انفجار مین به جا مانده از دوران جنگ، جان 3 نفر را در مهران گرفت
شنا روی مین
این اولین بار نیست که ساکنان شهرهای مرزی در اثر انفجار و برخورد با مینهای بهجا مانده از هشت سال جنگ تحمیلی کشته یا دچار قطع عضو، نابینایی و معلولیت میشوند. اغلب قربانیان انفجار مین، معمولا ساکنان مناطق مرزی هستند و هر از گاهی خبر مرگ یا مجروحیت شدید یکی از آنان منتشر میشود. شامگاه جمعه 27 تیر اسد قاسمی، فرماندار مهران از کشتهشدن سه نفر و مجروحیت یک فرد دیگر در اثر برخورد و انفجار با مینهای باقیمانده از جنگ تحمیلی در منطقه عمومی کله قندی خبر داد.
لیلا حسینزاده حوادث
اخبار اولیه را که از خبرگزاریها رصد کردیم، همگی یک خبر را اعلام کرده وگفتند هر چهار نفر برای جمعکردن ضایعات به مرز مهران نزدیک شده بودند. خبری که در شبکههای مجازی هم دست به دست میشد و بسیاری از کاربران صرفنظر از اینکه به خاطر مرگ هموطنانشان ناراحت و دلگیر بودند، از وجود مین در آن منطقه متعجب بودند. عدهای هم انتقاد میکردند که چرا تا الان مین و ادوات انفجاری جمعآوری نشده که باعث وقوع این اتفاقات تلخ نشود. نزدیکشدن این چهارنفر به مرز برای جمعآوری ضایعات، موضوعی بود که فقط یکطرف و در واقع رسانهها در مورد آن صحبت کرده بود، اما حرفی از خانوادههای درگذشتگان در میان نبوده و مشخص نبود آیا آنها برای جمعکردن ضایعات رفته بودند یا موضوع دیگری در میان بود. چند ساعت جستوجو کافی بود تا خانوادههای آنان را پیدا کنیم. صفر خویه، پسرعموی سلیم تاراس، یکی از درگذشتگان مینهای انفجاری در گفتوگو با جامجم میگوید: «محل حادثه، رودخانهای به نام کنجانچم در نزدیکی مرز مهران است. آنها با هم قرار گذاشتند تا هم شنا کنند و هم چون در آن منطقه عسل کوهی وجود دارد، بعد از شنا، عسل وحشی جمعآوری کنند و بعد هم به خانه برگردند. بعد از شنا، وقتی از رودخانه خارج میشوند تا لباسهایشان را بپوشند، در حاشیه رودخانه مین زیرپایشان منفجر میشود که در اثر آن، هادی امیدی، سلیم تاراس و چراغ عبدی جان خود را از دست میدهند و مهدی امیدی زخمی شده و با انتقال به بیمارستان نجات پیدا میکند.»
او ادامه میدهد: «بالای رودخانه پاسگاهی متعلق به نیروهای مرزبانی وجود دارد. پس از انفجار، ماموران از مهدی که زخمی شده بود، میپرسند برای چه اینجا آمده بودند که او هم با همان حال زخمی، حادثه را توضیح میدهد. برای من عجیب است که این جور خبرها منتشر میشود و عدهای میگویند آنها برای جمعآوری ضایعات رفته بودند. مگر در منطقهای که این چهار نفر رفته بودند، ضایعاتی وجود دارد که دنبالش بروند؟ کجا اینها از مرز خارج شده بودند که خبرش دست به دست میچرخد و بعضی خبرگزاریها آن را اعلام میکنند؟ خودم همیشه در آنجا آبتنی میکردم و یک منطقه عمومی است که همه به آنجا میروند و شنا میکنند. متاسفانه قسمتشان بود که درگیر این حادثه تلخ شوند. روز حادثه من هم از این موضوع باخبر شدم و به محل رفتم که البته اجازه ندادند به محل دقیق حادثه نزدیک شوم، اما شدت حادثه بهنحوی بود که هر سه نفر تکهتکه شده بودند و همه را به پزشکیقانونی بردند تا اجساد احراز هویت شوند. قسمتی از یکی از اجساد هم مانده بود که رفتند و آن را هم آوردند. چون پزشکی قانونی گفته بود تا تمام تکههای اجساد نباشد، نمیتوان احراز هویت کرد.»
امامعلی عبدی، برادر چراغ عبدی یکی دیگر از درگذشتههای این حادثه در مورد اتفاقی که برای برادرش رخ داده است، میگوید: «برادرم به من نگفته بود که آنجا میرود و خبر نداشتم. او دو بچه داشت و خیلی ناراحتم که پدرشان را از دست دادهاند. آن چیزی که در خبرها منتشر شده و میگویند این چهار نفر برای جمعکردن ضایعات رفته بودند، درست نیست. آنجا منطقهای نیست که ضایعات داشته باشد که اینها بروند جمع کنند. یک منطقه عمومی است که خیلیها میروند، هم تفریح میکنند و هم شنا. آنها فقط رفته بودند شنا کنند و عسل وحشی بیاورند. کل منطقه، منطقه جنگی و آلوده است و این رودخانه هم در چنین منطقهای قرار دارد، ولی چون در رودخانه آب گرم خوبی وجود دارد، همه از نقاط مختلف مهران برای تفریح و شنا به آنجا میروند.»
آثار جنگ تحمیلی هنوز هم وجود دارد
صداقت ملکشاهی، دهیار شهرک اسلامیه مهران درباره این حادثه میگوید: «متاسفانه چون هنوز آثار جنگ در مهران زنده است، هر از گاهی شاهد وقوع این حوادث تلخ هستیم. از سوی دیگر، اطراف شهر مهران مناطق روستایی، عشایری و دامداری وجود دارد که اهالی آن یا دامدار هستند یا کشاورز و در کل با طبیعت سروکار دارند. به همین دلیل گاهی در این منطقه، پیر و جوان یا حتی کودکان درگیر حوادث ناشی از انفجار ادوات انفجاری میشوند. این بندگان خدا هم که فوت شدند، به طور کامل با آنها آشنا بودم و میشناختم. همگی آنها مردانی با اخلاق بودند که سرشان به زندگیشان گرم بود. غیر از این سه نفر که متاسفانه جانشان را از دست دادند، یکی از همشهریهایمان که جوان بوده و هنوز هم زنده است از افرادی است که در اثر انفجار سلامت خود را از دست داد. او هم برای طبیعتگردی به 200 متر پایینتر از روستا رفته بود که متوجه نارنجکی میشود که زیر گل و لای مدفون شده بود. اصلا تصورش را هم نکرده بود که این شیء یک نارنجک بوده و ممکن است منفجر شود، اما متاسفانه منفجر شده و در اثر انفجار دو نفر شهید شدند و این بنده خدا هم معلول شد. متاسفانه حادثه فوت افراد در اثر انفجار مین هر از گاهی رخ میدهد و دل همشهریها و روستاییان را به درد میآورد. »
او ادامه میدهد: «بالای رودخانه پاسگاهی متعلق به نیروهای مرزبانی وجود دارد. پس از انفجار، ماموران از مهدی که زخمی شده بود، میپرسند برای چه اینجا آمده بودند که او هم با همان حال زخمی، حادثه را توضیح میدهد. برای من عجیب است که این جور خبرها منتشر میشود و عدهای میگویند آنها برای جمعآوری ضایعات رفته بودند. مگر در منطقهای که این چهار نفر رفته بودند، ضایعاتی وجود دارد که دنبالش بروند؟ کجا اینها از مرز خارج شده بودند که خبرش دست به دست میچرخد و بعضی خبرگزاریها آن را اعلام میکنند؟ خودم همیشه در آنجا آبتنی میکردم و یک منطقه عمومی است که همه به آنجا میروند و شنا میکنند. متاسفانه قسمتشان بود که درگیر این حادثه تلخ شوند. روز حادثه من هم از این موضوع باخبر شدم و به محل رفتم که البته اجازه ندادند به محل دقیق حادثه نزدیک شوم، اما شدت حادثه بهنحوی بود که هر سه نفر تکهتکه شده بودند و همه را به پزشکیقانونی بردند تا اجساد احراز هویت شوند. قسمتی از یکی از اجساد هم مانده بود که رفتند و آن را هم آوردند. چون پزشکی قانونی گفته بود تا تمام تکههای اجساد نباشد، نمیتوان احراز هویت کرد.»
امامعلی عبدی، برادر چراغ عبدی یکی دیگر از درگذشتههای این حادثه در مورد اتفاقی که برای برادرش رخ داده است، میگوید: «برادرم به من نگفته بود که آنجا میرود و خبر نداشتم. او دو بچه داشت و خیلی ناراحتم که پدرشان را از دست دادهاند. آن چیزی که در خبرها منتشر شده و میگویند این چهار نفر برای جمعکردن ضایعات رفته بودند، درست نیست. آنجا منطقهای نیست که ضایعات داشته باشد که اینها بروند جمع کنند. یک منطقه عمومی است که خیلیها میروند، هم تفریح میکنند و هم شنا. آنها فقط رفته بودند شنا کنند و عسل وحشی بیاورند. کل منطقه، منطقه جنگی و آلوده است و این رودخانه هم در چنین منطقهای قرار دارد، ولی چون در رودخانه آب گرم خوبی وجود دارد، همه از نقاط مختلف مهران برای تفریح و شنا به آنجا میروند.»
آثار جنگ تحمیلی هنوز هم وجود دارد
صداقت ملکشاهی، دهیار شهرک اسلامیه مهران درباره این حادثه میگوید: «متاسفانه چون هنوز آثار جنگ در مهران زنده است، هر از گاهی شاهد وقوع این حوادث تلخ هستیم. از سوی دیگر، اطراف شهر مهران مناطق روستایی، عشایری و دامداری وجود دارد که اهالی آن یا دامدار هستند یا کشاورز و در کل با طبیعت سروکار دارند. به همین دلیل گاهی در این منطقه، پیر و جوان یا حتی کودکان درگیر حوادث ناشی از انفجار ادوات انفجاری میشوند. این بندگان خدا هم که فوت شدند، به طور کامل با آنها آشنا بودم و میشناختم. همگی آنها مردانی با اخلاق بودند که سرشان به زندگیشان گرم بود. غیر از این سه نفر که متاسفانه جانشان را از دست دادند، یکی از همشهریهایمان که جوان بوده و هنوز هم زنده است از افرادی است که در اثر انفجار سلامت خود را از دست داد. او هم برای طبیعتگردی به 200 متر پایینتر از روستا رفته بود که متوجه نارنجکی میشود که زیر گل و لای مدفون شده بود. اصلا تصورش را هم نکرده بود که این شیء یک نارنجک بوده و ممکن است منفجر شود، اما متاسفانه منفجر شده و در اثر انفجار دو نفر شهید شدند و این بنده خدا هم معلول شد. متاسفانه حادثه فوت افراد در اثر انفجار مین هر از گاهی رخ میدهد و دل همشهریها و روستاییان را به درد میآورد. »