امیرالمومنین (ع)، شخصیتی که در فتوت و جوانمردی یگانه بوده بر ادبیات و هنر ایران تاثیر مهمی داشته است
از علی علیهالسلام آموز اخلاص عمل
از 21 رمضان سال 40 هجری، همان روزی که علی(ع) به خدای کعبه رستگار شد، قرنها میگذرد، همینطور هم از 13 رجب سال سیام عامالفیل یا به عبارت دیگر 23 سال قبل از هجرت، همان روزی که در دل کعبه متولد شد. گذر تمام این سالها اما هرگز نامش را کمرنگ نکردهاست. هر روز دوستدارانش بیشتر شدهاند و آدمهای بیشتری از نامش مدد خواستهاند. ایرانی و غیرایرانی، مسلمان و غیرمسلمان، شیعه و غیرشیعه، هر آزادهای که از منش و رفتار او خوانده، عبارتی از نهجالبلاغهاش را جایی خوانده یا شنیده، نتوانسته تا کمر خم نشود در برابر عظمت مردی که ذرهای در اجرای عدالت کوتاهی نمیکند. آنقدر مراقب رفتار و کردار خودش است که بتواند با جرات بگوید هرگز پر کاهی را هم از دهان مورچهای به زور بیرون نکشیدهاست. روزگارش را بگذارد به نگرانی و تلاش برای سیر کردن یتیمان و گرسنگان و حکومت با همه جذابیتهای قدرت برایش هرگز به موقعیتی بدل نشود که هر انسانی را میفریبد. آنقدر که شهریار ایرانی بگوید علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را و جورج جرداق مسیحی صدای عدالت انسانی بنامدش. فردا همان روزی است که حیدر کرار که نامش رعشه بر تن دشمنان دین میانداخت به مقام شهادت میرسد. رفتهایم سراغ تاثیری که این شخصیت برجسته تاریخ نهفقط اسلام که تاریخ جهان بر ادبیات و هنر ایران گذاشتهاست. هنرمندان و شاعرانی که برخی با وجود اینکه مذهبی نبودهاند، مقابل او سر تعظیم خم کرده و ستایشاش کردهاند.
ابراز ارادت به علی، مرز ندارد؛ حتی شاعران سنی، غیرمذهبی، ملیگرا و گاه حتی چپ هم او را ستایش کردهاند
بدیهی است؛ اینکه شاعرانی با علقههای مذهبی زبان به ستایش امیرالمومنین گشوده باشند، بدیهی است. ارادت شاعر مذهبی به علی (ع)، نوعی ابراز عشق است و مفاخره به مردی بزرگ که فخر اسلام است. شاید مکررترین مدیحهها در دواوین شاعران کهن فارسی، نثار او شده باشد. او، قهرمان بلامنازع و محبوبِ شاعران شعرهای فارسی است؛ نمایندهای اصیل از ساحت دین در جهان شعر. و ترکیب این دو آنقدر برجسته است که گاه شعر، ساحتی کاملا قدسی پیدا میکند و مذهب را به اجرا مینشیند. از همان ابتدا، یعنی در آثار شاعران سده سوم و چهارم هجری، شهید بلخی و همینطور رودکیسمرقندی که با لقب «پدر شعر فارسی» شناخته شده، بیتها و اشارههای ستایشآمیزی درباره امام علی (ع) دیده میشود. اما شاید اولبار این کساییمروزی است که گزارش شاعرانه مفصلی در ستایش امام علی (ع) سروده است: «آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد/ جز شیر خداوند جهان، حیدر کرار؟» بعد ابوسعید ابوالخیر عارف را ببینید که کمی پس از کسایی، در قامت رباعی، چه قیامتی برای علی برپا کرده است: «ای حیدر شهسوار وقت مددست/ ای زبده هشت و چار وقت مددست/ من عاجزم از جهان و دشمن بسیار/ ای صاحب ذوالفقار وقت مددست». و نیز ناصرخسرو را به یاد آوریم که در واکنش و اعتراض به شاعرانِ مداحِ قدرت، خواست به آنها بفهماند مدح باید سر جای خود بنشیند، به این صورت: «پسنده است با زهد عمار و بوذر/ کند مدح محمود مر عنصری را؟/ من آنم که در پای خوکان نریزم/ مر این قیمتی درّ لفظ دری را». این را گفت تا زمینه را برای قصیدهای دیگر با اشاره به واقعه غدیر، مهیا کند: «بنگر که خلق را به که داد و چگونه گفت/ روزی که خطبه کرد نبی بر سر غدیر/ دست علی گرفت و بدو داد جای خویش/ گر دست او گرفت تو جز دست او مگیر».
و این ماجرا همینطور ادامه دارد تا عطار نیشابوری تا مولانا جلالالدین محمد بلخی، تا حافظ، نظامیگنجوی، سناییغزنوی، ابنیمین فریومدی، اهلیشیرازی، وحشیبافقی، صائبتبریزی، هاتفاصفهانی، شاه نعمتا... ولی، ابنحسام خوسفی، باذل مشهدی و بسیاری دیگر از شاعران. جالب ماجرا اینجاست که بدانیم این درحالی است که تا پیش از عصر صفویه، همواره حاکمانی غیرشیعه و اغلب ضدشیعه بر ایران حکمرانی کردهاند و این مدیحههای شاعران برای علی (ع) به نوعی ممنوعه بوده و در شرایط دشوار سروده شده است. پس از صفویه
تاکنون هم که خب، شعر فارسی پر است از ستایشنامههایی برای امام اول شیعیان.
اما در این گزارش، با شاعرانی که گرایشهای مذهبیشان مشخص است و از همینروست که به ستایش علی میپردازند، عجالتا کاری نداریم. رفتهایم سراغ آن دسته از اهالی ادبیات که گرایشهای مشخص مذهبی ندارند یا اگر دارند آن را چندان نشان ندادهاند. شاید در پستوهای خودشان، دل با سر زلف مهب گره زده باشند اما در واقع مهر «شاعر مذهبی» هیچگاه بر پیشانیشان ننشسته است. چه بسا نزدیکی برخیشان به گفتمانهای چپ، در دورهای، آنها را بیخدا هم معرفی کرده باشد. با این حال، ارادت و عشق به علی، فراتر از ربط و وصلهای صرفا مذهبی است؛ زندگی علی، بهعنوان یکی از کاریزماتیکترین قهرمانهای تاریخ، آنقدر پر است از وجوه دراماتیک که برای هر شاعری ولو نهچندان درگیر با مذهب، جذاب و خواستنی باشد. اینجا چند نمونه را با هم مرور کردهایم.
شاعران غیرمذهبی
نیما یوشیج
نیما یوشیج هیچگاه به عنوان شاعری مذهبی مطرح نبوده و رفقایش هم اغلب چپها و تودهایها بودند که توجهی به دین نداشتند، اما بین یادداشتها و شعرهای پدر شعر نوین ایران این ارادت قابل رصد است.
در میان یادداشتهای نیما میخوانیم: از من میپرسند، استالین انسان کبیر است یا علی (ع)؟ هزار و چند سال گذشته است که به کبارت علی (ع) تصدیق میشود، چند سال گذشته از استالین؟ احمقها نمیدانند تاریخ هم مثل انسان، جوانی و پیری دارد و به دوره بلوغ باید رسید.
همچنین در یکی از شعرهای نیما میخوانیم:
آن کس که نه با علی دل خویش بباخت
چیزی نشناخت، گر چه بس چیز شناخت
گر ساخت دلم به هر بدی، لیک دلم
با آن که به لب بد علی داشت، نساخت
نعمت میرزازاده
یکی از سیاسیترین شاعران معاصر ما بوده است؛ با آتشی داغ در مبارزه سیاسی که بارها پایش را پیش از انقلاب به زندان باز کرد. او یکی از موسسان کانون نویسندگان ایران در دهه چهل شمسی به عنوان نهادی چپگرا بود که سرودن شعر مذهبی از او انتظار نمیرفت اما در یکی از شعرهایش، اینگونه امیرالمومنین(ع) را ستایش کرده است:
تیغ سحر ز خیمه شب پردهای درید
شد در کنار دامن شب، پرتوی پدید...
آن کو که در غدیر پیمبر ز امر حق
او را برای رهبری خلق برگزید
شاعران اهل سنت
مولانا
البته مدتها بر سر تشخیص مذهب مولانا بحث و جدل در میان بوده است، اما استناداتی که او را سنیمذهب معرفی کنند، متقنتر و مستدلترند. او در سرودههای مختلفی به ذکر فضایل علی (ع) پرداخته است. مولانا در شعر معروف «از علی آموز اخلاص عمل» به ماجرای توهین عمروبن عبدود به مولا علی (ع) در مصاف با او پرداخته و شمهای از معارف الهی را برای درس آموزی به تاریخ بشریت برشمرده است. علاوه بر این مثنوی، در دیوان شمس نیز بارها به ستایش امیرالمومنین(ع) پرداخته است:
از علی آموز اخلاص عمل
شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت
زود شمشیری برآورد و شتافت
سعدی
اگر چه گفته میشود سعدی سنی بوده است و این دور از واقعیت هم نیست چون در آن زمان هنوز تشیع در ایران گسترش نیافته بود و مصداق این ادعا را هم اشعاری ذکر میکنند که او در ستایش خلفای راشدین آورده است؛ اما نکته جالب و مهم وقت شفاعت کردن است که سعدی دست بر دامان رسول و آل او می زند و نه دیگران. شاید به این دلیل که او فراتر از تعصب های خاص مذهبی فکر میکردهاست.
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند؟
جبار در مناقب او گفته: «هل اتی»...
فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی
شاعران ملی گرا
فردوسی
ستایش علی (ع) به قلم فردوسی، از این رو مهم است که او شاعری یکسره ملیگرا بود و لابد میدانید که یکی از کلیشههای مسلط تاریخ ما این بوده که ملیگراها را سر و کار چندانی با مذهب نبودهاست. با این حال در شاهنامه نیز، موارد ستایش امیرالمومنین کم نیست. حکیم توس اشعار مذهبی بسیار دارد و نیز اشعاری در وصف علی از جمله:
که من شهر علمم علیام در است
درست این سخن قول پیغمبر است
گواهی دهم کاین سخنها از اوست
تو گویی دو گوشم پرآواز اوست
و
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و علی گیر جای
مهدی اخوان ثالث
مهدی اخوان ثالث البته به لحاظ باورهای سیاسی و مذهبی، دو روی یک سکه بود؛ سکهای که در 28 مرداد 1332 به هوا رفت و وقتی پایین آمد، رویی از سکه برای شاعر زمستان پدیدار شد. اخوان که به حزب توده گرایش داشت، با کودتای آن روز از تودهایها برید و صورتبندیِ دقیق این چرخش را در شعر «زمستان» اجرا کرد. بعد از آن هم البته هیچگاه راستگرا نشد و علقههای مذهبیاش را نیز به وضوح آشکار نکرد اما خب او به همان اندازه که دل در گروی ملیگرایی داشت، سودای مذهب را نیز در سر میپرورد. محصول این دوگانه، یکی از فرزندان پسر اوست. در واقع نام یکی از پسران او: مزدکعلی.
گزارشهای لحظهبهلحظه از شهادت حضرت امیر(ع)
با اینکه ما مقتل را به نام سیدالشهدا میشناسیم، نخستین مقتلنویسیها به شهادت علی (ع) مربوط است
تا نام «مقتل» به میان میآید ما یاد تکنگاریهای درخشانی از وقایع روز عاشورا میافتیم. اساسا برای ما، مقتل، مقتل حسین (ع) است. پربیراه هم نیست چون پیش از مقتلهایی که برای سیدالشهدا پرداخته شد، سنت مقتلنویسی چندان جدی گرفته نمیشد. با این حال، کندوکاوی در تاریخ مقتلنویسی، ما را به مقتلهایی درباره مولای متقیان علی (ع) میرساند تا بتوانیم بگوییم اولین مقتلهای نوشتهشده به دست شیعیان، عمدتا درباره شهادت امام علی (ع) هستند.
دست کم، از 14 مقتل با عنوان مشترکِ «مقتل امیرالمؤمنین» میتوان نام برد. عالمان بزرگی هم نویسندههای این مقتلها بودهاند: از ابیالحسن بکری و جابر جعفی گرفته تا یحیی بحرانییزدی و ابن ابیدنیا.
از میان آثار مربوط به تاریخ شهادت امام علی (ع) کتاب ابنابیالدنیا، کهنترین کتابی است که برجا مانده است. هرچند پیش از آن نیز آثاری بوده است. این اثر با عنوان «مقتل امیرالمؤمنین علیهالسلام» نخستینبار به قلم عبدالعزیز طباطبايی در مجله تراثنا سال سوم شماره 12 (1408ق) منتشر شد و دوباره این اثر در سال 1411 به قلم سیدمحمدباقر محمودی به صورت مستقل در تهران تحت عنوان «کتاب مقتل الامام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب» منتشر شد. کتاب یاد شده در سال 1379 ش به دست محمود مهدویدامغانی در مؤسسه پژوهش و مطالعات عاشورا ترجمه شد و به چاپ رسید.
نویسنده کتاب ابوبکر عبدا... بن محمد بن عبید معروف به ابن ابیالدنیا قرشی (208 - 281) از علمای مورخ است. سبک و سیاق او نگارش اخبار به صورت روایات مستقل است.
کتاب او جمعا 119 روایت دارد که آنها را با سند و از مآخذ مختلف تاریخی نقل کرده است. هر روایت تاریخی داستانی را درباره بخشی از ماجرای شهادت امام علی، همین طور پیشزمینهها و نیز آثار و تبعات آن گزارش کرده است. تمامی این روایات توسط شخصی به نام حافظ حسین بن صفوان برذعی متوفای 340 به نقل از ابن ابیالدنیا روایت شده و بنابراین نام او در آغاز همه اسناد دیده میشود. در واقع او راوی آثار ابن ابیالدنیاست.
اهمیت این مقتل، جز اینکه به عنوان قدیمیترین مقتل، گزارشی نزدیکتر به شهادت علی (ع) به دست داده در این است که روایات مربوط به شهادت امام علی در این کتاب متفاوت و از جانب چندین تن نقل شده است.
شمایلنگاری، جلال عشق و ذوق
نقاشی قهوهخانهای اصولا اتکای خاصی بر چهرهها دارد؛ چنان که معمولا پردههای این نوع نقاشی، بدون وجود چهرهها بسیار ناقص جلوه میکند. حفظ اصالت در نقاشی چهرهها از آنجا ناشی میشود که حالت و حرکت در این نوع نقاشی بسیار محدود است و در هر تابلو، وجود چهرههاست که میتواند سوژه مورد نظر نقاشی را به بیننده انتقال دهد. نقاش قهوهخانهای علایق یا نفرت آدمهایی را که متعلق به آنهاست در سیمای شخصیتهای تابلو میریزد؛ مثلا چهره معصومین(ع) را اغلب در مرکز تابلو با ابعاد درشت ترسیم میکند؛ در حالی که در یک تابلوی مذهبی، سیمای معاندین و اشقیا را با زشتترین شکل ممکن و با حالتهای نفسانی و بسیار ناآرام به تصویر میکشد.
«در برخورد با ترسیم چهرههای انبیاء نقاش جسارت تخیلسازی به خود داده و در قلمروی ممنوعه پای گذاشته و چهره ائمه اطهار، اهلبیت(ع) و یارانش را، با اوصافی که از آنها شنیده و احساسات قلبی خویش، نشان داده است. چهرههای امام حسین(ع)، حبیببن مظاهر، حضرت عباس(ع)، مسلم بن عقیل، امام زینالعابدین(ع)، حضرت علی(ع) و مالک اشتر، موسیبن جعفر(ع) و امام رضا(ع) با محاسن، چشمهای فراخ، بینی کشیده و چهرهای معصوم و آراسته با هالهای مدور و طلایی رنگ که همچون خورشید نورافشانی میکند، نشان داده شدهاند. برخی از نقاشان نیز که صورتگری را حرام میدانستند، چهره ائمه(ع) را با نقاب سفید پوشاندهاند، مانند میرزا مهدی نقاش شیرازی. چهره معصومین(ع) عموما با حجاب کامل سفید یا سیاه یا نقاب سفید و سراپا پوشیده نقاشی شدهاند و نقاشان جسارت تصویرگری آنان را به خود راه ندادهاند.» (صدرالسادات، 1381 : 129)؛ ولی به طور کلی از اواسط دوره قاجار، تمام چهرهها آشکار است و نگارگر از این جهت که چهره امام را پوشیده بدارد یا باز، تردیدی ندارد.
«با مشاهده چهره اولیا در نقاشی پردههای مذهبی، بهراحتی میتوان دریافت که این چهرههای معنوی و آرمانی از کدام عالم با مخاطب سخن میگویند. این شمایلها که همواره با هالههایی از نور نشان داده میشوند، با صفاتی همچون گشادهرویی، صلابت و اقتدار معنوی، تبسم مشفقانه، حکمت متعالی، لطافت، صداقت و معصومیت همراهاند. نوع طراحی و ساختار نقاشی آنها به گونهای است که در آنها هر گونه صفات ظاهری و نفسانی انسان محو شده و صرفا چهرهای روحانی و مقدس بر جای مانده است. چشمان نافذ این شمایلها که اغلب به بیننده مینگرند، آنچنان بیننده را مجذوب میکنند که وی را وامیدارند با چشمانی اشکبار با آنان سخن بگوید.» (تقوی، 1390 :12)
معصومین(ع) در این آثار به لحاظ تناسب،به صورت افرادی با قامت متوسط و اندامهایی موزون ترسیم میگردند. تفاوت بسیاری در قامت و اندام هر یک از اولیا با دیگری وجود ندارد و عوامل مشخصکننده در آنها، وجود محاسن یا شکل پوشش است. ایجاد شباهت ظاهری بین چهره اولیا و معصومین نشاندهنده آن است که هنرمند برای نمایش مقام و مرتبه ایشان اهمیت بیشتری قائل است تا توجه به خصوصیات ظاهری و فردی. این کار از طریق پیراستن و پالایش و سادهنمایی طراحی چهره حاصل میشود. تمثال پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) غالبا بدون چهرهپردازی است و به جای صورت هالهای از نور قرار میدهند. عواملی مانند سستی عضلات یا خمیدگی اندام به عنوان نمایش کهولت در طراحی پیکر ایشان دیده نمیشود. در طراحی حالات و حرکات نیز هنرمندان میکوشند تا حالت آرامش و متانت در عین حال صلابت و استحکام در پیکره ایجاد کنند.
تمثال اشعیا و اشقیا در نقاشی قهوه خانهای
در نقاشی قهوهخانهای، شخصیتها صورتهای آرمانی دارند. چهره معصومین(ع) اغلب از زاویه «سهرخ» طراحی میشود؛ صورتها گرد، چشمها درشت و ابروها به هم پیوسته و هلالی و منحنی در فاصلهای متناسب با چشمان. بینی باریک و لبها نیز کوچک، همراه با لبخندی محو بر شمایل است که به وسیله این نشانهها، شخصیتهای نیک از بد متمایز و طراحی میشوند. دهان همواره بسته است و اثری از نمایش خطوط عضلات در چهره که میتواند نشاندهنده احوال روحی باشد، دیده نمیشود. با وجود تیرها و زخمهای فراوان بر پیکرشان، سرشار از متانت و برکنار از احوال نفسانی و در عین حال، با صلابت و استحکام مینمایند تا معصومیت و قداست شمایلها را بیشتر نشان دهد. این قداست آنچنان در باور مردم جای داشت که گاهی روی شمایلهایی که تصویر میکردند، پارچهای سبز میکشیدند.
چهره سایر شخصیتهای مرد، چه از سپاه اولیا و چه از سپاه اشقیا، همه نمایان است. چهره زنان کربلا گاهی محو و گاهی زیرپوشش پنهان است. فرشتگان و ملازمان نیز به واسطه نشان دادن بزرگی مقام آنان، با تاجهای مرصع بر سر و گاه با لباسهای جواهرنشان به تصویر کشیده شدهاند.
در مقابل چهرههای تابناک معصومین(ع)، چهرههای شقی و اهریمنی شمر و قاتلان امام حسین(ع) قرار دارد که با چهرههای وحشتزده بزرگ و بسیار کریهالمنظر، خشن، ستیزهجو، زشت و بیشرم و بیشکل (دفرمه) نقاشی شدهاند. این چهرهها دارای سبیلهای انبوه بلند و آویزان، چشمهای دریده یا از حدقه درآمده، بدون محاسن و فرقهای شکافته ترسیم میشوند و حالت وحشتزدگی آنها از مرگ و به هلاکت رسیدنشان کاملا مشهود است. زرهپوش بودن آنها نیز نشاندهنده نبردشان با خاندان پیامبر(ص) است.
دست به قلم شدن برای علی(ع)
جلیل جوکار، از نگارگران برجسته است که سالهاست در زمینه نگارگری و تذهیب و تدریس این رشتهها فعالیت میکند. تابلوی «سحرگاه نوزدهم» با موضوع ضربتخوردن حضرت علی(ع) ازجمله آثار درخشان این هنرمند است.
جوکار در پاسخ به این سوال که آیا تعداد نگارگریهای مرتبط با حضرت علی(ع) به اندازهای است که بتوان از یک مجموعه آثار باکیفیت و ماندگار در این زمینه صحبت کرد یا نه به جامجم گفت: نگاهم در این قصه، یک نگاه مبتنی بر پژوهش است و نه صرفا یک فضای مبتنی بر تعصب دینی، مذهبی و قومی. بنا به نگرهای، هنر اسلامی هنری است که در بستر تاریخ در جوامع مسلمان شکل گرفتهاست. پروفسور نجیب اوغلو در دانشگاه هاروارد این نگره را دارد. اما نگاه ما بهخصوص در هنر اسلامی که در دانشگاههای ایران مورد بحث قرار میگیرد، هنر اسلامی را هنری میداند که در یک بستر فکری و اندیشهای و حکمی اسلامی شکلگرفتهاست. ما مبتنی بر آن، هنر شیعی را هم داریم و جزئیتر و در زیرمجموعه آن، هنر علوی و هنر عاشورایی یا حسینی را. هنری که برمبنای سیره و اندیشه حضرت علی(ع) شکلگرفتهباشد را میتوانیم هنر اسلامی شیعیِ علوی بنامیم. در این زمینه هم آثار بسیاری داریم، یعنی از کتاب حبیبالسیر نوشته خواندمیر مربوط به دوره تیموری تا دوران زند و بهویژه قاجار که آثار فراوانی از تمثال مبارک حضرت علی(ع) کار شده است. صحنههای جنگ، قلعه خیبر، نبرد با عمروبنعبدود و ... ازجمله موضوعاتی است که توسط هنرمندان نگارگر و هنرمندان پردهنگار در حوزه خیالینگاری و حوزه نقاشی قهوهخانهای، کار شده و قابل بررسی است و میتواند در مطالعات هنری ما، مجموعه مستقلی داشتهباشد.
مدیر گروه هنر اسلامی دانشگاه هنر اصفهان درخصوص ویژگیهای نگارگری درباره حضرت علی(ع) و آثار اینچنینی نیز توضیح داد: ویژگیهای بصری یا هنری یا بهاصطلاح تجسمی، همان ویژگیهایی است که ما در قرون و اعصار مختلف در نگارگری ایرانی داشتیم. هنرمند در نگارگری، صورت خیالش را از یک واقعیت عینی یا حقیقت ذهنی میکشد. درنهایت این هنر از اصولی پیروی میکند که در تمام ژانرهای نگارگری یکسان است و عامل پیونددهنده تمام این ژانرهاست. یعنی ما در کلیت با نگارگری روبهروییم، اما این آثار در جزئیات، تفاوتهایی دارند و ما انواع نگارگریها را داریم، از نگارگری غنایی و تغزلی و نگارگری حماسی ایرانی تا نگارگری حماسی دینی مثل پردههایی که برای عاشورا کار شده، مثل تابلوی کوکب هدایت اثر بنده یا عصر عاشورا اثر جناب استاد فرشچیان یا ظهر عاشورا اثر استاد آقامیری.
این دسته اخیر، جزو هنر دینی شیعی عاشورایی یا حسینی به حساب میآیند. منتها چیزی که این آثار را به یکدیگر و ژانر و تاریخنگارگری ما پیوند میدهد، ویژگیهای یکسان و مبنایی نقاشی ایرانی است.
این نگارگر درباره اینکه با وجود خلق آثار فراوان، چقدر از وقایع و فرازهای زندگی حضرتعلی(ع)، برای خلق آثار هنری و نگارگری جای کار دارد هم بیان کرد: مسلما زندگی حضرت علی(ع) صحنههای بسیار بکر دارد که هنرمندان میتوانند به آنها بپردازند و دست به قلم شوند. حتی میشود جشنوارههایی را با همین نگاه و نگره و با همین محوریت طراحی کرد که هنرمندان بیایند و با این موضوعات اثر خلق کنند و انشاءا... کارهای شاخصی برای آیندگان به جا بگذارند.
علی (ع) در آینه آثار مکتوب معاصر
رمان «قدیس»، نگاهی تاریخی به بعد حکومتداری حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) در پنج سال دوران خلافت آن حضرت است. رمان، کنایههای فراوانی دارد که حکام نالایق کشورهای عربی را نشانه میرود و درست آنها را ادامه حکومت بنیامیه و بنیعباس معرفی میکند. در همین باب، گفتوگوهای خاصی هم میان شخصیتهای داستان صورت میگیرد؛ بهخصوص گفتوگوی خواندنی کشیش و جورج جرداق در مورد حکومت در اسلام. با اینکه نویسنده از ترکیب خوبی برای روایت زمان حال و زمان تاریخی رمان استفاده کرده و یکراست روایتهای اصلی را در پیشگرفته و کتابش را نوشته است، اما میتوان اقرار کرد داستان بسیار هوشمندانه از پیچوتابهای یک رمان پلیسی بهره برده و کلاً میتوان گفت حاصل کار، کتابی خواندنی و لذتبخش است. در پایان رمان، جنایتکاران مسکو دستگیر میشوند و کشیش با گنجی بزرگ در دل که در سفر بیروت یافته است به کشورش بازمیگردد و شاید عظمت همین گنج است که جابهجایی چمدانهای او در فرودگاه را چندان مهم جلوه نمیدهد.
کتاب «فروغ ولایت» اثری از آیتا... شیخ جعفر سبحانی است که به سیره و روش حضرت امیر(ع) پرداخته است. نویسنده فرزانه، آیتا... جعفر سبحانی با تقسیم حیات نورانی حضرت امیرالمؤمنین( ع) به پنج دوره، مهمترین جریانات زندگی ایشان را ترسیم کرده است. ایشان در این اثر وزین سعی کرده سیر زندگی ایشان را از طرفی گویا و روان حکایت کند و از دیگر سو، کاملا مبتنی بر منابع دسته اول تاریخی و روائی باشد. نکته متمایز این اثر، جامعیت آن است که از همان آغاز زندگی حضرت تا شهادت ایشان، تمام عرصهها ی زندگی ایشان را در کنار آیات و روایات مربوط تشریح میکند و در هر مورد به تبیین بعدی از فضائل حضرت میپردازد. البته رسالت اصلی این کتاب، ترسیم زندگی شخصی و عادی حضرت است که بهخوبی هم از عهده آن برآمده است. این کتاب را موسسه امام صادق (ع) در 860 صفحه منتشر کرده است.
حکایت زندگانی یک شخص آن زمان جذابیت پیدا میکند و شناخت از یک انسان فراتاریخ آن زمان واقعیتر بوده و به حقیقت نزدیک خواهد بود که از زبان خودش بیان شود. استاد شهیدی- که یکی از پژوهشگران معاصر تاریخ اسلام است- با آثار غنی و پرمحتوایی که در این زمینه از خود به جای گذاشته، توانسته به یکی از ماندگاران عصر تبدیل شود. وی در کتاب «علی از زبان علی» به روایت جذاب زندگانی امیرالمؤمنین علیهالسلام از بیان خود حضرتشان استفاده کرده و برهههای گوناگون زندگانی ایشان را تشریح کرده است. این کتاب را انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی در 208 منتشر و روانه بازار کتاب کرده است.
«دانشنامه امام علی علیهالسلام» را پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر کرده؛ مجموعهای کامل و بینظیر برای محققان تاریخ و سیره امیرالمؤمنین علیهالسلام که در ششهزار صفحه و 12 جلد، با همکاری مبرّزترین مورخان معاصر همچون آیتا... جوادیآملی، علامه عسکری، سیدجعفر مرتضی عاملی، استاد شهیدی، حجج اسلام دوانی، جعفریان، جاودان و ... زیر نظر حجتالاسلام علیاکبر رشاد تألیف شده است. نکته مهم اینکه این اثر صرفا جمعآوری مطالب تاریخی نیست، بلکه چینش موضوعات و نقل و تحلیل مباحث مربوط، مبتنی بر دیدگاههای خاص تاریخی و اعتقادی شیعه است.
این مجموعه ارزشمند که شامل 130 مدخل اصلی و حدود 3000مدخل فرعی است و بیش از 200 محقق در تألیف آن همکاری داشتهاند. موضوعاتی همچون حکمت و معرفت، مبدأ و معاد، نبوت و امامت، اخلاق و سلوک و همچنین مباحث بسیار مبتلابه حقوق، سیاست و اقتصاد در سیره و دیدگاه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در این کتاب بررسی شده است.
امام علی (ع) و خوارج را علامه سیدجعفر مرتضی عاملی بهعنوان بزرگ مورخ زمانه، دارای آثار تاریخی بسیاری است که در عصر حاضر، افقی نو فراروی خواننده قرار میدهد که مبتنی بر مبانی کلامی و روایی شیعه است. کتاب «امام علی (ع) و خوارج»، یکی از آثار ایشان است که به کالبد شکافی و جریان شناسی خوارج از گذشته تا امروز میپردازد.
ایشان با اجتهاد بینظیری که در منابع دسته اول تاریخی و فرمایشات امیرالمؤمنین علیهالسلام میکنند، فضای فکری، فرهنگی، سیاسی دوران حکومت امیرالمؤمنین علیهالسلام را مورد مطالعه قرار داده و در خلال آنها به مهمترین پرسشهای تاریخی درباره خوارج پاسخ میدهد.
بررسی علل روانشناختی و جامعهشناختی، شکلگیری و گسترش این طرز فکر، تحلیل دیدگاهها و روشهای امام علیهالسلام برای تقابل با این جریان و در نهایت هم ارزیابی سیاستهای معاویه در این مورد، از دیگر مباحثی است که این کتاب را جامعیت بخشیده و آن را از امثالش متمایز میکند. این کتاب را محمد سپهری در 682 صفحه به فارسی ترجمه کرده است.