فرمانده ستاد عملیات مقابله با کرونا در تهران از احتمال شیوع گسترده این بیماری در پایتخت خبر داد
تهران در فاز همهگیری
فرمانده ستاد عملیات مقابله با کرونا در کلانشهر تهران میگوید: «کرونا در تهران وارد مرحله پاندمی شده است و اگر موج ابتلا به کرونا در تهران افزایش یابد، شرایط قابل پیشبینی نخواهد بود.» البته پاندِمی یا پاندِمیک به حالتی از همهگیری یک بیماری گفته میشود که از مرز چند قاره فراتر رفته باشد. بیماریهایی مثل ایدز و همین کووید۱۹ که حالا پیر جهان را در آورده است و همه مردم را ماسک بهصورت و دستکش به دست گرفتار کرده است.
جدای از اینکه حالا از یک اصطلاح جهانی برای شیوع یک بیماری در پایتخت استفاده شده است اما آنچه مهم است توجه به این واقعیت است که این هشدار از سوی بالاترین مقام مدیریت بیماری کرونا در تهران اگر نگوییم برای به هوش شدن پایتختنشینان و مسؤولان ترسناک نباشد ولی آنقدر نگران کننده است که لازم است همه ششدانگ حواسشان به آنچه در حال وقوع است، باشد؛ چون اگر آنچه دکتر علیرضا زالی میگوید درست باشد که بهاحتمال زیاد هم درست است، پایتخت وارد مرحله همهگیری عمومی شده است. یعنی شما بهغیر از خانه آن هم بهشرط سلامت اهالیاش در هر نقطه و مکانی در تهران امکان گرفتار شدن به کووید 19 را دارید.
همهگیری در پسا تعطیلات
این خبر درست زمانی از سوی فرمانده مقابله با کرونا در تهران بیان میشود که از 16 فروردین با پایان تعطیلات طولانی نوروزی، تهران آرامآرام رنگ عوض کرده است و شلوغی خیابانها و معابر شهری نشان از افزایش فعالیتهای شهری دارد.
ادارات و دستگاههای دولتی گرچه اعلام کردهاند با تعداد کمتری از کارکنان و بهصورت نوبتی فعالیت میکنند و همچنان اصرار بر بسته بودن برخی از اصناف وجود دارد اما تهران بهسوی باز شدن آرامآرام کسبوکارها میرود. ظاهراً چاره ای هم نیست چون شهری که قلب اقتصادی ایران است را مگر میشود تعطیل کرد؟ و آنطور که سخنگوی دولت میگوید: «هنوز آثار ثانویه این تعطیلیها بررسی نشده است و اگر اقتصاد و تولید وجود نداشته باشد، زندگی مردم به خطر میافتد.» با این تعبیر که بخش عمدهای از فرایندهای اقتصادی در پایتخت شکل میگیرد یا بهنوعی با پایتخت در ارتباط است؛ این یعنی تهران در یک شرایط برزخ قرار گرفته است.
از سویی اصرار به در خانه ماندن مردم از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی مطالبه میشود و از سویی دیگر اصناف ادامه این رکود را به دلیل زیانها بالا، برنمیتابند و بستههای معیشتی و حمایتی دولت هم دردی از چکهای برگشتی فعالان اقتصادی درمان نمیکند و آنطور هم که علی ربیعی میگوید: «ما نمیتوانسیم مدل غُلوزنجیر کردن خانهها را دنبال کنیم و از سوی دیگر، مدل و سیاست «یله و رها کردن» را هم نداشتیم درحالیکه در برخی از کشورها این سیاست دنبال میشود.»
حال با این تعاریف و هشدار جدی همهگیری در پایتخت چه باید کرد؟ آیا باید به سمت تعطیلی همه ادارات دولتی و دستگاهها و اصناف تا پایان فروردین یا حتی اردیبهشت رفت؟ آیا باید با همین دستفرمانِ حضور یکسوم از نیروها در ادارات و سازمانها و ساعت کاری 7 تا 14 و دور کاری برخی کارمندان پیش رفت؟ آیا چارهای جز ابتلای همگانی نیست؟ آیا بین آنچه در دولت بر سر نجات اقتصاد از رکود کرونایی در جریان است تا آنچه از زنگ خطر ابتلای همگانی در پایتخت از سوی وزارت بهداشت مطرح میشود تناقض وجود دارد؟ آیا همچنان کیانوش جهانپور بهعنوان عضو ثابت خانواده ما هرروز ساعت 14 خبر از جدیدترین آمارهای مبتلایان کرونایی بدهد و اعلام کند متأسفانه در ۲۴ ساعت گذشته، این تعداد از بیماران مبتلا به کووید ۱۹ در کشور جان خود را از دست دادند و دیگر در جمع ما نیستند؟
روزگار کرونایی پایتخت
واقعیت پایتخت و ساکنانش این است که کرونا به مرحله پاندمی رسیده و آنطور که دکتر زالی میگوید، اپیدمی کرونا در حال حاضر در تهران جدیتر از آن چیزی است که فکرش را میکردیم چون او معتقد است: «ما بر اساس میزان مداخله در کاهش تردد شهری میتوانیم نسبت به مدیریت این ویروس اظهارنظر کنیم، اما نکته قابلذکر اینکه کووید ۱۹، درمان قطعی و واکسن ندارد و تنها راه مقابله با آن، پیشگیری است؛ به همین علت پیدا کردن مظنونان به بیماری، راه نخست است که ما نمیتوانیم آن را عملیاتی کنیم، چون امکاناتش را نداریم.»
فرمانده ستاد مقابله با کرونا از راه دومی هم حرف میزند که میتواند مؤثر باشد اما فعلاً بهصورت کامل اجرایی نیست: «راه دوم، غربالگری بیماری است که از طریق سامانه ۴۰۳۰ این مورد عملیاتی شده است و با توجه به جمعیت شهر تهران که دو یا سه برابر استانهای دیگر است تنها راه غربالگری منطقی، ارتباط با این سامانه است.»
اگرچه زالی معتقد است خوشبختانه در حال حاضر کمبود تخت در استان تهران نداریم، اما اگر موج ابتلا افزایش یابد و فرسایش نیروهای درمانی که از ابتدای اسفند جسم و روحشان درگیر این فعالیت فزاینده است ادامه یابد، شرایط قابل پیشبینی خواهد بود؟
شاید فعلاً تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم دلخوش باشیم به همین ژلهای ضدعفونی و ماسکها و دستکشهای نیمبندی که داریم و اگر میتوانیم در خانه بمانیم و به توصیه دکتر زالی گوش کنیم که: «در خصوص ماسک باید گفت ویروس کرونا سنگین است و ماسکهای جراحی در شرایط عادی و حتی ماسک دستدوز هم قابلاستفاده است و میتوان با قرار دادن دستمالکاغذی داخل ماسک، نفوذپذیری ویروس را کاهش داد؛ البته در بخشهای درمانی توصیه بر استفاده از ماسک N 95 است. در مناطق آزاد و بیرون هم اگر دسترسی به ماسک بود استفاده کردن آن بهتر از استفاده نکردن آن است. شستن و اتو زدن ماسک برای مردم بهمنظور استفاده در فضاهای غیر شلوغ و عادی هم اقدام مؤثری است. ویروس کرونا سنگین است و روی هوا نمیماند، اما براثر عطسه و سرفه تا ۷ متر به سطوح میچسبد.»
با این تفاسیر تنها کاری که اهالی ساکن در پایتخت میتوانند انجام دهند حفظ خونسردی، رعایت نکات تکراری محافظت از سلامتی و اگر میتوانند در خانه ماندن است. به امید اینکه تهران دوستداشتنی مان از پاندِمی جان سالم به در ببرد.
جدای از اینکه حالا از یک اصطلاح جهانی برای شیوع یک بیماری در پایتخت استفاده شده است اما آنچه مهم است توجه به این واقعیت است که این هشدار از سوی بالاترین مقام مدیریت بیماری کرونا در تهران اگر نگوییم برای به هوش شدن پایتختنشینان و مسؤولان ترسناک نباشد ولی آنقدر نگران کننده است که لازم است همه ششدانگ حواسشان به آنچه در حال وقوع است، باشد؛ چون اگر آنچه دکتر علیرضا زالی میگوید درست باشد که بهاحتمال زیاد هم درست است، پایتخت وارد مرحله همهگیری عمومی شده است. یعنی شما بهغیر از خانه آن هم بهشرط سلامت اهالیاش در هر نقطه و مکانی در تهران امکان گرفتار شدن به کووید 19 را دارید.
همهگیری در پسا تعطیلات
این خبر درست زمانی از سوی فرمانده مقابله با کرونا در تهران بیان میشود که از 16 فروردین با پایان تعطیلات طولانی نوروزی، تهران آرامآرام رنگ عوض کرده است و شلوغی خیابانها و معابر شهری نشان از افزایش فعالیتهای شهری دارد.
ادارات و دستگاههای دولتی گرچه اعلام کردهاند با تعداد کمتری از کارکنان و بهصورت نوبتی فعالیت میکنند و همچنان اصرار بر بسته بودن برخی از اصناف وجود دارد اما تهران بهسوی باز شدن آرامآرام کسبوکارها میرود. ظاهراً چاره ای هم نیست چون شهری که قلب اقتصادی ایران است را مگر میشود تعطیل کرد؟ و آنطور که سخنگوی دولت میگوید: «هنوز آثار ثانویه این تعطیلیها بررسی نشده است و اگر اقتصاد و تولید وجود نداشته باشد، زندگی مردم به خطر میافتد.» با این تعبیر که بخش عمدهای از فرایندهای اقتصادی در پایتخت شکل میگیرد یا بهنوعی با پایتخت در ارتباط است؛ این یعنی تهران در یک شرایط برزخ قرار گرفته است.
از سویی اصرار به در خانه ماندن مردم از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی مطالبه میشود و از سویی دیگر اصناف ادامه این رکود را به دلیل زیانها بالا، برنمیتابند و بستههای معیشتی و حمایتی دولت هم دردی از چکهای برگشتی فعالان اقتصادی درمان نمیکند و آنطور هم که علی ربیعی میگوید: «ما نمیتوانسیم مدل غُلوزنجیر کردن خانهها را دنبال کنیم و از سوی دیگر، مدل و سیاست «یله و رها کردن» را هم نداشتیم درحالیکه در برخی از کشورها این سیاست دنبال میشود.»
حال با این تعاریف و هشدار جدی همهگیری در پایتخت چه باید کرد؟ آیا باید به سمت تعطیلی همه ادارات دولتی و دستگاهها و اصناف تا پایان فروردین یا حتی اردیبهشت رفت؟ آیا باید با همین دستفرمانِ حضور یکسوم از نیروها در ادارات و سازمانها و ساعت کاری 7 تا 14 و دور کاری برخی کارمندان پیش رفت؟ آیا چارهای جز ابتلای همگانی نیست؟ آیا بین آنچه در دولت بر سر نجات اقتصاد از رکود کرونایی در جریان است تا آنچه از زنگ خطر ابتلای همگانی در پایتخت از سوی وزارت بهداشت مطرح میشود تناقض وجود دارد؟ آیا همچنان کیانوش جهانپور بهعنوان عضو ثابت خانواده ما هرروز ساعت 14 خبر از جدیدترین آمارهای مبتلایان کرونایی بدهد و اعلام کند متأسفانه در ۲۴ ساعت گذشته، این تعداد از بیماران مبتلا به کووید ۱۹ در کشور جان خود را از دست دادند و دیگر در جمع ما نیستند؟
روزگار کرونایی پایتخت
واقعیت پایتخت و ساکنانش این است که کرونا به مرحله پاندمی رسیده و آنطور که دکتر زالی میگوید، اپیدمی کرونا در حال حاضر در تهران جدیتر از آن چیزی است که فکرش را میکردیم چون او معتقد است: «ما بر اساس میزان مداخله در کاهش تردد شهری میتوانیم نسبت به مدیریت این ویروس اظهارنظر کنیم، اما نکته قابلذکر اینکه کووید ۱۹، درمان قطعی و واکسن ندارد و تنها راه مقابله با آن، پیشگیری است؛ به همین علت پیدا کردن مظنونان به بیماری، راه نخست است که ما نمیتوانیم آن را عملیاتی کنیم، چون امکاناتش را نداریم.»
فرمانده ستاد مقابله با کرونا از راه دومی هم حرف میزند که میتواند مؤثر باشد اما فعلاً بهصورت کامل اجرایی نیست: «راه دوم، غربالگری بیماری است که از طریق سامانه ۴۰۳۰ این مورد عملیاتی شده است و با توجه به جمعیت شهر تهران که دو یا سه برابر استانهای دیگر است تنها راه غربالگری منطقی، ارتباط با این سامانه است.»
اگرچه زالی معتقد است خوشبختانه در حال حاضر کمبود تخت در استان تهران نداریم، اما اگر موج ابتلا افزایش یابد و فرسایش نیروهای درمانی که از ابتدای اسفند جسم و روحشان درگیر این فعالیت فزاینده است ادامه یابد، شرایط قابل پیشبینی خواهد بود؟
شاید فعلاً تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم دلخوش باشیم به همین ژلهای ضدعفونی و ماسکها و دستکشهای نیمبندی که داریم و اگر میتوانیم در خانه بمانیم و به توصیه دکتر زالی گوش کنیم که: «در خصوص ماسک باید گفت ویروس کرونا سنگین است و ماسکهای جراحی در شرایط عادی و حتی ماسک دستدوز هم قابلاستفاده است و میتوان با قرار دادن دستمالکاغذی داخل ماسک، نفوذپذیری ویروس را کاهش داد؛ البته در بخشهای درمانی توصیه بر استفاده از ماسک N 95 است. در مناطق آزاد و بیرون هم اگر دسترسی به ماسک بود استفاده کردن آن بهتر از استفاده نکردن آن است. شستن و اتو زدن ماسک برای مردم بهمنظور استفاده در فضاهای غیر شلوغ و عادی هم اقدام مؤثری است. ویروس کرونا سنگین است و روی هوا نمیماند، اما براثر عطسه و سرفه تا ۷ متر به سطوح میچسبد.»
با این تفاسیر تنها کاری که اهالی ساکن در پایتخت میتوانند انجام دهند حفظ خونسردی، رعایت نکات تکراری محافظت از سلامتی و اگر میتوانند در خانه ماندن است. به امید اینکه تهران دوستداشتنی مان از پاندِمی جان سالم به در ببرد.