گفتوگو با کاظم احمدزاده؛ مجری قدیمی شبهای ماه مبارک رمضان
تاثیر برنامهها در ماه رمضان هزار برابر است
كاظم احمدزاده، مجری آرام، با لبخند دلنشین و خوش برخورد چه در مقابل دوربین و چه پشت دوربین و در اجتماع است. مجری توانمندی كه توانست طی سه دهه فعالیتی كه دارد بهخوبی توانایی خود را نشان دهد و برای همین هم او را در شبكههای مختلف و در برنامههای تلویزیونی گوناگون دیدهایم و كارهایش را دنبال كردیم. چه آن زمانهایی كه اجرایش به سبكی بود كه همیشه یك مجری جوانتر را در كنار خود داشت چه در اجراهای تكنفره این موضوع را به اثبات رساند كه میتوان بدون هیچ حركت و رفتار و ایجاد حاشیه و چالش خاصی، مطرح و شناخته شد و پیش رفت. شاید برایتان جالب باشد كه بدانید كاظم احمدزاده قبل از اینكه مجری شود معلمی بوده كه به خوبی میتوانسته با شاگردان خود ارتباط برقرار كند. برای همین هم اطرافیانش به او پیشنهاد میدهند این توانایی خود را به عنوان مجری نیز محك بزند كه اتفاقا محك مورد قبولی بود و از آن به بعد كاظم احمدزاده شد مجری توانمندی كه چهره و صدایش برای هر ایرانی آشناست. باز هم برایتان جالب خواهد بود اگر بدانید كاظم احمدزاده زمانی كه استارت شبكه پنج سیما خورده شد و پس از پخش سرود جمهوری اسلامی روی آنتن رفت و به عنوان نخستین مجری در این شبكه كه در زمان شكلگیریاش بسیار پرمخاطب بود و جذابیتهای خاص خودش را داشت شناخته شود. مجری بیحاشیهای كه البته در اطرافش حاشیههای بسیاری وجود داشت از جمله مجریهای پارتنری مانند سیدمحمد حسینی، محمود شهریاری و... كه جالب آن است تاثیری در اجرای كاظم احمدزاده نداشتند و او راهی كه در پیش داشت را همچنان در پیش گرفت. اما آنچه گفته شده تمام ماجرای نهفته در این مجری قدیمی 57 ساله نیست. كاظم احمدزاده جزو مجریان قدیمی برنامههای ماه رمضانی است. برنامهای مانند «جشن رمضان» كه 18 سال به تهیهكنندگی و اجرای او روی آنتن رفت و اتفاقات جالبی در آن رقم خورد. به طوری كه خود احمدزاده اذعان دارد كه هر 30 شب این 18 سال برایش پر است از خاطرات جالب و جذاب كه با یادآوری هر كدام از آنها وجودش را بغض فرا میگیرد. البته او چند سالی میشود كه دیگر مجری و تهیهكننده «جشن رمضان» نیست با این وجود بسیاری «جشن رمضان» را با احمدزاده و اجراهای خاص و ویژه خودش در این برنامه ویژه ماه مبارك رمضان به یاد میآورند.
آزاده باقری
بله، من تا قبل از اینكه وارد دنیای اجرا شوم معلم بودم و تدریس میكردم. به دلیل آنكه خوب میتوانستم مفاهیم را به مخاطب منتقل كنم از طرف دوستانم به من پیشنهاد شد كه اجرا در تلویزیون را تجربه كنم. من هم از این پیشنهاد استقبال كردم. سال 72 بود كه پیشنهاد اجرای یك برنامه به نام «چشمههای نور» شد. اجرا كردم و برای تجربه نخست خوب بود. تا اینكه شبكه پنج افتتاح شد و من به عنوان مدیر بازرگانی این شبكه مشغول فعالیت شدم. روز نخستی كه قرار بود این شبكه روی آنتن برود، مدیر شبكه به من گفت كه شنیدهام اجرا هم كردهای. میتوانی اجرای زنده داشته باشی؟ من در جواب گفتم اجرای زنده نداشتهام؛ اما میتوانم از پس آن برآیم.
پس شما تنها با داشتن تجربه تدریس، موفق شدید این استعداد را در خود بیابید كه میتوانید
یك مجری موفق در صدا و سیما باشید.
قطعا برای مجری شدن نیاز به گذراندن دورههای خاص و تبحرهای ویژه است كه كمكم آنها را با آموزش و كسب تجربه میتوان به دست آورد. من به عنوان یك معلم سر كلاس وقتی میتوانم خوب صحبت كنم، با مخاطب ارتباط برقرار كنم، فضا را كنترل كنم و مفاهیم را بهخوبی به طرف مقابل منتقل كنم؛ پس میتوانم مقابل دوربین و برای مخاطبانی كه تماشاچی هستند هم همین ویژگیها را در معرض نمایش قرار دهم. بنابراین توانایی در تدریس خود بهترین گذراندن دوره است. اجرا یعنی تفهیم كلمات به مخاطب و اینكه بتوانی كاری كنی مخاطب حرف تو را بپذیرد. این مهمترین بخش اجراست كه به نظر من نیاز به آموزش خاصی ندارد. یك توانایی است كه باید در تو باشد و تنها كاری كه تو میتوانی كنی این است كه آن را بشناسی و با تمرین تقویتاش كنی. این اتفاق درونی است و ابزاری است كه هر فرد اگر بخواهد باید آن را به دست آورد و با ممارست، تمرین و تكرار آن را بهتر كند.
از نظر خودتان چه برنامهای باعث شد شما آن را اجرا و بین مردم به عنوان یك مجری توانا شناخته شوید؟
گزارش از خانه حضرت علی(ع) بود كه برای نخستین بار از صدا و سیما پخش میشد. تصاویری از چاه خانه مولا در کوفه، کفالعباس در کربلا و... كه باعث شد حسابی دیده شود و لطف حضرت علی(ع) باعث شد تا من هم در این میان مورد عنایت قرار گیرم. محبت ایشان بود كه باعث شد من در میان مردم شناخته شوم. بعد از آن بود كه در برنامههای «جشن رمضان» كه تهیهكننده و مجری بودم شناختهتر شدم. برنامهای كه سراغ محرومان میرفتیم و گزارشهای متفاوت و مستندی تهیه میكردیم كه شاید تا آن زمان بیسابقه بود. بعد از آن بود كه برنامه «مسابقه بزرگ» كه من و سیدمحمدحسینی آن را اجرا كردیم و آن برنامه هم به نوع خود دیده شد و مخاطبهای بسیاری را به سمت خود كشاند و من را به عنوان یك مجری اجتماعی مطرح كرد.
بهترین تجربه كاری شما در میان برنامههایی كه تاكنون اجرا داشتهاید كدام یك بوده است؟
«جشن رمضان»، «دوستت دارم مادر» و بعد هم برنامههای معروفی كه در كربلا تهیه شد. اینها بهترین كارهایی است كه تا به حال انجام دادهام.
شما 18 سال تجربه كار در ماه رمضان دارید و به عنوان مجری ماهرمضانی هم شناخته میشوید. از تجربه كار در ماه رمضان بگویید. كار كردن در این ماه مبارك چه تفاوتی با ماههای دیگر دارد؟
یكی از شیرینترین و لذتبخشترین ایام كاری چند ساله من اوقاتی بود كه در ماه رمضان كار میكردم. با وجود آنكه روزه هم بودیم و سختی داشت؛ اما خیلی لذتبخش بود. همانطور كه در ماه رمضان خدا به همه چیز بركت میدهد و برتر از هزار ماه است فكر میكنم بركت كار در ماه رمضان واقعا هزار برابر است و تاثیرگذاری روی مخاطب هم هزار برابر میشود. حتی به نظر من لذت و رضایت رسانهای در برنامه ماه رمضان هم چند برابر است. برنامه «جشن رمضان» به صورت صد در صد در باب گرهگشایی مشكلات مردم بود. برای همین هم پر بركت بود. خیلی سخت است در 30 روز 30 اتفاق فاجعهآمیز را شاهد باشید. اما نهتنها ما پژمرده نمیشدیم، بلكه شادابتر هم میشدیم چون احساس میكردیم كاری كه میكنیم برای خداست و واقعا عرض میكنم و ممكن است برخی برنامهسازها این حرف من را نپذیرند؛ اما ملاك كار گروه ما برای «جشن رمضان» اول ملاك مادی نبود، دوم ملاك مادی نبود و شاید سوم ملاك مادی بود. یعنی برآوردها برای ما تعیینكننده اجرای كار نبود. آن زمان مدیر شبكه، آقای مفید بود و آخر ماه میرفتیم و میگفتیم اینقدر خرج كردیم. میگفت چقدر برای خودت میخواهی؟ میگفتیم هرچقدر كرم خودت است. ایشان به عنوان دستمزد مبلغی به ما میداد. برآورد و قیمتی وجود نداشت. برای همین بركتها زیاد بود. مسؤولان و مدیران آن زمان با ما پرواز میكردند ما واقعا برنامهسازی نمیكردیم، زندگی میكردیم و مدیران ما هم زندگی میكردند.
از آن دوران خاطره و اتفاق جالبی بوده كه هنوز هم آن را دوست داشته باشید و در خاطر خود به مرور آن بپردازید؟
واقعا آدم نمیتواند بین بچههایش فرق بگذارد. ماه رمضان و «جشن رمضان»های این 18 سال كه تهیهكننده بودم و
اجرا كردم عین 18 سالاش وعین 30 برنامه هر سالهاش؛ لحظه به لحظهاش خاطره بوده. اما قشنگترین آن، صحنه آزادی یك زندانی بود كه بعد از سه سال به خاطر 200 هزار تومان بدهی از زندان آزاد شد وخواستیم او را به خانه برسانیم. آدرس خانهاش را گم كرده بود. چون در این سه سال شهر عوض شده بود و خانهاش را پیدا نمیكرد. یك بچه داشت كه حتی پول نداشتند برای بچهشان شیر بگیرند. برای سحری هم چیزی نداشتند بخورند. تنها سه سیبزمینی داشتند كه همان را در افطار خورده بودند. اینها تماما از رسانه ملی پخش و این اتفاقات دیده شد و خیلی عجیب بود. از این دست كارها خیلی پخش شده است. اگر بخواهم بگویم باید 30 خاطره از 18 سال را بگویم. برای همین هم هر وقت یاد آن شبها را میكنم بغض تمام وجود را میگیرد.
نظرتان درباره مجریها و بازیگرهایی كه در حال حاضر
اجرا میكنند چیست؟
این نكته را ابتدا بگویم كه هیچ بازیگری مجری نشده است. این بازیگرها دارند مجریگری را بازی میكنند. مثل اینكه بازیگری نقش پزشك داشته باشد. همه دارند اجرا را بازی میكنند. در این زمینه هم مخاطب باید نظر بدهد. بعضیهایشان خوب نقش را بازی میكنند. بعضیهایشان نه؛ منتها آنها كه خوب بازی میكنند كم هستند.
به نظر شما حالا كه بازیگرهای زیادی وارد این عرصه شدهاند این ضعف مجریهای حال حاضر ماست یا سبك جدیدی است كه تازه ظهور پیدا كرده است؟
این را نباید از من بپرسید. باید از برخی گردانندگان و سیاستگذاران رسانه سؤال كرد. نظر من چه تاثیری میتواند داشته باشد؟ اگر بشود بروید صحبت كنید و این سؤال را از آنها بپرسید. از مجریها درباره حضور بازیگرها در عرصه اجرا میپرسند؛ اما از برخی مسؤولان این سؤال پرسیده نمیشود. به قول معروف «آنچه شیران را كند روبه مزاج/ احتیاج است احتیاج است احتیاج» برخی مدیران
پول میخواهند و فكر میكنند اسپانسرها با وجود سلبریتیها به آنها پول میدهند. برای همین فكر میكنند اگر از ستارههای جای دیگر استفاده كنند بهتر است چون فكر میكنند خودشان ستاره ندارند و شروع به قرض گرفتن از آسمانهای دیگر میكنند.
همیشه از حاشیهها فاصله میگیرم
کاظم احمدزاده یکی ا ز معدود افرادی است که تجربه همکاری مشترک با محمدحسینی و محمود شهریاری را دارد. دو مجری قدیمی که یکیشان به رسانههای معاند پیوسته و دیگری پستهای عجیبی در شبکههای اجتماعی منتشر میکند. احمدزاده از این دو مجری میگوید.
یكی از متفاوتترین كارهای شما كه باعث شد یك تابو شكسته شود حضور شما به عنوان مجری در كنار سیدمحمد حسینی در برنامه «مسابقه بزرگ» بود. شما به عنوان مجری با چهره مثبت، ظاهری مذهبی، ماخوذ به حیا در كنار مجری جوان و شر و شیطونی كه شوخیهای متفاوتی میكرد باعث شده بودید تضاد خاصی را به وجود آید كه شاید تا قبل از آن چنین اجراهای متفاوتی وجود نداشت. همین اتفاق هم باعث دیده شدن
هر دو شما شده بود. از تجربه اجرای چنین برنامهای بگوید.
از این تجربیات زیاد داشتیم. با سیدمحمد حسینی «مسابقه بزرگ» را برگزار كردیم و یك سال هم «جشن رمضان» و دو سال هم با محمود شهریاری بودیم و «شب بخیر تهران» را هم با شهریاری اجرا كردیم. یكی از جنگهای شبانه تابستانی 90 قسمتی بود كه اتفاقا مخاطبهای خوبی داشت. این برنامهها برنامههایی بود كه مخاطب به دلیل همین سبك اجراهای متفاوت دوست داشت و من هم تجربه چنین اجراهایی را دوست داشتم و متوجه میشدم كه مردم هم به خوبی با آن ارتباط برقرار كردهاند.
جالب است هر دوی این مجریهایی كه از نامها نام بردید حاشیههایی داشتند، اما شما تا جایی كه امكان داشت خود را وارد این حواشی نكردید و همچنان به كار خود ادامه دادید.
در هر صورت این دو جزو مجریهای مطرح یک دوره بودند اما خب حاشیههایی كه به وجود آمد و آوردند باعث شد نمانند. اما باید این موضوع را اشاره كنم كه تنها همكاری من با این دو نفر نبوده، بلكه من تنها مجری هستم كه در كنار خود پارتنرهای بسیاری را داشتهام و برنامه موفق و خوبی هم بودهاند كه مخاطب آن را دوست داشته. اجرا با مهران رجبی، هومن حاجیعبدالهی، شهاب عباسی، ژاله صادقی، علیرضا خمسه، نصرا... رادش و... از جمله تجربیات من است و این موضوع به این خاطر است كه من در اجرا پاسور خوبی هستم. توانایی در سازگاری، اجرای برنامه، تقسیم كار، پاس كاری و دریافت به موقع و... موجب شده است تا بتوانم به خوبی با پارتنر خود ارتباط برقرار كرده و همكاری خوبی داشته باشیم. در صورتی كه ممكن است مجریهای دیگر هم چنین تجربهای داشته باشند، اما نتوانند آن را به خوبی مدیریت كنند.
فاصله گرفتن و دوری كردن اما یكی از شگردهای شماست كه از این طریق وارد فضای حاشیه نشوید.
كلا هیچوقت حاشیه دوست نداشتم. حدود ده ماه اینستاگرام داشتم
با 42 هزار فالوئر؛ اما خیلی راحت آن را بستم. چون دوست ندارم هر آنچه دارم را در منظر و چشم و دید دیگران بگذارم. در هر صورت ماهیت فضای مجازی حاشیهسازی است. فكر میكنم نخستین چیزی كه باعث حاشیه در زندگی افراد میشود همین فضای مجازی باشد و بسیاری از دوستانی كه شایعاتی در حوزههای مختلف هنری برایشان اتفاق افتاد به خاطر این است كه خودشان در فضای مجازی كاری میكنند كه باعث حاشیه شود. شخصا سرم توی كار خودم است و زندگی خودم را میكنم و به كسی هم كاری ندارم. وظیفهای دارم و آن هم برنامهسازی است و تلاشم بر این است در بحثهای اجتماعی موثر باشم. نه دوست دارم و نه نیاز دارم به این صورتها دیده شوم. اگر خدا بخواهد اتفاقی رخ دهد رخ خواهد داد. یك مدتی بود كه رسانه نیاز به من نداشت و برای همین یكی دو سالی كمتر كار میكردم و یادم میآید یك سفر كربلا رفتم و یك برنامه
دو قسمتی در كربلا پخش شد. به قدری كه این برنامه دیده شد به اندازه یك سال برنامه دیده نشد. برای همین اینجاست كه اعتقاد من به بركت است. بعضی از برنامهها بركت دارد. من برنامه 15 قسمتی اجرا كردم كه احساس كردم كم بركت بوده؛ اما برنامه اجرا كردهام تك قسمتی یا دو قسمتی آنقدر پر بركت بوده كه خدا میداند. توكل داشته باشی نیاز به حاشیه نداری.