جوامع محلی را با هویت‌شان آشنا كنید

جوامع محلی را با هویت‌شان آشنا كنید

پیداشدن پوآرو تنها یك مصداق كوچك و جزئی از ماجرای دستبرد به میراث فرهنگی و تاریخی كشورمان است كه روزبه‌روز شاهد گسترش چرخه فعالیت آن در فضای مجازی و غیرمجازی هستیم. پرسش‌های زیادی در این خصوص مطرح است؛ از گستردگی فعالیت در این حوزه تا چگونگی این فعالیت‌ها و متولیانی كه باید جلوی آن بایستند و قوانینی كه بازدارنده نیستند. درخصوص این پرسش‌ها با احسان ایروانی، رئیس اسبق صندوق احیای بناهای تاریخی كشورمان گفت‌وگو كرده‌ایم كه معتقد است چرخه‌ای از مشاغل در این حوزه نافرهنگی ایجادشده و چرخه‌ای از نهادهای دولتی و غیردولتی باید پیگیر آن باشند و در مقابل آن بایستند و جدیت نشان دهند كه یك سر آن به وزارت میراث فرهنگی و سر دیگرش به آگاهی مردم محلی برمی‌گردد.

 اگر حفاری غیرمجاز، آموزش این نوع حفاری یا فروش ادوات این كار و فروش شیء استخراج شده را در یك مجموعه ببینیم، حاصل تمام آنها را می‌توان در رسته یك شغل غیرمجاز و غیرقانونی طبقه‌بندی كرد. ظواهر نشان می‌دهد ما تدبیری برای جلوگیری از ترویج این سری مشاغل نیندیشیده‌ایم. درست است؟
بله، همین طور است. درواقع چرخه كاملی در این راستا هم‌اكنون فعال است. به عبارتی هر شغلی یك عرضه و تقاضایی دارد. این شغل هم وقتی در بین عرضه‌كننده و متقاضی گسترش پیدا می‌كند، انشعابات مختلفی را دربرمی‌گیرد. به‌طورمثال در هر منطقه‌ای یك‌سری از افراد محلی باید همكاری كنند. یعنی باید مناطقی را شناسایی كرده و ادوات لازم و كافی برای حفاری را به‌دست‌آورده‌باشند. از سویی دسته‌ای از این ادوات تولید ایران نیست، پس توسط گروه دیگری باید وارد كشور شود كه به تبع آن یك مناسباتی در مرز و... شكل می‌گیرد و یك‌سری مشاغل در حاشیه همین فرآیند به‌وجود خواهدآمد. از دیگرسو حفاران وقتی برای حفاری می‌روند قطعا شرایط امنیتی در آن منطقه حاكم است. ما خودمان وقتی برای كارهای پژوهشی كه در دشت‌های مختلف برای شناسایی و پیمایش انجام می‌شود به مناطقی اعزام می‌شویم، در 80 تا 90 درصد مواقع با نیروی انتظامی مواجه می‌شویم و از ما مجوز می‌خواهند. بنابراین نگاه امنیتی و انتظامی بالای سر اكثر مناطق هست، حتی اگر نگاه یگان حفاظت میراث فرهنگی نباشد. پس در یك مرحله هم این افراد باید بلد باشند كه از نگاه امنیتی و حفاظتی و انتظامی فرار كنند. باز این موضوع هم یك شرایط و مناسباتی می‌طلبد.
و درنهایت این‌كه وقتی دفینه‌ای از دل خاك بیرون آورده می‌شود، باید بتوانند آن را عرضه‌كرده و به فروش برسانند. چگونه عرضه‌كردن آن هم یك‌سری انشعابات و مشاغل واسطه‌ای را به همراه می‌آورد و باید مناطق ویژه و آدم‌های به‌خصوصی را در شهرها داشت.
همه این مشاغل هم طبق قوانین مجازات‌اسلامی و قانون حفظ آثار ملی سال 1309 و نظام‌نامه آن غیرقانونی است و باید با تنبیه و مجازات همراه باشد.
 اصلا چرا حفاری غیرمجاز شكل می‌گیرد؟ یعنی چطور مردمان یك سرزمینی علاقه‌مند به یافتن چیزهایی موسوم به گنج، دفینه، اشیای عتیقه و امثالهم می‌شوند؟
آنچه در لحظه نخست به ذهن متبادر می‌شود این است كه آنها می‌خواهند چیزی را استحصال كنند كه بتواند شرایط اقتصادی آنها را تغییر دهد. در مرحله بعدی عده‌ای هستند كه به جمع‌آوری اشیای عتیقه علاقه‌مندند و جزو لذت‌های زندگی آنهاست و لزوما مشكل مالی هم ندارند و فقط هم مختص ایران نیستند كه این دسته در اولویت نیستند. اما برای دسته نخست كه انتظار تغییر شرایط اقتصادی زندگی‌شان را دارند، این چرایی مهمی است و آن هم نیازمند آسیب‌‌شناسی و طبقه‌بندی است. لزوما این‌كه عده‌ای فكر می‌كنند شرایط اقتصادی آنها خوب نیست و به‌واسطه یافتن آثار عتیقه و دفینه شرایط آنها تغییر می‌كند آیا لزوما تفكر درستی است یا نوعی زیاده‌خواهی است؟ آیا شرایط اقتصادی آنها خوب نیست و به این راه هدایت می‌شوند؟ در این صورت چه كسانی و چگونه آنها را به این راه هدایت می‌كنند؟ از كجا متوجه می‌شوند كه چنین راهی وجود دارد؟ آیا قوانین منع‌كننده اطلاع‌رسانی شده‌است؟ چه دستگاه‌ها و نهادهایی وظیفه اطلاع‌رسانی قوانین مانع این كار را دارند؟ شاید خیلی از این افراد و سایر مردم از این قوانین بازدارنده مطلع نیستند.
وقتی در این چرایی تعمق شود، متوجه می‌شویم در برخی مناطق مانند جیرفت حفاری‌ها به دست محلی‌ها رخ داده كه ممكن است ناشی از شرایط اقتصادی خاص منطقه باشد كه باید به صورت ویژه به آن توجه كرد. اگر در یكسری از استان‌ها كه غنای آثار تاریخی دارند و دچار بحران اقتصادی شدند اتفاقاتی از این دست در یك مقطع زمانی به‌كرات می‌افتد. شاید دستگاه‌های متولی باید به صورت خاص به آن منطقه نگاه كنند. چون ممكن است افراد آن منطقه روی آثاری نشسته باشند كه جزو مشتركات عمومی و فرهنگی، انفال و سرمایه كل مردم ایران باشد، اما دسترسی این افراد به آنها نزدیك‌تر و بیشتر باشد؛ بنابراین شاید باید آسیب‌شناسی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی‌مان را به صورت خاص و عاجل و ضرب‌الاجل انجام دهیم و به داستان چرایی و آسیب‌شناسی آن خیلی بیشتر از مراحل انتهایی و كیفرخواست و جرم و...توجه كنیم.
 چه كسانی متولیان اصلی جلوگیری از این اقدامات هستند؟ آیا فقط این وظیفه به عهده وزارت میراث فرهنگی است؟
تا حیطه‌ای در دامنه اختیارات و وظایف میراث فرهنگی قرار می‌گیرد، اما مازاد بر آن ممكن است تحت نظر كمیته‌ها و شوراهای مبارزه با كالا و امثالهم باشد. ممكن است بخشی در حیطه وظایف وزارت كشور یا وزارت اطلاعات و سازمان‌های امنیتی و... قرار گیرد. البته اگر بخواهیم دقیق‌تر به این ماجرا نگاه كنیم، باید بگوییم هر جایی آثاری حفظ شده، پیشگام این قضیه نه وزارت میراث فرهنگی و نه صاحب‌نظران و فعالان و كارشناسان و اصحاب رسانه بودند، بلكه اولین حافظان، افراد محلی هستند. من در طول این سال‌ها به عینه دیده‌ام وقتی جایی رفتیم، بومی‌ها نخستین كسانی بودند كه پیگیری كردند، چرا به منطقه ما آمدید، چه می‌كنید، مجوزتان كجاست، حق دست زدن به چیزی ندارید و وقتی مطمئن شدند داستان چیست حتی كمك و همكاری كردند. برعكس بومیانی هم دید‌ه‌ام كه آمده و اعلام كرده‌اند اگر قصد یافتن و بردن چیزی را دارید  ما هم شریكیم!  اگر سرمایه‌گذاری حفاظت آثار روی جامعه محلی اتفاق بیفتد به مراتب قوی‌تر و محكم‌تر و مداوم‌تر می‌توانیم با حفاری و قاچاق عتیقه مبارزه كنیم. وقتی كسی متعلق به یك سرزمین باشد، خاطره از آن داشته باشد و نسبت به آن احساس ادای دین كند و در عین حال شرایط اقتصادی متناسب داشته باشد هیچ وقت حاضر نیست به پیكره سرزمینش خدشه‌ای وارد و این پیكره را زخمی كنند و چیزی از دل آن بیرون بیاورند و به سرقت ببرند؛ بنابراین سیاست دستگاه‌های ذی‌ربط باید متمركز بر جوامع محلی باشد.