و در دل ها حاضر است.او همان است که که اگر من مرده باشم از تو میخواهم مرا کفن پوشیده از قبر بیرون بکشی،با شمشیری نیام کشیده و نیزهای برهنه،که بزنم ،دشمنانت و دشمنانش را. پس بفرست مولایمان را تا بتوانیم از اسارت زمین رهایی یابیم.
بفرست به حق قدرت عظیمت آن منجی موعود را
ای پرودگار مهربان و توانا.