نگاهی به سیره امام محمدباقر (ع) در لابهلای احادیث و داستان شهادت ایشان
از رویارویی با امویان تا غلات
حضرت امام محمدباقر (ع) سال ۱۱۴ هجری توسط هشام بن عبدالملك بهوسیله سم و زهر به شهادت رسیدند. این را منابع روایی و حدیثی از جمله «توضیح المقاصد» شیخ بهاءالدین عاملی، «فیضالعلام فی عمل الشهور و وقایع الایام» شیخ عباس قمی و جلد ۴۶ «بحار الانوار» هفتم ذیالحجه، شهادت میدهند. شیعه، عمل به فعل و قول معصوم را برای خود حجت میداند و اصولا یكی از منابع اجتهاد در نظام فقهی شیعی «سنت» است و سنت چیزی نیست جز قول، فعل و تقریر معصوم علیهمالسلام. یكی از راههای عمل به قول و فعل معصوم مسالهشناسی عصر معصومان است. متاسفانه درباره سیره حضرت ابوجعفر محمد بن علی باقرالعلوم (ع) منابع مستقل چندانی به فارسی موجود نیست. در این مجال مختصر تلاش شده تا تصاویری از مسائل عصر آن حضرت بازتاب داده شود.
مسائلی كه امام با آنها روبهرو بود
نخستین سند روایی درباره امام محمد باقر(ع) متن حدیث جابر بن عبدا... انصاری، صحابی جلیلالقدر پیامبر مكرم اسلام(ص) است. حضرت به او بشارت داد: تا زمانی كه پسرم محمد را ببینی، زنده خواهی ماند. در آن هنگام سلام مرا به او برسان.
در كلام شیعی حدیث جابر، اثباتكننده امر امامت و اولیالامر است. حضرت به جابر تمامی ائمه از امیرالمومنین(ع) تا حضرت ولیعصر(عج) را شناساندند و ضرورت اطاعت از ائمه (در همه حوزهها چه سیاسی و چه معرفتی) را گوشزد كردند.
امام باقر(ع) نواده امام مجتبی(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) است. ایشان همراه با پدر بزرگوارشان حضرت سیدالساجدین(ع) در واقعه عاشورا حضور داشته و هنگام اسارت و بردن سرها همراه كاروان اسرا بودهاند. دوران پدرشان نیز كه هرچند اندك تنفسی بهدلیل قیام مختار برای بنیهاشم پیش آمد، اما در بیشتر اوقات خفقان حاكم بود و حضرات ائمه و متكلمان و محدثان شیعه نسبت به مسائل تبلیغی در محدودیت بودند. به همین دلیل امت واحده پیامبر به چنددستگیهای شدید مبتلا شد و عجیب آنكه كار بهجایی رسید كه مهجورترین طایفه، اهل بیت پیامبر و شیعیان بودند و دانش عامه نسبت به شیعه بهدلیل سعایت خلفا و برنامههایی مانند سب امیرالمومنین(ع) توسط امویان، بسیار اندك بود. در مقابل اما جعل حدیث بسیار رواج داشت و مورد حمایت خلفا نیز قرار میگرفت.
در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم یعنی همزمان با امامت امام باقر (ع) و امام صادق(ع) نحلهها و فرقههای گوناگونی پدید آمدند كه هركدام داعیه رهبری علمی مسلمانان را داشتند. آنها رهبری سیاسی موجود خلفا را پذیرفته و میكوشیدند تا خود رهبری دینی را در دست داشتهباشند.
یكی دیگر از مسائل عصر آن حضرت، فعالیت بسیار غالیان بود كه در مورد ائمه بهشدت غلو میكردند. حركات آنها بسیار مورد اعتراض خود ائمه نیز قرار میگرفت. پس از واقعه عاشورا برخی از غالیان این را رواج دادند كه حضرت سیدالشهدا در آن واقعه به شهادت نرسیده و مانند حضرت مسیح عروج كردهاند. حتی اعتقاد به مهدویت امام باقر از جمله اعتقادات برخی از غالیان بود كه از سوی امام صادق بهشدت مورد انكار قرار گرفت.
به اعتقاد خود امام باقر(ع) حركت غالیان از جانب خلفا برای بدنام كردن شیعه اداره میشد. حتی برخی از این غالیان نسبتهای گزاف و احادیث جعلی را نیز به ائمه منتسب میكردند. امام صادق (ع) فرمودهاست كه شخصی به نام مغیره بن سعید در كتب حدیثی امام باقر(ع) كه توسط اصحاب امام نوشته شدهبود دست برد و احادیثی جعلی را به آنها وارد كرد.
به همین دلایل عمده فعالیت امام باقر(ع) در زمینه ترویج حكمت و عقلانیت اهل بیت بود و یكی از دلایل شهرت حضرت به شكافتن علوم به همین مساله برمیگردد. عمده احادیث بهجای مانده از حضرت نیز در ضرورت گرفتن علم از اهل بیت است تا شیعیان به دكانهای كذابان كشیدهنشوند.
مهمترین احادیث امام باقر(ع) چه بود؟
در ستایش حق و دانش
شیخ حر عاملی در كتاب شریف «وسائل الشیعه» یكی از مهمترین احادیث از امام باقر(ع) را نقل میكند. این حدیث نشاندهنده رواج عقاید صوفیه در آن عصر است: عبدا... بن سلیمان میگوید، مردی از بصره نزد امام باقر بود و به نقل از حسن بصری گفت، آنان كه دانش را كتمان كنند بوی گند شكمهایشان اهل جهنم را آزار خواهد داد. امام فرمود: «اگر سخن حسن درست باشد پس مومن آلفرعون كه علم و ایمان خود را كتمان كرد باید هلاك شدهباشد. نه چنین نیست، علم از زمان نوح نزد اهلش مكتوم بودهاست، حسن به راست رود یا به چپ، علم را جز در خاندان ما نخواهد یافت.» این نكته مهمی است. امام فرمودند كه حسن بصری به عنوان یكی از بزرگان و مشایخ صوفیه علم را جز نزد اهل بیت نخواهد یافت و این با توجه به اهمیت حسن بصری در منابع اهل تصوف نكتهای بسیار جدی است.
حدیث دیگری در وسائلالشیعه به این شرح روایت شده كه امام باقر (ع) به سلمه بن كعیل و حكم بن عتیبه فرمود: به شرق عالم روید یا به غرب آن دانش صحیح را جز در آنچه از سوی ما اهل بیت صادر میشود، نخواهید یافت. مجلسی در بحارالانوار روایتی را از امام باقر(ع) به نقل از مسیح پیامبر آوردهاست به این شرح: حق را بگیرید گرچه از اهل باطل باشد و باطل را برنگزینید گرچه گویندگانش اهل حق باشند. همچنین شیخالاسلام كلینی در الكافی از امام باقر (ع) چنین روایت كرده كهای مردم كجا میروید و به كجا برده میشوید؟ شما در آغاز بهوسیله ما اهل بیت هدایت شدید و سرانجام كار شما نیز با ما پایان میپذیرد.
سخن غمبار امام باقر در ذكر مصیبتهای شیعه
امام باقر (ع) سخن مشهور غمباری درباره سیر تاریخی ظلمی كه در حق شیعیان اعمال شد، فرمودهاند كه ابن ابیالحدید در «شرح نهج البلاغه» آن را روایت كردهاست. بخشی از این غمنامه چنین است: ما اهل بیت از ستم قریش و صفبندی آنان مقابلمان چهها كشیدیم و شیعیان و دوست ما از مردم چهها كشیدند. زمانی كه رسول خدا رحلت كرد اعلام فرمود كه ما به مردم از خودشان اولیتریم. اما قریش با كمك یكدیگر این امر را از محور آن خارج كردند... حكومت میان قریش دست به دست شد تا اینكه دوباره به ما اهل بیت بازگشت، ولی مردم بیعت ما را شكستند و علیه ما جنگ به پا كردند، به طوری كه امیرالمومنین (ع) تا هنگامی كه به درجه رفیع شهادت نائل آمد در فراز و نشیب قرار گرفتهبود سپس با فرزندش امام حسن بیعت كرد و وعده وفاداری به او دادند. اما به او نیز خیانت كردند و پس از آن ما به طور مداوم مورد تحقیر و قهر و ستم قرار گرفتیم و از شهر و خانهمان رانده و از حقوقمان محروم شدیم و مورد قتل و تهدید قرار گرفتیم به طوری كه امنیت جانی از خود و پیروان ما به طور كلی سلب شد و دروغگویان و منكران حق به خاطر دروغ و انكارشان زمینه را مساعد و در سراسر كشور اسلامی بهوسیله دروغ و انكارشان به سردمداران جور و ستم و قضات و كاردانان آنها تقرب جسته و شروع به روایت احادیث دروغ و انتشار آن کردند. آنها از زبان ما چیزهایی را روایت كردند كه نه از زبان ما جاری شدهبود و نه به محتوای آنها عمل كردهبودیم، آنها با اینكار میخواستند ما را میان مردم منفور كرده و تخم عداوت و كینه ما را در دل آنان بكارند. این سیاستی بود كه پس از وفات امام حسن(ع) در زمان معاویه با شدت هرچه بیشتر دنبال میشد. به دنبال این تبلیغات مسموم بود كه همه جا به كشتار شیعیان پرداخت و با كوچكترین سوء ظنی دستها و پاهای آنها را میبریدند. كسانی كه به دوستی و پیروی از ما معروف بودند راهی زندانها شده، اموالشان به غارت رفته و خانههایشان ویران شد. این رویه تا روزگار عبیدا...ابن زیاد روز به روز به شدت خود میافزود تا آنكه حجاجبنیوسف در كوفه روی كار آمد. او با انواع شكنجهها به كشتار شیعیان پرداخته و آنان را با هر سوءظن و هر اتهامی دستگیر میكرد. عرصه بر پیروان ما چنان تنگ شد و كار به جایی رسید كه اگر كسی را با صفت زندیق یا كافر وصف میكردند برایش بهتر از آن بود كه او را شیعه علی(ع) بخوانند. تا جایی كه كسانی كه به خیر و صلاح معروف بودند و شاید هم واقعا اشخاص پرهیزكار و راستگویی بودند احادیث شگفتانگیزی در رابطه با برتری برخی حكام گذشته روایت كردند، چیزهایی كه نه خدا چیزی از آنها آفریدهبود و نه چیزی از آنها به وقوع پیوسته بود. راویان بعدی حقانیت این مطالب را باور داشتند هرچند كه این نوع مطالب به كسانی نسبت داده شدهبود كه به كذب و كمتقوایی مشهور بودند.