مستاجرهای خوش‌نشین

دربار ه نمایش آنلاین موفقیت‌آمیز فیلم «گلابو سیتابو» با بازی آمیتاب باچان

مستاجرهای خوش‌نشین

سینمای هند هم مثل سینمای بقیه كشورهای جهان، این روزها درگیر كروناست و با تعطیلی سالن‌های نمایش فیلم روبه‌روست. تعداد زیادی محصولات سینمایی كه قرار بود طی سه ماه اخیر روانه پرده سینماها شوند، در قفسه‌های بایگانی شركت‌های فیلمسازی خاك می‌خورند. بعد از آن‌كه هالیوود چند فیلم‌ جدید خود را به جای نمایش عمومی در سینماها وارد اینترنت و شبكه‌های اینترنتی كرد، بالیوودی‌ها هم به فكر انجام این كار افتادند. شبكه‌های اینترنتی هم‌چون نتفلیكس و آمازون پول خوبی برای نمایش این‌گونه فیلم‌ها می‌پردازند و تا حدی ضررهای ناشی از مصیبت كرونا را جبران می‌كنند. «گلابو سیتابو» درام اجتماعی جدید آمیتاب باچان اولین محصول بالیوودی بود كه سر از اینترنت درآورد و با استقبال بالای تماشاگران روبه‌رو شد. آیوشمن كورانا چهره جوان سینمای هند كه این روزها با موفقیت فراوانی روبه‌روست، در این فیلم همبازی باچان كهنسال است. فیلم البته یك بازیگر مهم دیگر هم دارد، كه نقش زیادی ندارد و حضورش مقابل دوربین به اندازه این دو بازیگر نیست! او فرخ جعفر هنرمند كلاسیك سینما و تئاتر هند است. نام فیلم كه ظاهرا ارتباطی با داستان و ماجراهای آن ندارد، داستان دلدادگی نافرجام دو عاشق است كه در ابتدای فیلم توسط یك عروسك‌گردان خیابانی برای بچه‌های كوچك محله تعریف می‌شود، اما در پایان ماجراها، مشخص می‌شود این نام چقدر برازنده فیلم است.

سوجیت سركار، كارگردان فیلم از ابتدای تولید آن به‌دنبال ساخت یك كمدی درام انتقادی و اجتماعی بود. او فیلمنامه جوهی چاتورودی را تغییر زیادی نداد و به درخواست این خانم، باچان را برای بازی در نقش اصلی انتخاب كرد. چاتورودی در مصاحبه‌ای گفت زمان نگارش فیلمنامه، باچان را برای نقش شخصیت میرزا نواب در نظر داشت. اما داستان فیلم قبل از این كه درباره میرزا نواب خسیس و مستاجران عمارت كهنسال او باشد، درباره همین عمارت بسیار با‌ارزش و باستانی است. البته عمارت توسط میرزا نواب گردانده می‌شود، اما مالك اصلی آن فاطمه نیگم (فرخ جعفر) همسر اوست كه 15 سال هم از میرزا بزرگ‌تر است! مستاجران زیادی در عمارت بزرگ فاطمه بیگم ساكن هستند، اما داستان فیلم روی یكی از آنها بانكی رستوقی (آیوشمن) زوم می‌كند.
 بانكی كه با خانواده چهار نفره‌اش یكی از مستاجران عمارت است، مدت‌هاست اجاره اش را پرداخت نكرده و به‌طور پنهانی به دنبال آن است كه مالكیت عمارت را به دست بیاورد. میرزا هم هم زمان با تلاش برای این كه عمارت را به نام خودش بزند و از چنگ همسرش دربیاورد، سخت در تلاش است تا بانكی را از عمارت بیرون بیندازد. بخش اصلی داستان گلابو سیتابو، اختصاص به جنگ میرزا و بانكی برای رسیدن به هدف‌شان دارد. میرزا و بانكی برای پیروزی در این نبرد، دست به دامن دو وكیل زبده می‌شوند. اما زمانی كه نبرد بین این دو به پایان خود نزدیك می‌شود، فاطمه‌بیگم عمارت را ترك كرده و دست همگان را در پوست گردو می‌گذارد! حالا نه‌تنها تمام مستاجران باید عمارت قدیمی و عتیقه را ترك كنند، بلكه میرزا و بانكی هم سرگردان و آواره می‌شوند. نمای پایانی فیلم دوباره عروسك گردان دوره گرد را نشان می‌دهد كه هنوز در حال تعریف كردن داستان عشق و عاشقی گلابو و سیتابو (میرزا و فاطمه‌بیگم) است.
 این آمیتاب متفاوت
سوجیت سركار قبل از گلابو سیتابو چهار فیلم ساخته كه همه در زمان اكران عمومی، با استقبال خوب تماشاگران روبه‌رو شده‌اند. هم آمیتاب و هم آیوشمن در فیلم‌های قبلی فیلمساز بازی داشته‌اند. برای همین و به مجرد تماس سركار با آنها، هر دو برای بازی در ساخته جدید او اعلام امادگی می‌كنند.
سركار در مصاحبه‌ای در این رابطه چنین می‌گوید: «به مجرد خواندن فیلمنامه، مطمئن شدم دو نقش اصلی را باید به باچان و آیوشمن بدهم. اصلا انگار این نقش‌ها برای این دو نفر نوشته شده بود. چاتورودی هم به من گفت زمان نوشتن فیلمنامه، آمیتاب را در ذهن داشته است. نمی‌دانستم آمیتاب بازی در فیلم را قبول می‌كند یا نه. او همین‌طوری خودش پیر است و در داستان ما، باید باز هم پیرتر می‌شد! اما فیلمنامه را كه خواند، بلافاصله با من تماس گرفت و گفت بسیار مشتاق بازی در آن است. تصور خودم این بود كه كار پیش‌تولید فیلم و ساخت آن طولانی خواهد بود و كارها به كندی جلو خواهد رفت، اما كاملا اشتباه می‌كردم. تمام عوامل تولید به‌قدری شیفته كار بودند كه كارهای دیگرشان را كنار گذاشتند و تمام وقت‌شان را به این فیلم اختصاص دادند. به‌خصوص همكاری و همراهی آمیتاب و آیوشمن، كار را بسیار جلو انداخت.»
گلابو سیتابو روی پرده سینماها نرفت تا بتوان درباره میزان موفقیت یا عدم موفقیت مالی آن صحبت كرد. البته تحلیلگران اقتصادی، پیش‌بینی فروش خوبی برایش می‌كردند. اما واكنش و نوع برخورد منتقدان با فیلم، بسیار خوب و مثبت بوده است. نقدهایی كه در دو روز اول پخش اینترنتی فیلم نوشته شد، در تقدیر از داستان كامل و جذاب و بازی‌های سه بازیگر اصلی آن بود.
بسیاری از تركیب و تلفیق بسیار خوب دو شخصیت‌محوری داستان، به‌عنوان یك تركیب عالی و نادر اسم بردند. به باور منتقدان، سینمای هند تا به امروز نتوانسته چنین تركیب خوب و جذابی از دو بازیگر (آن هم با فاصله سنی بسیار زیاد) ارائه بدهد. به گفته تاران آدارش تحلیلگر و منتقد هندی، گلابو سیتابو راحت و روان داستانی بدیع را درباره حرص و طمع آدمی به نمایش می‌گذارد. از این نظر، شاید بتوان آن را با «تاجر ونیزی» ویلیام شكسپیر مقایسه كرد.
در «وال استریت» الیور استون در سال 1987، گوردون گكو شخصیت اصلی داستان (با بازی مایكل داگلاس) جمله معروفی دارد كه می‌گوید: «حرص و طمع برای خلق یك زندگی بهتر، چیز خوبی است. در این حالت، طمع نه‌تنها بد نیست كه خوب هم هست.» با تماشای گلابو سیتابو احساس می‌شود فیلمنامه آن براساس این دیالوگ معرف نوشته شده است. دو شخصیت میرزا و بانكی به قدری آرام و ساده (و با یك نیت مشترك) به دنبال بالا كشیدن عمارت هستند كه انگار دارند كار بسیار خوب و موجهی انجام می‌دهند. از این‌روست كه از گلابو سیتابو به‌عنوان درس و دادنامه‌ای درباره طمع و عواقب آن یاد می‌شود.
 این بالیوود متفاوت
بالیوود با تولید گلابو سیتابو، ادامه‌دهنده راهی است كه از آن به‌عنوان عصر جدید سینمای هند اسم برده می‌شود. بالیوود كه زمانی نه‌چندان دور برای اكشن‌ها و درام‌های رویاپردازانه‌اش شهرت داشت، حدود یك دهه است كه تولیدكننده آثاری با محتوای اجتماعی شده است.
این محصولات بیش از آن‌كه شبیه تولیدات كارخانه رویاسازی بالیوود باشند، شبیه آثار نئورئالیستی سینمای ایتالیا در دهه 70 و 80 میلادی هستند.
جالب این كه ستارگان بالیوودی هم بسیار علاقه‌مند به حضور در این گونه فیلم‌ها می‌باشند و جالب‌تر این كه تماشاگران (عادت كرده به محصولات رویایی آن كارخانه رویاپرداز) هم استقبال بسیار خوبی از این گونه فیلم‌ها می‌كنند. احساس می‌شود هم ستارگان هندی و هم تماشاگران آن، متوجه ضرورت تغییر در نوع داستان‌گویی و شیوه فیلمسازی شده و با كمك و همراهی یكدیگر، دست به خلق نوع تازه‌ای از سینما زده‌اند. كمدی درام انتقادی و اجتماعی گلابو سیتابو، نماینده بسیار خوبی برای این نوع سینما به حساب می‌آید.