گفتوگو با مژگان عباسلو، شاعری که رزیدنت بیمارستان است
از کرونا بترسیم !
در اوج اولیه کرونا با عباسلو همصحبت شدم. همان روزهایی که حمایت معنوی و روحی از کادر درمان خیلی زیاد بود و همه شبکههای اجتماعی پر بود از طرحها و نوشتههایی که نشان میداد مردم پشت کادر درمان هستند و میدانند که آنها چه زحمت و خطری را تحمل میکنند. عباسلو همان زمان با قدردانی از مردم برای این دلگرمیهایشان گفت که اینها زودگذر است و مردم یادشان خواهد رفت یا دیگر از این همیاری و دلگرمیدادنها خسته خواهند شد و ما را رها خواهند کرد و پزشکان باز هم همان آدمهایی خواهند شد که پولهای زیادی به جیب میزنند، اما مالیات نمیدهند !
موج اول کرونا تمام شد و بیمارستانها کمی آرام گرفتند. بیمارستان ولایت قزوین که عباسلو دوره رزیدنتی ( تخصص داخلی) را در آن میگذراند از فهرست بیمارستانهایی که مبتلایان به کرونا را بستری میکرد، خارج شد. اما کرونا به دلایل مختلف دوباره اوج گرفته و مبتلایان به کرونا را باز هم به بیمارستان ولایت میبرند، هرچند این بیمارستان نباید آنها را پذیرش کند اما عباسلو میگوید، گاهی حال بیمار آنقدر بد است که باید در اورژانس به او رسیدگی کنیم و بعد بفرستیمش به بیمارستان بوعلی. قزوین وارد مرحله زرد شده بود اما بیملاحظگی مردم و رعایت نکردن هشدارها باعث شد قزوین هم مانند بسیاری از شهرها به مرز هشدار و قرمز نزدیک شود. اگر شرایط همینگونه پیش برود بیمارستان ولایت هم احتمالا دوباره وارد فاز کرونایی خواهد شد. اما شرایط اینبار با اسفند و فروردین فرق دارد، نه مردم دیگر حوصله حمایت معنوی از ما را ندارند و شاید اصلا به شرایط کادر درمان فکر نکنند.کادر درمان هم خستهتر از آن هستند که حتی به فکر سلامت خود باشند. این را هم بگویم که بیمارستانهایی که بیمار کرونایی پذیرش نمیکنند نه گان دارند و نه ماسک مخصوص و نه دستکش لاتکس. محیط بیمارستانی به دلیل پذیرش همهجور بیمار همیشه ظرفیت این را دارد که آلودگی را به کادر درمان منتقل کند و الان با وجود کرونا این ریسک بسیار بالا رفته اما ما فقط ماسک معمولی داریم که آن را هم خودمان تهیه میکنیم و به امید خدا وارد بیمارستان میشویم.
جریمه، تنها راه فرهنگسازی است
عباسلو درباره موج اول کرونا و تفاوتش با الان میگوید: آن زمان همه ترسیده بودیم؛ هم کادر درمان و هم عموم مردم. همین ترس باعث شد که مردم رعایت کنند و آمار مبتلایان و فوتیها پایین بیاید. همین امنیت کوتاهمدت و مقطعی باعث شد مردم کرونا را جدی نگیرند. اطلاعرسانی و فرهنگسازی درباره اینکه در خانه بمانید کاهش پیدا کرد و استفاده از ماسک، دستکش و رعایت فاصلهگذاری هم اولویت خود را از دست داد.مردم گمان کردند که کرونا آمده و رفته و خطر رفع شده، غافل از اینکه از این خبرها نیست.تا واکسن این بیماری ساخته و توزیع نشود این بیماری خطرناک در کمین همه ماست.دولت به خاطر شرایط اقتصادی بسیاری از محدودیتها را لغو کرد که برخی از آنها را باید به حساب سهلانگاری گذاشت، مثلا پارکها چرا باز شدند یا سفر چرا آزاد شد؟ باید محدودیتهایی که به اقتصاد لطمه نمیزد یا معیشت و کار مردم را دچار آسیب نمیکرد باقی میماند.
من چند سالی در آمریکا زندگی کردهام و با سبک زندگی مردم اروپایی هم تا حدودی آشنا هستم. به نظرم مردم کشور ما نهتنها مردم قانونگریزی هستند، بلکه در مقابل فرهنگسازی درباره بسیاری از موارد هم مقاومت میکنند. البته فرهنگسازی باید پشتوانه قانونی داشته باشد تا بتواند به نتیجه برسد.کشورهایی مانند کره، ویتنام، ایتالیا و اسپانیا، انگلستان، آمریکا و... که توانستند کرونا را مدیریت کنند به دلیل قانونی است که از محدودیتها حمایت میکند. وقتی دولت اعلام میکند باید در خانه بمانند و برای خریدهای ضروری یا کار در ساعاتی مشخص از خانه بیرون بروند، مردم حتما رعایت میکنند چون اگر به این محدودیتها بیتوجهی نشان بدهند، جریمههای خیلی سنگینی میشوند که اصلا برایشان به صرفه نیست.
مقررات آنقدر در این کشورها سفت و سخت است که مردم جرات نمیکنند رعایت نکنند.اما در کشور ما قانون و جریمهای وجود ندارد که مردم را وادار به تمکین کند و به مرور فرهنگسازی شکل بگیرد.تغییر یکدفعهای به وجود نمیآید، برای تغییر و فرهنگسازی در همه زمینهها به زمان نیاز بوده و تنها قانون است که این زمان را بیمه میکند.
خارج را مردمش ساختهاند
میشنویم که میگویند خارج را ببین، اروپا و برخی کشورهای آسیایی را ببین، توانستهاند کرونا را مدیریت کنند و شیوعاش کم شده، ایران نمیتواند! کاش خارج بودیم. آنجا اگر طبیعت و محیطزیست زیبا و سالم و پاکی دارد به خاطر مردمش است. مردم هستند که رعایت میکنند، مردم آنجا میدانند که قانون از متخلف حمایت نمیکند، قانون جریمه بسیار سنگینی برای کسی در نظر میگیرد که از شیشه ماشین زباله بیرون پرتاب میکند. در دوره کرونا، در بسیاری از کشورها قوانین سفت و سختی برای مهار کرونا برقرار شده. مگر کسی جرات دارد بدون ماسک از خانه بیرون بیاید یا در مکانهای سربسته و در معرض ابتلا فاصلهگذاری را رعایت نکند؟ آنها سالهاست با پشتوانه قانون، فرهنگسازی را شروع کردهاند و الان رعایت قوانین و اطاعت از آنها برایشان به عادت تبدیل شده به نظرم کرونا و شیوع و خطرش فرصت خوبی است تا این تهدید به فرصتی برای استفاده از قانون برای فرهنگسازی تبدیل شود.باز هم تاکید میکنم حتی اگر قوانین محکمی برای بازدارندگی وجود ندارد برای حفظ جان خودمان هم که شده، توصیهها و هشدارهای بهداشتی را جدی بگیریم و فقط در مواقع ضروری و کار از خانه خارج شویم.کرونا را جدی بگیریم چون این ویروس قدرتمند با کسی شوخی ندارد..
مقاومت ماسکی
الان گفتهاند که استفاده از ماسک در مترو اجباری است، برخی مردم وقت ورود به مترو و عبور از گیت ماسک میزنند و بعد آن را برمیدارند و در جیب یا کیف خود میگذارند و باز در زمان خروج از آن استفاده میکنند. چطور به اینگونه آدمها باید بگویی الان دیگر نه مساله محیطزیست است که برای عدهای اصلا اهمیت ندارد و نه صرفهجویی در مصرف انرژی است که برای گروهی دیگر بیاهمیت است. الان مساله جان و زندگی است. یعنی حتی جان خودتان هم ارزشی ندارد که از ماسک استفاده نمیکنید! میگویند ماسک گران است و همه نمیتوانند از آن استفاده کنند، این هم از آن حرفهای غلطانداز است.از اول شیوع کرونا همه رسانههای داخلی و خارجی و شبکههای اجتماعی طرز دوختن و آمادهکردن ماسک را آموزش داده و میدهند. با پارچه یک تیشرت کهنه هم میتوان ماسک دوخت، حتی از دستمالکاغذی هم میتوان به عنوان ماسک استفاده کرد پس بیخود و بیجهت نباید بهانه آورد که ماسک گران است ! از طرفی مسؤولان هم قانون سفت و سخت نمیگذارند، چرا نمیگویند اگر کسی ماسک استفاده نکند جریمه میشود، خیلی راحت هم میتوانند طرف را پیدا کرده و برای او جریمه صادر کنند. الان سیستمهای اداره شهرها همه هوشمند شده و به راحتی میتوان آدمهایی که موارد بهداشتی را رعایت نمیکنند، ردیابی کرد. باید برای کسانی که از ماسک استفاده نمیکنند هم جریمه صادر شود.این تنها راهی است که میتوان شمار مبتلایان به کرونا را کم کرد. شما سری به پارکها و مراکز خرید بزنید تا ببینید چه خبر است، غروب که میشود مردم برای تفریح میآیند بیرون، اصلا انگار نه انگار که کرونای مرگبار در کمین آنهاست.برای ما که از نزدیک شمار مبتلایان و دردآوری و مرگباری این بیماری را دیدهایم جای شگفتی است که مردم چرا وقتی کاری ندارند از خانه بیرون میآیند؟
موج اول کرونا تمام شد و بیمارستانها کمی آرام گرفتند. بیمارستان ولایت قزوین که عباسلو دوره رزیدنتی ( تخصص داخلی) را در آن میگذراند از فهرست بیمارستانهایی که مبتلایان به کرونا را بستری میکرد، خارج شد. اما کرونا به دلایل مختلف دوباره اوج گرفته و مبتلایان به کرونا را باز هم به بیمارستان ولایت میبرند، هرچند این بیمارستان نباید آنها را پذیرش کند اما عباسلو میگوید، گاهی حال بیمار آنقدر بد است که باید در اورژانس به او رسیدگی کنیم و بعد بفرستیمش به بیمارستان بوعلی. قزوین وارد مرحله زرد شده بود اما بیملاحظگی مردم و رعایت نکردن هشدارها باعث شد قزوین هم مانند بسیاری از شهرها به مرز هشدار و قرمز نزدیک شود. اگر شرایط همینگونه پیش برود بیمارستان ولایت هم احتمالا دوباره وارد فاز کرونایی خواهد شد. اما شرایط اینبار با اسفند و فروردین فرق دارد، نه مردم دیگر حوصله حمایت معنوی از ما را ندارند و شاید اصلا به شرایط کادر درمان فکر نکنند.کادر درمان هم خستهتر از آن هستند که حتی به فکر سلامت خود باشند. این را هم بگویم که بیمارستانهایی که بیمار کرونایی پذیرش نمیکنند نه گان دارند و نه ماسک مخصوص و نه دستکش لاتکس. محیط بیمارستانی به دلیل پذیرش همهجور بیمار همیشه ظرفیت این را دارد که آلودگی را به کادر درمان منتقل کند و الان با وجود کرونا این ریسک بسیار بالا رفته اما ما فقط ماسک معمولی داریم که آن را هم خودمان تهیه میکنیم و به امید خدا وارد بیمارستان میشویم.
جریمه، تنها راه فرهنگسازی است
عباسلو درباره موج اول کرونا و تفاوتش با الان میگوید: آن زمان همه ترسیده بودیم؛ هم کادر درمان و هم عموم مردم. همین ترس باعث شد که مردم رعایت کنند و آمار مبتلایان و فوتیها پایین بیاید. همین امنیت کوتاهمدت و مقطعی باعث شد مردم کرونا را جدی نگیرند. اطلاعرسانی و فرهنگسازی درباره اینکه در خانه بمانید کاهش پیدا کرد و استفاده از ماسک، دستکش و رعایت فاصلهگذاری هم اولویت خود را از دست داد.مردم گمان کردند که کرونا آمده و رفته و خطر رفع شده، غافل از اینکه از این خبرها نیست.تا واکسن این بیماری ساخته و توزیع نشود این بیماری خطرناک در کمین همه ماست.دولت به خاطر شرایط اقتصادی بسیاری از محدودیتها را لغو کرد که برخی از آنها را باید به حساب سهلانگاری گذاشت، مثلا پارکها چرا باز شدند یا سفر چرا آزاد شد؟ باید محدودیتهایی که به اقتصاد لطمه نمیزد یا معیشت و کار مردم را دچار آسیب نمیکرد باقی میماند.
من چند سالی در آمریکا زندگی کردهام و با سبک زندگی مردم اروپایی هم تا حدودی آشنا هستم. به نظرم مردم کشور ما نهتنها مردم قانونگریزی هستند، بلکه در مقابل فرهنگسازی درباره بسیاری از موارد هم مقاومت میکنند. البته فرهنگسازی باید پشتوانه قانونی داشته باشد تا بتواند به نتیجه برسد.کشورهایی مانند کره، ویتنام، ایتالیا و اسپانیا، انگلستان، آمریکا و... که توانستند کرونا را مدیریت کنند به دلیل قانونی است که از محدودیتها حمایت میکند. وقتی دولت اعلام میکند باید در خانه بمانند و برای خریدهای ضروری یا کار در ساعاتی مشخص از خانه بیرون بروند، مردم حتما رعایت میکنند چون اگر به این محدودیتها بیتوجهی نشان بدهند، جریمههای خیلی سنگینی میشوند که اصلا برایشان به صرفه نیست.
مقررات آنقدر در این کشورها سفت و سخت است که مردم جرات نمیکنند رعایت نکنند.اما در کشور ما قانون و جریمهای وجود ندارد که مردم را وادار به تمکین کند و به مرور فرهنگسازی شکل بگیرد.تغییر یکدفعهای به وجود نمیآید، برای تغییر و فرهنگسازی در همه زمینهها به زمان نیاز بوده و تنها قانون است که این زمان را بیمه میکند.
خارج را مردمش ساختهاند
میشنویم که میگویند خارج را ببین، اروپا و برخی کشورهای آسیایی را ببین، توانستهاند کرونا را مدیریت کنند و شیوعاش کم شده، ایران نمیتواند! کاش خارج بودیم. آنجا اگر طبیعت و محیطزیست زیبا و سالم و پاکی دارد به خاطر مردمش است. مردم هستند که رعایت میکنند، مردم آنجا میدانند که قانون از متخلف حمایت نمیکند، قانون جریمه بسیار سنگینی برای کسی در نظر میگیرد که از شیشه ماشین زباله بیرون پرتاب میکند. در دوره کرونا، در بسیاری از کشورها قوانین سفت و سختی برای مهار کرونا برقرار شده. مگر کسی جرات دارد بدون ماسک از خانه بیرون بیاید یا در مکانهای سربسته و در معرض ابتلا فاصلهگذاری را رعایت نکند؟ آنها سالهاست با پشتوانه قانون، فرهنگسازی را شروع کردهاند و الان رعایت قوانین و اطاعت از آنها برایشان به عادت تبدیل شده به نظرم کرونا و شیوع و خطرش فرصت خوبی است تا این تهدید به فرصتی برای استفاده از قانون برای فرهنگسازی تبدیل شود.باز هم تاکید میکنم حتی اگر قوانین محکمی برای بازدارندگی وجود ندارد برای حفظ جان خودمان هم که شده، توصیهها و هشدارهای بهداشتی را جدی بگیریم و فقط در مواقع ضروری و کار از خانه خارج شویم.کرونا را جدی بگیریم چون این ویروس قدرتمند با کسی شوخی ندارد..
مقاومت ماسکی
الان گفتهاند که استفاده از ماسک در مترو اجباری است، برخی مردم وقت ورود به مترو و عبور از گیت ماسک میزنند و بعد آن را برمیدارند و در جیب یا کیف خود میگذارند و باز در زمان خروج از آن استفاده میکنند. چطور به اینگونه آدمها باید بگویی الان دیگر نه مساله محیطزیست است که برای عدهای اصلا اهمیت ندارد و نه صرفهجویی در مصرف انرژی است که برای گروهی دیگر بیاهمیت است. الان مساله جان و زندگی است. یعنی حتی جان خودتان هم ارزشی ندارد که از ماسک استفاده نمیکنید! میگویند ماسک گران است و همه نمیتوانند از آن استفاده کنند، این هم از آن حرفهای غلطانداز است.از اول شیوع کرونا همه رسانههای داخلی و خارجی و شبکههای اجتماعی طرز دوختن و آمادهکردن ماسک را آموزش داده و میدهند. با پارچه یک تیشرت کهنه هم میتوان ماسک دوخت، حتی از دستمالکاغذی هم میتوان به عنوان ماسک استفاده کرد پس بیخود و بیجهت نباید بهانه آورد که ماسک گران است ! از طرفی مسؤولان هم قانون سفت و سخت نمیگذارند، چرا نمیگویند اگر کسی ماسک استفاده نکند جریمه میشود، خیلی راحت هم میتوانند طرف را پیدا کرده و برای او جریمه صادر کنند. الان سیستمهای اداره شهرها همه هوشمند شده و به راحتی میتوان آدمهایی که موارد بهداشتی را رعایت نمیکنند، ردیابی کرد. باید برای کسانی که از ماسک استفاده نمیکنند هم جریمه صادر شود.این تنها راهی است که میتوان شمار مبتلایان به کرونا را کم کرد. شما سری به پارکها و مراکز خرید بزنید تا ببینید چه خبر است، غروب که میشود مردم برای تفریح میآیند بیرون، اصلا انگار نه انگار که کرونای مرگبار در کمین آنهاست.برای ما که از نزدیک شمار مبتلایان و دردآوری و مرگباری این بیماری را دیدهایم جای شگفتی است که مردم چرا وقتی کاری ندارند از خانه بیرون میآیند؟
تیتر خبرها