زندگی آقای میم خانم سین
حامد عسکری شاعر و نویسنده
آقای میم خیلی خوشتیپ است. او خیلی لباسهای قشنگی میپوشد و موهای مكش مرگ مایی دارد. چشمهایش هم رنگی است و وقتی عینك هری پاتری میزند دیگر برایتان نگویم. آقای میم پیراهنهای چهارخانه قشنگ قشنگ میپوشد و لباسهای متعدد و متفاوتی دارد. آقای میم حدود دوسال پیش با خانم سین كه خانم خیلی مهربان و خندهرویی میباشند آشنا شد و خیلی سریع ازدواج کردند. آقای میم و خانم سین خیلی زندگی شاد و مفرحی داشتند. آنها خیلی همدیگر را دوست داشتند و كلی با هم سفر استانبول و كیش و كافه و رستوران رفتند و كلی سلفی گرفتند و لبخند زدند و عكس خویشانداز انداختند و قربان صدقه هم رفتند و در فضای مجازی منتشر كردند. خانم سین برای تولد آقای میم یك موتور وسپای گوگولی خرید و آقای میم با دندانهای لمینیت شده و براق یك خندههای دلبری كرد كه خیلی از خانمهای فضای مجازی طفلكیها دلشان خواست یك همچین شوهری داشته باشند. آقای میم كه توی ماشینش هم تفنگ داشت هم چاقو یك روز با خانم سین نشستند توی ماشین و آقای میم آهنگ پخش كرد و كلت را كشید و چاقو را كشید و رو به دوربین و خطاب به خانم سین گفت اگر كسی چپ بهت نگاه كنه میكشمش و خانم سین دلش ضعف رفت كه اینقدر مردش رویش غیرت دارد و حامیاش است.
2 سال بعد
گوشه چشم خانم سین كبود است. مادر خانم سین هم كتكخورده است. خدمتكار خانه خانم سین و مادرش هم حال خوشی ندارد. همه شما منتظرید الان آقای میم بیاید و با همان كلت و چاقو حق ضارب یا ضاربین را كف دستشان بگذارد، اما اشتباه نكنید. ضارب خود آقای میم است. زندگی پروانهای آقای میم با خانم سین ظاهرا مگسی شده. خانم سین درخواست طلاق داده. خانواده خانم سین وضعشان خوب است. آقای میم گفته، پنج میلیارد تومان با یك خودرو میگیرم میآیم طلاق را امضا میكنم.
در گوشی با خانم سین و آقای میم:
وضعتان خوب بود. از پولهایتان لذت بردید. از ویلا، استخر، وسپا، استانبول و... نوش جانتان. كاش گزارش تصویریاش را نمیكردید توی چشم هزاران دختر و پسری كه دیدند و آه كشیدند و حسرت خوردند. قدیمها توی پاكتهای مقوایی خرید میكردند كه چشم در و همسایه نیفتد. مادرها نمیگذاشتند خیار و نارنگی كسی ببرد مدرسه. شاید عطرش بپیچد یكی دلش بخواهد نداشته باشد... ازدواج كردنتان توی چشم بود. اگر قرار است تمامش كنید این را دیگر توی بوق و كرنا نكنید.
2 سال بعد
گوشه چشم خانم سین كبود است. مادر خانم سین هم كتكخورده است. خدمتكار خانه خانم سین و مادرش هم حال خوشی ندارد. همه شما منتظرید الان آقای میم بیاید و با همان كلت و چاقو حق ضارب یا ضاربین را كف دستشان بگذارد، اما اشتباه نكنید. ضارب خود آقای میم است. زندگی پروانهای آقای میم با خانم سین ظاهرا مگسی شده. خانم سین درخواست طلاق داده. خانواده خانم سین وضعشان خوب است. آقای میم گفته، پنج میلیارد تومان با یك خودرو میگیرم میآیم طلاق را امضا میكنم.
در گوشی با خانم سین و آقای میم:
وضعتان خوب بود. از پولهایتان لذت بردید. از ویلا، استخر، وسپا، استانبول و... نوش جانتان. كاش گزارش تصویریاش را نمیكردید توی چشم هزاران دختر و پسری كه دیدند و آه كشیدند و حسرت خوردند. قدیمها توی پاكتهای مقوایی خرید میكردند كه چشم در و همسایه نیفتد. مادرها نمیگذاشتند خیار و نارنگی كسی ببرد مدرسه. شاید عطرش بپیچد یكی دلش بخواهد نداشته باشد... ازدواج كردنتان توی چشم بود. اگر قرار است تمامش كنید این را دیگر توی بوق و كرنا نكنید.
تیتر خبرها